گنجور

 
مولانا باباافضل کاشانی

فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخه‌های دیوان‌های هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:


  1. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹ :: باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۲

    مولانا (بیت ۱): ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توی - وی آینهٔ جمال شاهی که توی

    باباافضل کاشانی (بیت ۱): ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی - وی آینهٔ جمال شاهی که تویی



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۱:برای عاشق و دزدست شب فراخ و دراز - هلا بیا شب لولی و کار هر دو بساز

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۲:به آفتاب شهم گفت هین مکن این ناز - که گر تو روی بپوشی کنیم ما رو باز


    باباافضل کاشانی » قصاید » قصیدۀ شمارهٔ ۲:گشوده گردد بر تو در حقیقت باز - کناره گیر به یکبار از این جهان مجاز


  2. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:زنهار دلا به خود مده ره غم را - مگزین به جهان صحبت نامحرم را

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:عاشق شب خلوت از پی پی گم را - بسیار بود که کژ نهد انجم را


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:گر با توام از تو جان دهم آدم را - از نور تو روشنی دهم عالم را


  3. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:آن آتش ساده که ترا خورد و بکاست - آن ساده به از دو صد نگار زیبا است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸:آن بت که جمال و زینت مجلس ماست - در مجلس ما نیست ندانیم کجاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:آنجا که توی همه غم و جنگ و جفاست - چون غرقهٔ ما شدی همه لطف و وفاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷:آن شب که ترا به خواب بینم پیداست - چون روز شود چو روز دل پرغوغاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲:امروز چه روز است که خورشید دوتاست - امروز ز روزها برونست و جداست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:امشب شب آنست که جان شبهاست - امشب شب آنست که حاجات رواست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱:ای دوست مکن که روزها را فرداست - نیکی و بدی چو روز روشن پیداست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴:ای ساقی جان مطرب ما را چه شده است - چون می‌نزند رهی ره او که زده است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۴:این چرخ و فلکها که حد بینش ماست - در دست تصرف خدا کم ز عصاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۲:برکان شکر چند مگس را غوغاست - کی کان شکر را به مگسها پرواست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۹:بگذشت سوار غیب و گردی برخاست - او رفت ز جای و گرد او هم برخاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۲:بیچاره‌تر از عاشق بیصبر کجاست - کاین عشق گرفتاری بی‌هیچ دواست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۳:بی‌دیده اگر راه روی عین خطاست - بر دیده اگر تکیه زدی تیر بلاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۰:توبه کردم که تا جانم برجاست - من کج نروم نگردم از سیرت راست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۴:تهدید عدو چه بشنود عاشق راست - میراند خر تیز بدان سو که خداست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۵:چنگی صنمی که ساز چنگش بنواست - بر چنگ ترانه‌ای همی زد شبها است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۰:دستت دو و پایت دو و چشمت دو رواست - اما دل و معشوق دو باشند خطاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۵:دیوانه شدم خواب ز دیوانه خطا است - دیوانه چه داند که ره خواب کجاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۶:شمعی که در اینخانه بدی خانه کجاست - در دیده بد امروز میان دلهاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۸:قومی غمگین و خود مدان غم ز کجاست - قومی شادان و بیخبر کان ز چه جاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۲:گفتند که شش جهت همه نور خداست - فریاد ز حلق خاست کان نور کجاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۰:گویند مرا که این همه درد چراست - وین نعره و آواز و رخ زرد چراست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۴:می‌گفت یکی پری که او ناپیداست - کان جان که مقدست است از جای کجاست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۰:هر ذره که چون گرسنه بر خوان خداست - گر تا باید خورند اینخوان برپاست

    مولانا » فیه ما فیه » فصل اول - یکی می‌گفت که مولانا سخن نمی‌فرماید:مرغی که بر آن کوه، نشست و برخاست - بنگر که در آن کوه چه افزود و چه کاست؟


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:با یار بگفتم به زبانی که مراست - کز آرزوی روی تو جانم برخاست

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:ترکیب عناصر ار نگشتی کم و کاست - صورت بستی که طبع صورتگر ماست

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:در عین علی، هو العلی الاعلی ست - در لام علی، سّر الهی پیداست

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:هر نقش که بر تختهٔ هستی پیداست - آن صورت آن کس است کان نقش آراست


