ای دل! از خواب شو دمی بیدار
پر دلی گیر و، تنبلی بگذار
شب به سر رفت و، آفتاب دمید
خیز و آبی بزن تو بر رخسار
سفری پیش داری، ای غافل!
راه دور است، توشه ای بردار
کاروان بار بست و، رفت از پیش
تو هم از پس، همی روی هشدار
چشم بگشا و، راه راست برو
راه کج را رها کن، ای هشیار!
گر ببارت متاع سنگین نیست
زود بگذر، مترس از عشار
عقل خود را اسیر نفس مکن
که پشیمانی، آری آخر کار
کی تواند دگر که فتح کند
لشکری را که کشته شد سردار
تا نسوزد دلت ز آتش عشق
کی توانی رسی، به وصل نگار
گر به عقل تو نفسی غالب شد
دگر از وی، امید خیر مدار
پخته کی می شود گل کوزه؟
ننهد تا در آتش اش فخار
خانه کی جای دوست خواهد شد؟
تا نپردازیش تو از اغیار
رخ در آیینه، کی توانی دید؟
تا که نزدایی از رخش زنگار
ره به منزل کجا بری تا صبح؟
تو که بیراهه می روی شب تار
تو که در کیسه ات بود زر قلب
جز ندامت چه آری از بازار؟
یک دم از یاد حق مشو غافل
تا که ایمن شوی ز دوزخ و نار
رحم کن بر پیاده گان غریب
ای که بر اسب عزتی تو سوار!
سهل مشمار مردم آزاری
ورنه نادم شوی، به روز شمار
دل مظلومی ار برنجانی
ظلم بینی ز ظالمی خونخوار
به تلافی یک دل آزردن
سود ندهد هزار استغفار
تو اگر بد کنی به کس، دیگر
چشم نیکی زوی، به خویش مدار
غیر از این راه نیست راه نجات
گفتم و باز گویمت صدبار
بهتر از این رهی که من گفتم
گر تو دانی رهی بیا و بیار
کلک «ترکی» که خوش سخن مرغی است
می چکد آب پندش از منقار
بارالها! زجرم او بگذار
به محمد و آله الاطهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دل میخواهد که از خواب بیدار شود و تنبلی را کنار بگذارد، زیرا روز تازهای آغاز شده است. او به غافلان یادآوری میکند که سفر در پیش است و باید برای راهی دور آماده شوند. شاعر به اهمیت هوشیاری و انتخاب مسیر درست تأکید میکند و از خطرات دنیا، از جمله نفس و عشق میگوید. او به گوشزد کردن حال افرادی که بر دیگران ظلم میکنند، پرداخته و نیکی و انصاف را توصیه میکند. در پایان، شاعر از خداوند طلب یاری میکند و امید به رحمت الهی دارد. این شعر دعوت به بیداری، هوشیاری و عمل به نیکی است.
هوش مصنوعی: ای دل! لحظهای بیدار شو، شجاعت را به دست بیاور و تنبلی را کنار بگذار.
هوش مصنوعی: شب به پایان رسید و صبح فرا رسید. برخیز و آبی به صورتت بزن.
هوش مصنوعی: شما سفری در پیش دارید، ای ناآگاه! راه طولانی است، پس بهتر است آماده باشید و وسایل لازم را بردارید.
هوش مصنوعی: کاروان بار خود را بسته و از کنار تو رفته است؛ هم از جلو و هم از عقب، بر حذر باش.
هوش مصنوعی: چشمهات را باز کن و به راه درست برو. راه نادرست را فراموش کن، ای انسان آگاه!
هوش مصنوعی: اگر کالا و بار تو سنگین و با ارزش نیست، زودتر از آنجا بگذر و نگران نباش.
هوش مصنوعی: عقل خود را تحت تاثیر خواستههای نفسانی قرار نده، زیرا در نهایت ممکن است باعث پشیمانیات شود.
هوش مصنوعی: کیست که بتواند سپاهی را دوباره پیروز کند که فرماندهاش به قتل رسیده است؟
هوش مصنوعی: برای اینکه به وصال محبوب برسی، باید قلبت از آتش عشق نسوزد؛ در غیر این صورت نمیتوانی به آن هدف برسی.
هوش مصنوعی: اگر بر فکرت غلبهای پیدا شود، دیگر نباید از آن امیدی به خوب بودن داشته باشی.
هوش مصنوعی: گل کوزه تا در آتش پخته نشود، به سرانجام نمیرسد. بدون حرارت و فرآیندی که او را شکل دهد، رشد و ترقی ندارد.
هوش مصنوعی: خانه زمانی میتواند به جای دوستی تبدیل شود که تو آن را از دست دیگران رها کنی و به آن توجه کنی.
هوش مصنوعی: چقدر میتوانی چهرهات را در آینه ببینی، وقتی که غبار و کدورت از چهرهات دور نشود؟
هوش مصنوعی: کجا میخواهی به مقصد برسی تا صبح؟ تو که در این شب تار به بیراهه میروی.
هوش مصنوعی: وقتی در دلت تنها پشیمانی وجود دارد و هیچ ثروتی در اختیار نداری، چه چیزی میتوانی از بازار زندگی به دست آوری؟
هوش مصنوعی: هرگز از یاد خدا غافل نشو، تا از عذاب جهنم و آتش در امان بمانی.
هوش مصنوعی: لطفاً به کسانی که بیسرپناه و بدون وسیله نقلیه هستند رحم کن، ای کسی که بر اسب قدرت و اعتبار سوار هستی!
هوش مصنوعی: آزار دادن دیگران را آسان نپندار، زیرا ممکن است روزی پشیمان شوی و آن روز به حساب خواهی آورد.
هوش مصنوعی: اگر دل یک انسان بیگناه را آزار دهی، به خاطر ظلمی که از یک ظالم خشن میبیند، به شدت او رنج خواهد برد.
هوش مصنوعی: اگر کسی دل کسی را بشکند، هیچ مقدار عذرخواهی و استغفار نمیتواند آن را جبران کند.
هوش مصنوعی: اگر به کسی کار بدی انجام دهی، نباید انتظار داشته باشی که خودت از دیگران خوبی ببینی.
هوش مصنوعی: جز این راه، راهی برای نجات وجود ندارد. بارها به تو خواهم گفت.
هوش مصنوعی: اگر تو راهی بهتر از آنچه من بیان کردهام میشناسی، بیا و آن را با خودت بیاور.
هوش مصنوعی: پرندهای خوشزبان به نام «ترکی» که سخنان نیکو و دلنشین میگوید، پیوسته نکتههای خوب و پندهایش را به من منتقل میکند.
هوش مصنوعی: ای خدا! عذاب و رنج من را به محمد و اهل بیت او بسپار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر رُخَش زلف عاشق است چو من
لاجرم همچو منش نیست قرار
من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گل است و من بر خار؟
همچو چشمم توانگر است لبم
[...]
زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار
بارگی خواست شاد بهر شکار
بر نشست و بشد بدیدن شار
ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
آمد آن سرو جلوه کرده به ناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
آمد آن بلبل چمیده به باغ
[...]
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.