گنجور

 
ترکی شیرازی

پیش از این ای صنم! آزار من زار مده

به من زار، از این بیش تو آزار مده

هست در زلف تو چون صید گرفتار، دلم

بیش از این زحمت این صید گرفتار مده

ترک چشم تو که خون ریز و ستمکار بود

دل ما را تو به آن ترک ستمکار مده

مست چون راه رود تکیه به دیوار دهد

تو اگر مست نه ای تکیه به دیوار مده

ای طبیب! از من بیمار چه خواهی شب و روز؟

روز و شب زحمت این خستهٔ بیمار مده

درد عشق است و دوایش نبود غیر وصال

قصد تجویز مکن، شربت دینار مده

پیش از این «ترکی» اگر دل به نکویان دادی

گر پشیمانی از این کار، دگر بار مده