  4. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰:آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است - انصاف بده چه لایق آن دهن است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲:آن جان که از او دلبر ما شادانست - پیوسته سرش سبز و لبش خندان است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸:آن نور مبین که در جبین ما هست - وان ضوء یقین که در دل آگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲:از جمله طمع بریدنم آسانست - الا ز کسی که جان ما را جانست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:امروز من و جام صبوحی در دست - می‌افتم و می‌خیزم و می‌گردم مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:امشب آمد خیال آن دلبر چست - در خانهٔ تن مقام دل را میجست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷:ای آمده بامداد شوریده و مست - پیداست که باده دوش گیرا بوده است

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:ای خواجه ترا غم جمال و جاهست - و اندیشهٔ باغ و راغ و خرمنگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:ای در دل من نشسته شد وقت نشست - ای توبه شکن رسید هنگام شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷:ای طالب اگر ترا سر این راهست - واندر سر تو هوای این درگاهست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۰:ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست - وز دولت تو کیست که او همچو منست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۸:پای تو گرفته‌ام ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم مهر تو خست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۹:پائی که همی رفت به شبستان سر مست - دستی که همی چید ز گل دسته بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۹:توبه چکنم که توبه‌ام سایهٔ تست - بار سر توبه جمله سرمایهٔ توست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۸:چون دید مرا مست بهم برزد دست - گفتا که شکست توبه بازآمد مست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۰:دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست - جام از ساقی ربود و انداخت شکست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۷:صد بار بگفتمت، چه هشیار و چه مست - شوخی مکن و مزن به هر شاخی دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۹:عشق آمد و توبه را چو شیشه بشِْکست - چون شیشه شکست کیست کو داند بست؟

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۴:گفتا که شکست توبه بازآمد مست - چون دید مرا مست بهم برزد دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۳:گفتی چونی بنده چنانست که هست - سودای تو بر سر است و سر بر سر دست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۷:ماهی تو که فتنه‌ای ندارم ز تو دست - درمان ز که جویم که دلم از تو بخست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴:مستی ز ره آمد و بما در پیوست - ساغر می‌گشت در میان دست بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۶:من آن توام کام منت باید جست - زیرا که در این شهر حدیث من و تست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۷:ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست - جام می لعل نوش کرده بنشست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۴:هر روز به نو برآید آن دلبر مست - با ساغر پرفتنهٔ پرشور بدست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۸:هر صورت کاید به از او امکان هست - چون بهتر از آن هست نه معشوق منست


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:باشد که ز اندیشه و تدبیر درست - خود را به در اندازم از این واقعه چست

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:تا گوهر جان در صدف تن پیوست - وز آب حیات گوهری صورت بست

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:ترس اجل و بیم فنا، هستی توست - ور نه ز فنا شاخ بقا خواهد رُست

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:وی جملهٔ خلق را ز بالا و ز پست - آورده به فضل خویش از نیست به هست

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:معلوم نمی‌شود چنین از سر دست - کاین صورت و معنی ز چه رو در پیوست


  5. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲:آنکس که بروی خواب او رشک پریست - آمد سحری و بر دل من نگریست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۵:با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست - بی‌هیچ زیان ناله و فریاد تو چیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:تا در دل من صورت آن رشک پریست - دلشاد چو من در همهٔ عالم کیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۵:دلدارم گفت کان فلان زنده ز چیست؟ - جانش چو منم عجب که بی‌جان چون زیست؟

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۳:دوش از سر لطف یار در من نگریست - گفتا بی‌ما چگونه بتوانی زیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۰:زان روز که چشم من به رویت نگریست - یک دم نگذشت کز غمت خون نگریست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۴:عشقی که از او وجود بی‌جان میزیست - این عشق چنین لطیف و شیرین از چیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۹:گفتم که بیا بچشم من درنگریست - من نیز به حال گفتمش کاین دغلیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۷:هر روز دل مرا سماع و طربیست - میگوید حسن او بر این نیز مأیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵۵:یکبار بمُردَم و مرا کس نگریست - گر بار دگر زنده شوم دانم زیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵۶:یک چشم من از روز جدائی بگریست - چشم دگرم گفت چرا گریه ز چیست


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:در هر برزن که بنگرم آشوبی ست - آشوب شکنجه ای و زخم چوبی ست


