صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴۵
لاله رنگ از خون دل شد نرگس سیراب او
می شود نرگس به هر رنگی که باشد آب او ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵۰
... چاکها در سینه دارد چون کتان مهتاب ازو
گل چه باشد پیش روی لاله رنگش کز شفق
خون خود را می خورد خورشید عالمتاب ازو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵۶
... سر به مهر شرم باشد چشمه حیوان او
نعل شبنم را ز برگ لاله بر آتش نهد
اشتیاق آفتاب چهره تابان او ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶۲
... تا به کی بر دل گذارد دست بی دیدار تو
همچو داغ لاله گردد کعبه از خون شکار
تیغ چون بیرون کند مژگان بی زنهار تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷۳
... جوی خون از دیده خورشید می سازد روان
چهره خاک از فروغ لاله حمرای تو
خاک تا گردن میان آب پنهان گشته است ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷۶
... خون دلها مشک شد در حلقه گیسوی تو
می شمارد دیده صیاد داغ لاله را
بس که وحشت دارد از نظارگی آهوی تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷۹
... می زند بر سینه سنگ آتش ز دست خوی تو
تا چها با خون گرم لاله حمرا کند
خار بن را نافه چین می کند آهوی تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۱۳
... پیشتر زان که بشویند به خون رخسارت
داغ بر دل نه ازین لاله رخان دست بشو
تا به شیرین جهان چون شکر و شیر شوی ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۱۸
... ز اشتیاق تو خورشید داغ می سوزد
چه محو لاله و گل گشته است شبنم تو
به حرف پوچ نفس خرج می کنی غافل ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲۰
... اگر روم به تماشای گلستان بی تو
زمین ز پاره دل لاله زار می گردد
اگر چو غنچه گل واکنم دهان بی تو
چنان که لاله گرفته است داغ را به میان
گرفته داغ مرا در میان چنان بی تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲۱
... شده است برگ خزان دیده ای چمن بی تو
بگیر پرده ز رخسار لاله زار و ببین
که کاسه کاسه خون می خورد چمن بی تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲۲
... که همچو روغن و آبند جان و تن بی تو
تو تا برون شده ای از چمن ز لاله و گل
هزار کاسه خون می خورد چمن بی تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲۵
... منافقان جهان را به هم گذار و برو
ز لاله زار جهان نیست حاصلی جز داغ
مبند دل به تماشای لاله زار و برو
نسیم مصر طلبکار پاک چشمان است ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲۹
... خالی نمی شود ز می لعلی ساغرش
چون لاله هر دلی که بود داغدار او
آن سوخته است عشق که سازد یکی هزار
هر خرده شرر که کند جان نثار او
صایب همین نه داغ رخ لاله رنگ اوست
بی داغ نگذرد کسی از لاله زار او
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳۵
خون لاله لاله می چکد از رنگ آل تو
گلگونه همند جلال و جمال تو ...
... خورشید آنچه می کشد از انفعال تو
عالم ز نقش پای تو گردید لاله زار
شد بس که خون بیگنهان پایمال تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۱
در خون نشست لاله ز چشم سیاه تو
گل گوشه گیر گشت ز طرف کلاه تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۷
... چون شمع زیر دامن صحرای روزگار
مانند لاله یک جگر داغدار کو
ناصح عبث ز ریگ روان سبحه می زند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵۴
... جان داد کسی که زیر پای تو
بر خاک چو برگ لاله می ریزد
خونی که نمی شود حنای تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵۵
... گر به ختا بگذرد نکهت گیسوی تو
پرده گوش مرا چون ورق لاله کرد
از سخن آتشین لعل سخنگوی تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶۹
... از حجاب دیده شبنم فروغ نوبهار
لاله و گل را چراغ زیر دامان آمده
می تواند کاسه بر فرق نظربازان شکست ...