تا باز کرده ام به تو ای گل عذار، چشم!
پوشیده ام من از همهٔ کار و بار، چشم
از دیدن رخت نشود سیر چشم من
باشد اگر به صورت من صدهزار، چشم
بسیار چشم دیده ام اما ندیده است
چشمم بسان چشم تو در روزگار، چشم
گفتی که بر سر ره من باش منتظر
پیوسته باشدم به ره انتظار، چشم
از دیدن جمال تو چشمم پرآب شد
آری شود ز دیدن خور آبدار، چشم
تا آفتاب روی توام از نظر برفت
جسمم ضعیف گشت و رخم زرد و تار، چشم
دامن کشان چو می گذری از میان خلق
باز است بهر دیدن تو بی شمار، چشم
چشم خمار، حالت می خورده است و تو
گر می نخورده ای ز چه داری خمار، چشم
با چشم اگر کنی تو به «ترکی» اشارتی
بر چشم پرخمار تو سازد نثار، چشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در توصیف زیبایی و جذابیت معشوق، احساسات عمیق شاعر را به تصویر میکشد. شاعر از قدرت مجذوبکنندهی چشمان معشوق سخن میگوید و بیان میکند که هیچ چیزی نمیتواند او را از دیدن زیباییهای معشوق بازدارد. او همچنین از انتظار برای دیدار معشوق و تأثیر شگرف آن بر حالت روحی و جسمیاش صحبت میکند. در کل، شعر بر عشق و زیبایی معشوق و اثرات آن بر شاعر تمرکز دارد.
هوش مصنوعی: از زمانی که به چهره زیبا و دلربای تو نگاه کردهام، تمام مشغلهها و مسئولیتهای زندگیام را فراموش کردهام و فقط به تو فکر میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی به چهره تو نگاه میکنم، چشمانم هرگز سیر نمیشوند. حتی اگر صدهزار چهره هم داشته باشم، باز هم نمیتوانم از زیبایی تو دل بکَنم.
هوش مصنوعی: چشمان زیادی را دیدهام، اما هیچکدام به زیبایی چشمان تو در این روزگار نیستند.
هوش مصنوعی: گفتی که در مسیر من منتظرم باش، من نیز همیشه در حال انتظار برای تو هستم.
هوش مصنوعی: چشمانم از زیبایی تو پر از اشک شد، درست مثل اینکه بر اثر دیدن خورشید درخشان، چشمهایم پر از آب میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که نور خورشیدت از دید من دور شد، جسمم ضعیف و رنگ پوستم زرد و چشمانم تار شد.
هوش مصنوعی: هنگامی که با زیبایی و شکوه از بین مردم عبور میکنی، چشمان زیادی برای دیدنت باز است.
هوش مصنوعی: چشمان مست و جذاب تو نشانهای از حالت مستی دارند و اگر خودت شرابی را نخوردهای، پس چرا چشمانت را به این حالت میبینی؟
هوش مصنوعی: اگر تو با چشمانت به «ترکی» اشاره کنی، چشمان پرخمار تو نیز زیبایی و احساسات خوبی را در دل دیگران بیدار خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در ارزوی روی تو ای نو بهار چشم
از حد گذشت بر سر راه انتظار چشم
هر شب نهم ز نوک مژه تابگاه صبح
در ارزوی گلبن روی تو خار چشم
از سایۀ رخ تو بخورشید قانعست
[...]
سرو قد تو رسته روان بر کنار چشم
گه بر سرش نشانم و گه در کنار چشم
بر روی تو نظر نتوانیم بعد از این
تا بر رخت ز ما ننشیند غبار چشم
سرو قدت به خون جگر پروریده ام
[...]
از دست جورت ای شده دل خون، فگار چشم
ریزد مدام خون دلم در کنار چشم
منعم مکن که هست دل خسته بی قرار
گر بر رخت گشایم بی اختیار چشم
نالد ز حسرت تو چو مرغ اسیر، دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.