  6. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:آنکس که درون سینه را دل پنداشت - گامی دو سه رفت و جمله حاصل پنداشت


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:آن کس که درون سینه را دل پنداشت - گامی دو نرفته، جمله حاصل پنداشت


  7. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴:از دوستی دوست نگنجم در پوست - در پوست نگنجم که شهم سخت نکوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست - میگردم تا بصبح در خانهٔ دوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای بی‌خبر از مغز شده غره بپوست - هشدار که در میان جان داری دوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۴:خواهی که ترا کشف شود هستی دوست - بر رو به درون مغز و برخیز ز پوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۲:دلدار اگر مرا بِدِراند پوست - افغان نکنم نگویم این درد از اوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۰:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد از دوست


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:بر سیر اگر نهاده ای دل، ای دوست - چون سیر به یک بار برون آی از پوست


  8. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵:از دیدن اغیار چو ما را مدد است - پس فرد نه‌ایم و کار ما در عدد است


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:آن کیست که آگاه ز حسن و خرد است - آسوده ز کفر و دین و از نیک و بد است


  9. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۱:مر وصل ترا هزار صاحب هوس است - تا خود به وصال تو که را دسترس است


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲: در کوی تو صد هزار صاحب هوس است - تا خود، به وصال تو، که را دسترس است


  10. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶۳:آنجا بنشین که همنشین مردانند - تا دود کدورت ترا بنشانند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳۰:سر مستان را ز محتسب ترسانند - شد محتسب مست همه میدانند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱۳:مردان رهت که سر معنی دانند - از دیدهٔ کوته نظران پنهانند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲۶:من بندهٔ آن قوم که خود را دانند - هردم دل خود را ز علط برهانند

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:آنهاکه محققان و ره بینانند - احوال تو را یکان یکان می دانند


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱:مردان رهت که سرّ معنی‌ دانند - از دیدهٔ کوته نظران پنهانند

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸:آنان که مقیم حضرت جانان اند - یادش نکنند و بر زبان کم رانند


  11. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۵:آنها که شب و روز ترا بر اثرند - صیاد نهانند ولی مختصرند

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵۴:طاوس نه‌ای که بر جمالت نگرند - سیمرغ نه‌ای که بیتو نام تو برند


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰:صاحب نظران که آینهٔ یکدگرند - چون آینه از هستی خود بی خبرند


  12. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۶:آن یار که از طبیب دل برباید - او را دارو طبیب چون فرماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۱:ای دل اگرت رضای دلبر باید - آن باید کرد و گفت کو فرماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷۱:این واقعه را سخت بگیری شاید - از کوشش عاجزانه کاری ناید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹۹:بی‌من به زبان من سخن می‌آید - من بی‌خبرم از آنکه می‌فرماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸۰:در می‌طلبی ز چشمه در بر ناید - جوینده در به قعر دریا باید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳۷:شاد آنکه ز دور ما یار ما بنماید - چون بچهٔ خرد آستین برخاید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۷:کاری ز درون جان میباید - وز قصه شنیدن این گره نگشاید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸۲:گر در طلبی ز چشمه در بر ناید - جویندهٔ در به قعر دریا باید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲۳:معشوقه خانگی بکاری ناید - کو عشوه نماید و وفا ننماید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۶:هل تا برود سرش به دیوار آید - سر بشکند و جامه به خون آلاید


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷:می‌زن نفسی، کاین دم از او می‌زاید - وین دم، دم ماست، گر تو را می‌شاید


  13. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲۰:از شبنم عشق خاک آدم گل شد - صد فتنه و شور در جهان حاصل شد


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸:از شبنم عشق خاک آدم گل شد - صد فتنه و شور در جهان حاصل شد


  14. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۰:اکنون که رخت جان جهانی بربود - در خانه نشستنت کجا دارد سود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۱:برقی که ز میغ آن جهان روی نمود - چون سوخته‌ای نیست کرا دارد سود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۹۷:دل دوش در این عشق حریف ما بود - شب تا به سحرگاه نخفت و ناسود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲۴:ز اول که مرا عشق نگارم بربود - همسایهٔ من ز نالهٔ من نغنود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۴۳:شب رفت کجا رفت همانجای که بود - تا خانه رود باز یقین هر موجود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۸:کامل صفتی راه فنا می‌پیمود - چون باد گذر کرد ز دریای وجود


