ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۳: هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود - هرگز از یاد من آن زلف پریشان نرود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳: هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد - هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶: روی در مسجد و دل ساکن خمار چه سود - خرقه بر دوش و میان بسته به زنار چه سود
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹: روی در مسجد و دل ساکن خمار چه سود؟ - خرقه بر دوش و میان بسته به زنار چه سود؟
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴: ایام شباب است شراب اولاتر - هر غمزدهای مست و خراب اولاتر
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸: ایّام شباب است شراب اولیٰتر - با سبزخَطان، بادهٔ ناب اولیٰتر
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵: با سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودا زده را چاره بساز
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲: در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۰: اسرار ازل را نه تو دانی و نه من - وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۷: اسرار اَزَل را نه تو دانی و نه من، - وین حرفِ معمّا نه تو خوانی و نه من؛
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱: ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو - حیران و خجل نرگس مخمور از تو
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳: ای شَرمزده غنچهی مَستور از تو - حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴: گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲: گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح جلالالدین هوشنگ گوید: درست بود به من عهد اقربا ز حضر - «سفر گزیدم و بشکست عهد قربی را»
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱: سفر گزیدم وبشکست عهد قربی را - مگر به حله ببینم جمال سلمی را
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه: هنر رسید به فریاد من، چرا گویم - « مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد»
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷: مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه: زنائیات زمانم هزار گونه غم است - « که هر یکی به دگرگونه داردم ناشاد»
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷: مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح خواجه عوض شاه وزیر: ای تو در شهر شهیر و به ممالک مالک - «ما در این شهر غریبیم و در این ملک اسیر»
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹: ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر - به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه: ز بهر نام تو گویم جواب شعر ظهیر - «چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ»
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۸: چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ - زمانه تیز کند ناله مرا آهنگ
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه: «کجا است ساقی بادام چشم پسته دهن» - که جام او لب لعل است و نقل سیب ذقن
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸: ز دست ساقی بادام چشم پسته دهان - بخواه باده به وقت شکوفه بادام
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - در مدح مولا شمسالدین وزیر و حسب حال خود: «امروز شوخ چشمان آسوده خاطرند - من شوخ چشم نیستم ای کاش هستمی»
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹: امروز شوخ چشمان آسوده خاطرند - من شوخ چشم نیستم ای کاش هستمی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵: من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را - این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴: گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست - همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵: من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را - این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰: در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم - کاینچنین رفته است در عهدِ ازل تقدیرِ ما
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶: من از بیگانه آزاری ندیدم - که با ما آنچه از آشنا رفت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰: من از بیگانگان دیگر ننالم - که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶: بدخواه بر افتد چو در افتاد به ناصر - هر کس که به درویش در افتاد بر افتاد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰: بس تجربه کردیم در این دیرِ مکافات - با دُردکشان هر که درافتاد برافتاد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶: بر سر تربت ما چون گذری همت خواه - که زیارتگه رندان جهان خواهد شد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵: بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه - که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴: اقول بعدک من کل منزل اسفا - ایا منازل سلما فاین سلماکی
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۹: زمان زمان به دل و چشم خویش میگفتم - ایا منازل سلمان این سلماکی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴: اقول بعدک من کل منزل اسفا - ایا منازل سلما فاین سلماکی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱: بسا که گفتهام از شوق با دو دیدهٔ خود - أیا مَنازِلَ سَلمیٰ فَأینَ سَلماکِ؟
ناصر بخارایی » مثنوی هدایتنامه » ۲۰- حکایت: از این راه پنهان کس آگاه نیست - کز اینجا برون آمدن راه نیست
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱: ازین راز جان تو آگاه نیست - بدین پرده اندر ترا راه نیست