گنجور

 
۲۳۸۱

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵

 

... لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان

در طلب جفای من چرخ دو اسبه می دود

زرده شام زیر دست ابلق صبح زیر ران ...

... از غم آنکه ریخت او خون ستمگران چو می

لاغر جان چو شیشه شد قالب چرخ شیشه سان

ساخت ز چرخ و آفتاب از پی خود سپر کشی

زان چو سپر کش و سپر هست به صورت این و آن ...

... مصحف مشتری زبر زخمه زهره از بنان

چرخ فراخ دایره حلقه تنگ اوست و بس

ماه نوش جناغ زین شکل مجره اش عنان ...

... گشت زرشگ خاتمت اشگ حسود لعل وش

کرد چو موم چرخ را مهر تو نرم و مهربان

عقد جلال و مجد تو بسته فیض لم یزل ...

... دست تمامیش ببر گوشه رقعه برفشان

بر سر چرخ سای تو کس نرسید جز کله

وز دل رمز دان تو هیچ نرست جز گمان ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۸۲

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸

 

... آینه دستی است شاخ پنجه بریده زبن

شعبده کاری است چرخ بیضه نما از دخان

برف که زال زرست غنچه جوان روی ازوست ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۸۳

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹

 

... هر تر و خشکی که هست در شکم بحر و کان

تنگ بود با ثناش نه ورق چرخ از آنک

کس به یکی آینه بر نکشد هفتخوان ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۸۴

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲

 

... گر ننهندم چو شمع شب همه شب در میان

خصم خودم زانکه چرخ گر کندم بر درخت

سر بدر آرد چو شمع از دهنم ریسمان ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۸۵

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳

 

... بهرام کینه گستر و خورشید صف ستان

خورشید چرخ داور و بهرام دادگر

برجیس داد پرور و کیوان دادخوان

کیوان روز منظر و برجیس جیش دار

بهرام چرخ قدرت و خورشید خوش عنان

خورشید لیک انور و بهرام لیک رام ...

... شکل بنات ترکش و قوس قزح کمان

طغرای آسمان به خط اکتحال چرخ

بر نامه مروت او هست رو بخوان ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۸۶

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴

 

... تراست حکم خوهی عفو و خواه باد افراه

بدان خدای که پروردگار این چرخست

که مدح پرور جان توام به بی گه و گاه ...

... به مهر وعد پس از وعده دوازده ماه

به درگه تو که هست آفتاب چرخ صدور

چو آفتاب فلک بر زمین نهند جباه ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۸۷

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷

 

... بر روی سقف کاسه وش مه سفره ای بنهاده خوش

یک نیمه چرخ کینه کش زان سفره زر سوخته

شب گوشه خاکی سلب پردود زان گشت ای عجب ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۸۸

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸

 

هر صبح بین از قرص خور بر چرخ زیور سوخته

ز آهوی ماده است ای عجب بزغاله نر سوخته ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۸۹

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹

 

... از تیغ تازه روی تو بر بستر آمده

تیرت گشاده چرخ یکم همچو تیغ صبح

ای رای تو چو صبح دوم انور آمده ...

... کار دم مسیح ز دم خر آمده

چون تیغ یک زبانی و چون چرخ ساده دل

وز تیغ تست چرخ چنین مضطر آمده

حمل جهان به صدر تو چون ابر و آفتاب ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۰

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰

 

... چشم تو روشن به پهلوان جهان کوست

رتبت چرخ سبک مدار گرفته

آن شه دریا سخا که از دل او هست ...

... کار وی از سایه ات مدام چنان باد

کو بود از چرخ پیشکار گرفته

باد فروزنده این دو گوهر پاکت ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۱

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲

 

... فرو ریزد از هم ز بی اختیاری

و گر صولت خشم تو چرخ یابد

چو زیبق شود حالی از بی قراری ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۲

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۱

 

... کاشک بر ملک ظرب زانسان ظفر بودی مرا

گر نه دلتنگی نصیبم بودی از دوران چرخ

زندگانی خوشتر از شهد و شکر بودی مرا ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۳

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۳

 

اگر شکایت گویم ز چرخ نیست صواب

و گر عتاب کنم با فلک چه سود عتاب ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۴

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۸

 

... به راه عیش بر دامی است ز انده

که این چرخ ستمکارم نهادست

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۵

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۱۰

 

... که الحق ناکس و ناحق گزارست

هر آنچ آید ز چرخ آسان بود لیک

فراق دوستان دشوار کارست ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۶

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۱۳

 

... که او را هر دم از گردون غمی نیست

کبود از بهر آن شد جامه چرخ

که آنجا کوست هم بی ماتمی نیست ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۷

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۲۷

 

... ازین نفر نفر ای دوستان نفیر نفیر

چو چرخ بی سر و پایم چو خاک بی دل و زور

ز خاک دیر نشین و ز چرخ زود مسیر

فلک به تعزیت عمر من درین ماتم ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۸

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۳۰

 

... در آب طبع نقد معانی دفینه ام

صد جام جم کند ز من این چرخ شیشه رنگ

گر بشکند به سنگ جفا آبگینه ام ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۳۹۹

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۳۳

 

... از جهد و کفایت من است این

کز چرخ بر آمدست کامم

وز غایت عقل و کاردانی ...

مجیرالدین بیلقانی
 
۲۴۰۰

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲

 

... خرد به سورت ن و القلم خورد سوگند

که پشت چرخ چون نون از نهیب آن قلم است

قسم به خاک قدمهای آسمان سایت ...

مجیرالدین بیلقانی
 
 
۱
۱۱۸
۱۱۹
۱۲۰
۱۲۱
۱۲۲
۴۹۲