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱:از هستی خود چو بی خبر خواهم بود - این جا بُدنم هیچ نمی دارد سود

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲:ای ذات تو در دو کون مقصود وجود - نام تو محمد و مقامت محمود


  15. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۴:امشب ساقی به مشک می گردان کرد - دل یغما بر دو دست در ایمان کرد


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:عشق تو مرا زندهٔ جاویدان کرد - سودای توام، بی سر و بی سامان کرد


  16. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۹:اندر طلب آن قوم که بشتافته‌اند - از هرچه جز اوست روی برتافته‌اند


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳:آنان که ز معبود خبر یافته اند - از جملهٔ کائنات سر تافته اند


  17. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹۷:بی‌عشق نشاط و طرب افزون نشود - بی‌عشق وجود خوب و موزون نشود


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵:از رفته قلم هیچ دگرگون نشود - وز خوردن غم به جز جگر خون نشود


  18. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶۴:در راه طلب رسیده‌ای میباید - دامان ز جهان کشیده‌ای میباید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۵:عشق تو خوشی چو قصد خونریز کند - جان از قفس قالب من خیز کند

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:آن کس که ترا بیند و شادی نکند - سر زیر و سیه کاسه و سرگردان باد


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹:عمر تو اگر فزون شود از پانصد - افسانه شوی عاقبت از روی خرد


  19. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱۱:رو دیده بدوز تا دلت دیده شود - زاندیده جهان دگرت دیده شود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱۶:روزی که جمال آن صنم دیده شود - از فرق سرم تا به قدم دیده شود


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶:رو دیده بدوز تا دلت دیده شود - زان دیده جهان دگرت دیده شود


  20. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۳:عشق از ازلست و تا ابد خواهد بود - جویندهٔ عشق بیعدد خواهد بود


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود - جویندهٔ عشق بی عدد خواهد بود


  21. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰۱:گویند که فردوس برین خواهد بود - آنجا می ناب و حور عین خواهد بود


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵:گر ملک تو مصر و شام و چین خواهد بود - و آفاق تو را زیر نگین خواهد بود


  22. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۵:هشدار که فضل حق بناگاه آید - ناگاه آید بر دل آگاه آید


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹:رو خانه برو، که شاه ناگاه آید - ناگاه به نزد مرد آگاه آید


  23. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۷:آمد بر من دوش نگاری سر تیز - شیرین سخنی شکر لبی شورانگیز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۶:ای ذره ز خورشید توانی بگریز - چون نتوانی گریخت با وی مستیز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۵:بازآمدم اینک که زنم آتش نیز - در توبه و در گناه و زهد و پرهیز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۱:ماییم و توی و خانه خالی برخیز - هنگام ستیز نیست ای جان مستیز


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹:تا کی باشی ز عافیت در پرهیز - با خلق به آشتی و با خود به ستیز؟


  24. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۲:ای جان سماع و روزه و حج و نماز - وی از تو حقیقت شده بازی و مجاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۳:ای جان لطیف بیغم عشق مساز - در هر نفسش هزار روزه است و نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۸:ای عشق تو داده باز جان را پرواز - لطف تو کشیده چنگ جان را در ساز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۰:ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز - جانها همه اقوال تو از روی نیاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۴:امشب که گشاده است صنم با ما راز - ای شب چه شبی که عمر تو باد دراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۶:بازی بودم پریده از عالم راز - تا بو که برم ز شیب صیدی بفراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۷:بنمای بمن رخ ای شمع طراز - تا ناز کنم نه روزه دارم نه نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵۸:گر بکشندم نگردم از عشق توباز - زیرا که ز چنگ ما برون شد آواز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۴:مردانه بیا که نیست کار تو مجاز - آغاز بنه ترانهٔ بی‌آغاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶:من بودم و دوش آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۸:من همتیم کجا بود چون من باز - عرضه نکنم به هیچکس آز و نیاز


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:دانی که چرا زنند این طبلک باز؟ - تا گم شده‌گان به راه باز آیند باز


  25. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۹:زنها مشو غره به بیباکی باز - زیرا که پری دارد از دولت باز


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶:در هستی کون خویش، مردم ز آغاز - با خلق جهان و با جهان است انباز


