مرا زین بیش در عالم غمی نیست
که در شادی و در غم همدمی نیست
دمی خوش بر همه عالم حرام است
که اندر ملک عالم محرمی نیست
یقینم شد که زخم آسمان را
به از یاران همدم مرهمی نیست
چنان بگرفت غم شش گوشه خاک
که گویی در زمانه خرمی نیست
نزاید عیسی راحت درین دور
که زیر دور گردون مریمی نیست
به من بنمای در عالم کسی را
که او را هر دم از گردون غمی نیست
کبود از بهر آن شد جامه چرخ
که آنجا کوست هم بی ماتمی نیست
جهان وحشت سرایی شد به تحقیق
که در وی هیچ چشمی بی نمی نیست
اگر شش گوشه عالم سرایی است
درو بی غصه و غم طارمی نیست
و گر کعبه ست هفت اقلیم خاکی
میان او ز راحت زمزمی نیست
چه سود ار من سلیمانم به ملکت
چو با من از فراغت خاتمی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و اندوه شاعر میپردازد. او میگوید که در عالم، هیچ شادی و همدمی برای او باقی نمانده است و حتی لحظهای خوشی نیز ممکن نیست چرا که در این دنیا کسی وجود ندارد که بیغم باشد. شاعر به توصیف درد و رنجهایی میپردازد که بر او و دیگران حاکم است و بر این باور است که در این جهان پر از غم، هیچ راحتی یا خوشی نمیتوان یافت. او در نهایت با حسرت میگوید که حتی اگر پادشاه سرزمینها باشد، ارزش آن را ندارد چرا که از آرامش و راحتی بیبهره است.
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ غمی برای من بیشتر از این نیست که در خوشی و اندوه، هیچ همراهی ندارم.
هوش مصنوعی: لحظهای شادمانی برای همه مردم ممنوع است؛ زیرا در این دنیا هیچ کس نیست که از گناه و اشتباه به دور باشد.
هوش مصنوعی: مطمئن شدم که هیچ چیز نمیتواند درد و زخم آسمان را مثل یک یار و همدم درمان کند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه به شدت بر همه جا سایه افکنده و به نظر میرسد که در این زمان دیگر خبری از شادی و خوشی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در این زمان، فرزند راحت و آرامش و خوشبختی به وجود نمیآید، زیرا در این دنیا مادری از جنس مریم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به من نشان بده در این دنیا کسی را که همیشه از آسمان غمی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: آسمان به رنگ آبی درآمده زیرا در آنجا، حتی بدون وجود عزاداری، به یاد از دست رفتهها دلتنگی و غم وجود دارد.
هوش مصنوعی: جهان به جایی ترسناک تبدیل شده که در آن هیچ چشمی نمیتواند بدون وجود گناه چیزی را ببیند.
هوش مصنوعی: اگر عالم یک خانه شش گوشه باشد، در آنجا هیچ غمی و اندوهی وجود ندارد و همه چیز خوش و خرم است.
هوش مصنوعی: اگر کعبه در میان هفت اقلیم زمین قرار دارد، اما در آنجا از راحتی و آسایش مانند آبی زلال خبری نیست.
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که من مانند سلیمان صاحب سلطنت و قدرت باشم، اگر در دل ناآرامی و دغدغههایم، هیچ آرامش و راحتیای ندارم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کفی گل در همه روی زمی نیست
که بر وی خون چندین آدمی نیست
ز دنیا آدمی را خرّمی نیست
کسی کوخرّمست او آدمی نیست
جهان تا هست خالی از غمی نیست
به ریش خاطر او مرهمی نیست
غمش همدم بود از جور ایام
که تا دانی که او بی همدمی نیست
دمادم غم ز دل خالی نباشد
[...]
مرا گر با تو روی همدمی نیست
گدایان را به سلطان محرمی نیست
ز عشقم درد و غم در دل بسی هست
به اقبال توام زینها کمی نیست
پری را ماند آن مه در لطافت
[...]
دلا بنیاد جان را محکمی نیست
در او جز غم اساس خرّمی نیست
چه پوشم راز دل از تو چو هرگز
میان ما و تو نامحرمی نیست
اگر در روضه رضوان صد ره از حور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.