در دستبرد نظم، ز دوران گزینه ام
گردون به صد قران ننماید قرینه ام
من خضرخان تاج دهم در جهان نطق
خضرست رشگ خورده لفظ کمینه ام
سیمرغ فارغم که نه دانه خورم نه آب
ایمه چه دانه نی بچه مرغ دینه ام؟
یا خود نداشت حوصله دهر زقه ام
حاصل نشد ز خرمن ایام چینه ام
در خاک نقد دفن کنند ای شگفت و هست
در آب طبع نقد معانی دفینه ام
صد جام جم کند ز من این چرخ شیشه رنگ
گر بشکند به سنگ جفا آبگینه ام
گردون مجو برو که مرا دل پر است ازو
گندم صفت شکافت ازین غصه سینه ام
دید آسمان مرا گهر اندر زبان چو تیغ
با تیغ قهر بدگهر آمد به کینه ام
آن را مبین که موج بلا از سرم گذشت
این بین که ماند بر سر خشکی سفینه ام
در بر گرفته اشک چو خط بر پیاله ام
دل خون شده زرشگ چو می در قنینه ام
هر شب نه از کلیچه مه پاره ای کم است
آن می خورم که بیش نماند هزینه ام
چون ماه کاست بشکنم از بهر نان روز
گر قرص آفتاب بود در خزینه ام
داند جهان که من که مجیر بلا کشم
هر چند پایمال شدم سرسری نه ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و تجارب خود در زندگی سخن میگوید. او از ناکامیها و مصائبش در زندگی سخن میگوید و اینکه چطور دچار سختیها شده است. او خود را مانند "خضر خان" توصیف میکند که در تلاش است تا در این دنیای پر آشوب صدای خود را به گوش دیگران برساند. همچنین از مشکلاتی که زندگی برایش به وجود آورده، گله میکند و به دروننگری میپردازد. او در انتها به وضوح میگوید که با وجود تمام سختیها و چالشها، همچنان وجودش پر از امید و زندگی است و از دنیا درخواست نمیکند که از او دوری کند، بلکه میخواهد که از این حس و حال درونی خود آگاه شود. این شعر، تلاشی است برای بیان تجربههای انسانی و مبارزه با چالشهای زندگی.
هوش مصنوعی: در دنیای نظم و ترتیب، من از دنیای خودم به کسی پرداختهام که حتی به ارزش صد قران هم نمیتوانم نشانهای از وجودم را نشان دهم.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که در جهان به زبان خضر صحبت میکنم و دیگران به خاطر کلمات کوتاه و کمارزش من حسادت میکنند.
هوش مصنوعی: سیمرغ از دغدغههای دنیوی رها شده است؛ نه غذایی میخورد و نه آبی مینوشد. چه امیدی به دان و علف دارد، در حالی که من تنها فرزند مرغ دینی خود هستم؟
هوش مصنوعی: شاید خودم نتوانستم به زندگی پر از مشکل و سختیها توجه کنم، به همین دلیل حاصل تلاشهایم در گذر زمان بینتیجه ماند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که گنجینههای معانی و افکار عمیق شخص به طور آشکار و واضح در درون او وجود دارد، اما این معانی ممکن است از دیگران پنهان و دفن شده به نظر برسند. شاعر به این نکته اشاره میکند که در حالی که برخی از معانی ممکن است در زمین پنهان باشند، در دل و ذهن او به روشنی و روشنی وجود دارند.
هوش مصنوعی: این چرخ فلک مانند جامی زنده و زیباست که اگر بر روی سنگی بیفتد و بشکند، من نیز مانند یک شیشه و آبگینه آسیب میبینم.
هوش مصنوعی: آسمان را جستجو نکن، زیرا دل من از غم پر است. مانند گندم که دانهاش را میشکافد، این غم هم سینهام را شکافته است.
هوش مصنوعی: آسمان را به چشم من گوهری در زبان میبیند، همچون تیزی که با دیگر تیغها بر میخورد و بدجنسی از روی کینهاش به من میآید.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که بیخبر از مشکلاتی که به وجود آمده، از سختیها و دردسرهایی که از سرم گذشت عبور کردم و اکنون فقط شاهد هستم که کشتی من بر روی خشکی باقی مانده و در امان است. به نوعی به استقامت و پایداری اشاره دارد و نشان میدهد که باوجود تمام دشواریها اکنون در وضعیتی امن و پایدار قرار دارم.
هوش مصنوعی: در چهرهام اشک مثل خطی که روی پیاله کشیده شده، نشسته و دلم مانند زعفران، به شدت داغ و غمگین شده است، مانند می که در ظرف شفاف وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر شب کمی از زیبایی ماه کاسته میشود، اما من آن نوشیدنی را مینوشم که زیاد نماند تا هزینهام بالاتر نرود.
هوش مصنوعی: وقتی که ماه کامل نیست، برای بدست آوردن روزی میشکنم. اگر در خزانهام خورشید باشد، معنایش این است که چیزی در خورشید دارم.
هوش مصنوعی: دنیا میداند که من کیستم و چه مشکلاتی را تحمل کردهام. هرچند که بارها مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفتهام، اما هرگز سهلانگاری نکردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.