  26. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۸۰:چون روبه من شدی تو از شیر مترس - چون دولت تو منم ز ادبیر مترس


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴:هان ای دل بد زهره ز شمشیر مترس - بفشار قدم، ز حملهٔ شیر مترس


  27. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹۳:آندیده که هست عاشق گلزارش - مشغول کجا کند سر هر خارش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۵:بر من بگریست نرگس خمارش - تا خیره شدم ز گریهٔ بسیارش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳۱:چون رنگ بدزدید گل از رخسارش - آویخت صبا چو رهزنان بردارش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳۹:رفت آنکه نبود کس به خوبی یارش - بی‌آنکه دلم سیر شد از دیدارش


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:کو دل که بداند نفسی اسرارش - کو گوش که بشنود دمی گفتارش


  28. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹۸:امروز حریف عشق بانگی زد فاش - گر اوباشی جز بر اوباش مباش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۲:با ما چه نه‌ای مشو رفیق اوباش - کاول قدمت دمند و آخر پرخاش


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵: بالا مطلب ز هیچ کس بیش مباش - چون مرهم نرم باش، چون نیش مباش


  29. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۰:با دل گفتم ز دیگران بیش مباش - رو مرهم ریش باش چون نیش مباش


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۶:واپس منگر دمی و در پیش مباش - با خویش مباش و خالی از خویش مباش


  30. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴۳:کاری کردم نگه نکردم پس و پیش - آنرا که چنان کند چنین آید پیش


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹:غم چند خوری ز کار نا آمده پیش - رنج است نصیب مردم دوراندیش


  31. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۲:چون گشت طلسم جسم آدم چالاک - با خاک درآمیخته شد گوهر پاک

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷۳:حاشا که شود سینهٔ عاشق غمناک - یا از جز عشق دامنش گردد چاک


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:جان می بردم به سوی آن عالم پاک - تن می کشیدم به سوی این تودهٔ خاک

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲:گر فضل کنی ندارم از عالم باک - ور قهر کنی، شوم به یک بار هلاک


  32. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰۸:آمد بت خوش‌عربدهٔ مِی‌کیشم - بنشست چو یک تنگ شکر در پیشم


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴:از هر چه در این ملک نی‌ام کم، بیشم - از حاشیه بیگانه و با شه خویشم


  33. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱۴:آنم که چو غمخوار شوم من شادم - واندم که خراب گشته‌ام آبادم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۷:بیگاه شد وز بیگهی من شادم - امشب قنق است یار فرخ‌زادم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۵۳:شادم که ز شادی جهان آزادم - مستم که اگر می‌نخورم هم شادم


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸:از نه پدر و چهار مادر زادم - از هفت و دو و سه، مستمند و شادم


  34. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳۵:از طبع ملول دوست ما می‌دانیم - وز غایت عاشقیش می رنجانیم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹۰:گر یار کنی خصم تواش گردانیم - هر لحظه به نوعی دگرت رنجانیم


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷: دنیا چو رباط و ما در او مهمانیم - تا ظن نبری که ما در او می‌مانیم


  35. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۵:بیکار شدم ای غم عشقت کارم - در بیکاری تخم وفا میکارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۳۲:دوش آمده بود از سر لطفی یارم - شب را گفتم فاش مکن اسرارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶۳:عشق است صبوح و من بدو بیدارم - عشق است بهار و من بدو گلزارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹۹:گوئیکه به تن دور و به دل با یارم - زنهار مپندار که من دل دارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳۰:من بندهٔ قرآنم اگر جان دارم - من خاک در محمد مختارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷۲:بر غوش‌بک و قیر‌بک و سالارم - با نصرت و با همّت و با اظهارم


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:آزردن خلق کافری پندارم - وز خلق جهان همین طمع می دارم


  36. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲۹:دلدار چو دید خسته و غمگینم - آمد خندان نشست بر بالینم


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶:از روی تو شاد شد دل غمگینم - من چون رخ تو به دیگری بگزینم؟


  37. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴۵:ز اول که حدیث عاشقی بشنودم - جان و دل و دیده در رهش فرسودم


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰:در جستن جام جم جهان پیمودم - روزی ننشستم و شبی نغنودم


