زبان چو پسته شود سبز در دهن بی تو
گره چو نقطه شود رشته سخن بی تو
نفس گسسته چو تیری که از کمان بجهد
برون ز خانه دود شمع انجمن بی تو
صدف ز دوری گوهر، چمن ز رفتن گل
چنان به خاک برابر نشد که من بی تو
بیا و صلح ده این همدمان دیرین را
که همچو روغن و آبند جان و تن بی تو
تو تا برون شده ای از چمن، ز لاله و گل
هزار کاسه خون می خورد چمن بی تو
دگر چه طرف ز ایام می توان بستن؟
که صبح عید کند جلوه کفن بی تو
شود ز شیشه خالی خمار می افزون
غبار دیده فزاید ز پیرهن بی تو
کجا رسد به تو پیغام ناتوانی من؟
که تا رسیدن لب، خون شود سخن بی تو
تو رفته ای به غریبی و از پریشانی
شده است شام غریبان مرا وطن بی تو
تبسم تو بود باغ دلگشای چمن
چو غنچه سر به گریبان کشد چمن بی تو
به روی گرم تو ای نوبهار حسن قسم
که شد فسرده دل صائب از سخن بی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیتابی و غم ناشی از دوری معشوق میپردازد. او از سبز شدن زبان و گسسته شدن نفس در غیاب محبوب سخن میگوید و به تاثیر نبود او بر زندگیاش اشاره دارد. شاعر تنها بودن و غم عمیقش را تشبیه میکند به دوری مروارید از صدف و خاطر نشان میکند که در غیاب محبوب، شادیها و زیباییها نیز محو میشوند. او از احساس یأس و تنهایی سخن میگوید و میخواهد که معشوق به دوستیهای قدیمی صلح ببخشد. در نهایت، شاعر ابراز میکند که تنها یک لبخند از محبوبش میتواند دلش را شاد کند و بدون او، زندگیاش سرد و بیروح است.
هوش مصنوعی: زمانی که زبان مانند پسته سبز شود، یعنی شاداب و پرنشاط باشد، اما بدون تو، سخنگفتن به مانند گرهای میشود که در پایان رشته کلام گم شده است. یعنی فقدان تو، باعث میشود که کلمات و گفتگوها معنای خود را از دست بدهند.
هوش مصنوعی: زمانی که نفس به شدت از دل و جان خارج میشود، مانند تیری که از کمان پرتاب میشود، هرچند که در جمع دوستان، نبود تو مانند دودی از شمعی است که خاموش شده باشد.
هوش مصنوعی: صدف به خاطر دوری گوهر و چمن به خاطر رفتن گل، آنقدر به خاک نرسیدند که من بدون تو به حال و روز آمدهام.
هوش مصنوعی: بیایید و این دوستان قدیمی را آشتی دهید، چرا که بیتو همچون روغن و آب از هم جدا شدهاند و نمیتوانند کنار هم بمانند.
هوش مصنوعی: وقتی که تو از چمن خارج شدهای، چمن بدون تو از گلها و لالهها هزار کاسه خون میخورد. یعنی نبودن تو برای چمن آنقدر دردناک است که به حالت زخم و آسیب دچار میشود.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان به روزهای دیگر فکر کرد؟ وقتی که صبح عید، یاد تو را که در کفن هستی، زنده میکند.
هوش مصنوعی: وقتی شیشه شراب خالی میشود، نشانههایی از نشئگی در دل باقی میماند و غم و اندوه در چشمانم بیشتر میشود، زیرا تو در کنارم نیستی و این دوری بر من سختی میآورد.
هوش مصنوعی: پیام ناتوانی من چگونه ممکن است به تو برسد؟ زیرا تا زمانی که پیام به لبهای من برسد، بدون تو، کلمات تبدیل به خون خواهند شد.
هوش مصنوعی: تو به دیاری دیگر رفتهای و حالا من در این غریبی، با دل پریشان، شبهای تنهایی را سپری میکنم. وطن من بیوجود تو به شدت احساس میشود.
هوش مصنوعی: لبخند تو مانند باغی است که دل را شاد میکند، همانطور که غنچهها در پیله خود پنهان میشوند و چمن در absence تو پژمرده میشود.
هوش مصنوعی: به روی دلفریب تو، ای بهار زیبایی، قسم میخورم که دل صائب از حرفها و سخنهای بیتو سرد و بیروح شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شکفتگی نشود سبز در چمن بی تو
به اشک شمع زند غوطه انجمن بی تو
عنان برق و نسیم خزان و سیل بهار
نرفته اند ز دست آنچنان که من بی تو
ز شبنم و چمن بود تازه رو چون گل
[...]
بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی تو
نسیم صبح فرورفت در کفن بی تو
شکسته چنگ و قدح سرنگون و تیره چراغ
رسیده است بلایی در انجمن بی تو
ز رفتنت به خود آسودگی نمی بینم
[...]
مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو
حرام باد دگر زندگی به من بی تو
به جستجوی تو بعد از وفات خواهم گشت
به گرد خویش چو فانوس در کفن بی تو
کجاست جلوه قدت که سرو در چشمم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.