ای شوخ دلا زار من ای دلبر مه رو!
تا کی تو دل آزاری و، تا چندی بدخو؟
روزم تو سیه کردی از آن طرهٔ شبرنگ
دل از کف من بردی از آن غمزهٔ جادو
پیش لب لعلت چکند رنگ شقایق
پیش سر زلفت چو دهد سنبل تر بو
خجلت ده یاقوتی از آن لعل شکر بار
رونق شکن مشگی از آن طرهٔ گیسو
جز قامت دلجوی تو و آن لیموی پستان
بر سرو ندید است کسی میوهٔ لیمو
کاری که غراب سر زلفت به دلم کرد
هرگز نکند پنجهٔ شهباز، به تیهو
از خشم و عتاب تو برم پیش که شکوه
وز جور و جفای تو روم پیش که یرغو
چون حلقه، به درمانده بتا دیدهٔ «ترکی»
بوتا که گذاری تو برون پای ز مشکو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر به معشوق خود خرده میگیرد که دلش را آزرده و زندگیاش را سیاه کرده است. او از زیباییهای معشوق، مانند موی شبرنگ و لبهای لعل، صحبت میکند و به تضادهای زیبایی اشاره میکند. شاعر به شدت تحت تأثیر جذبه و خشم معشوقش قرار دارد و از خود میپرسد که چگونه میتواند از درد و سختی ناشی از رفتارهای او شکایت کند. به طور کلی، شعر تبیینکننده عشق و زخمهای ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: به جان من، ای محبوب نازنین و زیبا، تا کی میخواهی دلم را بشکنی و به من آزار برسانی؟ تا چه زمانی میخواهی با رفتار بد خود مرا رنج بدهی؟
هوش مصنوعی: به خاطر آن موی سیاه، روزم را تیره و تار کردی و با آن نگاه مغرورانهات، قلبم را از دستم گرفتی.
هوش مصنوعی: در کنار لبهای زیبا و جذب کنندهات، گل شقایق رنگ باخته و در برابر موهای سیاه و دلربایت، سنبلها عطر و بوی خود را از دست میدهند.
هوش مصنوعی: یاقوت قرمز از زیبایی لعل شکر بار خجالت میکشد و مشگی، زیبایی و جلوهای که از طرهٔ گیسوی او متصاعد میشود را تحسین میکند.
هوش مصنوعی: هیچ کس جز تو، که در اندام و زیباییات دل را شگفتزده میکنی، و آن لیموی لطیفی که در سینهات جلوهگری میکند، نمیتواند چنان میوهای را بر درخت ببینید.
هوش مصنوعی: کاری که پرندهی سیاه در موهای تو بر دلم انجام داد، هرگز پرندهای چون شهباز با چنگالهایش نمیتواند با تیهو (پرندهای) انجام دهد.
هوش مصنوعی: از دست خشم و تندی تو فرار میکنم، و به خاطر ستم و بیرحمیات به سوی یاری میروم.
هوش مصنوعی: بیت به توصیف حالتی از عشق و وابستگی اشاره دارد. گویا عاشق به شدت تحت تأثیر زیبایی و لحن معشوق خود قرار دارد؛ به گونهای که گویی همچون یک حلقه به او وابسته است. در این حال، عشق او به حدی عمیق است که از هر نوع شک و تردید دور شده و تمایل دارد که معشوق خود را با تمام وجود در کنار خود داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نارنج چو دو کفهٔ سیمین ترازو
هردو ز زر سرخ طلی کرده برون سو
آکنده به کافور و گلاب خوش و لؤلؤ
وانگاه یکی زرگر زیرکدل جادو
چون ذره هوا میکند ای ماه ز هر سو
دلها بتو خورشید رخ غالیه گیسو
بی روی تو گل خار بود اهل خرد را
هر چند که در حسن کند جلوه بصد رو
دانی بچه رو ماه نو انگشت نمایست
[...]
در ظلمت اسکندرم از حسرت لعلت
ماننده ی خواجو
گر تیر کشی از طرف غمزهٔ جادو
صد آه کشد از جگر سوخته آهو
خونم چو شود ریخته مستی کند آن چشم
از ریخته ذوق است و طرب در سر هندو
صد حسن به آن رخ تو به یک دفعه فروشی
[...]
از غصهٔ بیماری آن نرگس جادو
دوتاه شد آن حاجب افسونگر هندو
شمعیست جبین تو که از نور الاهی
آویخته از گوشهٔ محراب دو ابرو
اوصاف رخ لیلی و آوازهٔ مجنون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.