ساقی بده امروز یکی جام شرابم
از جام شرابی بکن امروز خرابم
از آن می ناب که تو را هست به کوزه
من تشنهٔ یک جرعه ای از آن می نابم
از یاد نخواهد شدنم آخر پیری
آن باده که دادی تو در ایام شبابم
نازت بکشم بهر یکی جام شرابی
صد بار اگر ناز نمایی و عتابم
از غصه شب و روز به چشمم نرود خواب
لطفی کن و جامی ده از آن داروی خوابم
گویند کسان لازم می، چنگ و رباب است
گر می، تو دهی گو نبود چنگ و ربابم
از سوز تب عشق و، ز سیلاب سرشکم
هم سوخته از آتش و، هم غرقه در آبم
تا چند عقابم کنی از جرعه ای از می
می در قدحم ریز و، مترسان ز عقابم
شک نیست که غفار ذنوب است خداوند
«ترکی» تو مترسان عبث از روز حسابم
من دانم و آن کس که مرا خلق نموده است
یا عفو کند یا که کند زجر و عذابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از ساقی میخواهد تا امروز برایش یک جام شراب بیاورد و از تأثیر آن شراب بر زندگیاش میگوید. او به یاد روزهای جوانی و بادههایی که در آن زمان نوشیده، حسرت میخورد و از ناز و کبر معشوقش میخواهد که برایش شرابی بیاورد تا از غم و اندوهش بکاهد. شاعر به شدت تحت تأثیر عشق و دردهایش است و به این فکر میکند که خداوند میتواند او را ببخشد یا مجازات کند و از او درخواست میکند که از آتش عشق و غمههایش او را نجات دهد.
هوش مصنوعی: امروز از ساقی بخواه که یک لیوان شراب به من بدهد، چرا که میخواهم امروز به حالتی دلخواه و سرخوشی دست یابم.
هوش مصنوعی: من به خاطر اینکه همواره تشنهام، از آن شراب خالصی که تو داری، تنها یک جرعه میخواهم.
هوش مصنوعی: هرگز فراموش نخواهم کرد که آن بادهای که در دوران جوانی به من دادی، تأثیری عمیق بر زندگیام گذاشت و تا پایان عمر با من خواهد بود.
هوش مصنوعی: میخواهم برای یک لیوان شراب به خاطر ناز و جلوهات بارها خود را به زحمت بیندازم، حتی اگر تو بارها ناز کنی و به من سرزنش کنی.
هوش مصنوعی: شب و روز از غصه خوابم نمیبرد. لطفی کن و از آن دارویی که خوابم میآورد، جامی به من بده.
هوش مصنوعی: میگویند برای نوشیدن شراب، باید ساز و موسیقی داشت، اما اگر تو شراب خوب به من بدهی، نیازی به ساز و آلات موسیقی ندارم.
هوش مصنوعی: به خاطر سوز و گرمای عشق، چشمهایم به شدت اشک میریزند و از آن سو، همزمان در آتش عشق میسوزم و هم در دریایی از اشک غرق شدهام.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی مرا از لذت نوشیدن یک جرعه شراب محروم کنی؟ قد من را هر چهقدر میخواهی کوتاه کن و از عواقب کارم نترس.
هوش مصنوعی: شک ندارم که خداوند، آمرزنده گناهان است. ای ترکی، بیهوده از روز حساب نترس.
هوش مصنوعی: من میدانم و همچنین خالق من که میتواند مرا ببخشد یا اینکه مرا عذاب دهد و تنبیه کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
افزود گرانباری غفلت ز شتابم
شد آبله پای طلب پرده خوابم
آن سوخته جانم که به هر سوی دواند
مانند سگ هرزه مرس موج سرابم
خونابه اشک است مرا باده گلرنگ
[...]
گه جلوه لاهوت دهد جام شرابم
گه عشوهٔ نا سوت فریبد بسرابم
گه نقل و کباب از کف جانانه ستانم
گه فرقت جانانه کند سینه کبابم
جز محنت دوریش عقابی نشناسم
[...]
بی حوصلگیکرد درین بزم کبابم
چون اشک نگون ساغر یک جرعه شرابم
پامال هوسهای جهانم چه توانکرد
مخمل نیام اما سر هر موست به خوابم
بنیاد من آب و گل تشخیص ندارد
[...]
آمد ز درو داد به کف جام شرابم
هم آب بر آتش زد و هم آتش از آبم
از آتش سودای گلی دل زندم جوش
این است که دایم چکد از دیده گلابم
با مدعی آمد به سرم آه که دارد
[...]
چندان به سر کوی خرابات خرابم
کاسوده ز اندیشهٔ فردای حسابم
گر کار تو فضل است چه پر وا ز گناهم
ور شغل تو عدل است چه حاصل ز ثوابم
افسانه دوزخ همه باد است به گوشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.