  38. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷۷:آشفته همی رَوی به کویی ای جان - می‌جویی از آن گمشدهٔ خویش نشان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸۲:آن کس که نساخت با لقای یاران - افتاد به مکر دزد و تهدید عوان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹۳:امشب منم و هزار صوفی پنهان - مانندهٔ جان جمله نهانند و عیان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰۴:ای دف تو بخوان ز دفتر مشتاقان - ای کف تو بزن بر رگ خون ایشان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴۵:تا روی تو قبله‌ام شد ای جان جهان - نز کعبه خبر دارم و نز قبلهٔ نشان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۵۲:چون شاه جهان نیست کسی در دو جهان - نی زیر و نه بالا و نه پیدا و نهان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶۹:دل باغ نهانست و درختان پنهان - صد سان بنماید او و خود او یکسان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۱:دل گرسنهٔ عید تو شد چون رمضان - وز عید تو شد شاد و همایون رمضان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۲:دلها مثل رباب و عشق تو کمان - زامد شد این کمانچه دلها نالان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۷:شد کودکی و رفت جوانی ز جوان - روز پیری رسید بر پر ز جهان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰۴:گلباغ نهانست و درختان پنهان - صد سال نماید او و او خود یکسان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰۷:ما مرد سنانیم نه از بهر سه نان - ما دست زنانیم نه از دست زنان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲۲:هشدار که می‌روند هر سو غولان - با دانه و دام در شکار گوران

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲۳:هم خانه از آن اوست و هم جامه و نان - هم جسم از آن اوست همه دیده و جان


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:تخمی است خرد، که جان از او رُست و روان - بار و بر و برگش آخشیج و حیوان


  39. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱۶:ای عادت عشق عین ایمان خوردن - نی غصهٔ نان و غصهٔ جان خوردن


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴:از فضل چه حاصل است جز جان خوردن - افسوس افضل که فضل نتوان خوردن


  40. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳۴:با دل گفتم عشق تو آغاز مکن - بازم در صد محنت و غم باز مکن


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:اندر ره حق تصرف آغاز مکن - چشم بد خود به عیب کس باز مکن


  41. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۰:دل برد ز من دوش به صد عشق و فسون - بشکافت و بدید پر زخون بود درون

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۳:سرمست توام نه از می و نز افیون - مجنون شده‌ام ادب مجوی از مجنون

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۹:شوری دارم که برنتابد گردون - شوریکه به خواب درنبیند مجنون

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۶:مردان تو در دایرهٔ کن فیکون - دل نقطهٔ وحدتست و از عرش فزون


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:بر سیر اگر نهاده ای دل اکنون - از پوشش و قوت خود مجو هیچ افزون


  42. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۹۶:گر تیغ اجل مرا کند بی‌سر و جان - در حسن برآیم ز زمین صد چندان


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:حیوان ز نبات است و نبات از ارکان - ارکان اثر گردش چرخ گردان


  43. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴۷:ای دل تو بهر خیال مغرور مشو - پروانه صفت کشتهٔ هر نور مشو

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵۳:ای عشرت نزدیک ز ما دور مشو - وز مجلس ما ملول و مهجور مشو


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶:افضل تو به هر حالی مغرور مشو - پروانه صفت به گرد هر نور مشو


  44. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۵:در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو - جان چاکر آن کسی که شد چاکر تو

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶۷:درها همه بسته‌اند الا در تو - تا ره نبرد غریب الا بر تو


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:ای تاج لعمرک ز شرف بر سر تو - وی قبلهٔ عالمین ز خاک در تو


  45. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲۱:جانیست غذای او غم و اندیشه - جانی دگر است همچو شیر بیشه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۰:صاحب‌نظران راست تحیر پیشه - مر کوران را تفکر و اندیشه


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱:ای دل به چه غم خوردنت آمد پیشه - وز مرگ چه ترسی، چو درخت از تیشه


  46. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۲:صوفی نشوی به فوطه و پشمینه - نه پیر شوی ز صحبت دیرینه


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴:مستم به خرابات، ولی از می نه - نقلم همه نقل است و حریفم شئ نه


  47. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۳:آمد بر من دوش مه یغمائی - گفتم که برو امشب اینجا نائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۹:آن روز که دیوانه سر و سودائی - در سلسلهٔ دولتیان می‌آئی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۴:ای آنکه ز حد برون جان‌افزایی - بی‌حدی و حد هر نفس بنمایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۰:ای بانگ رباب از کجا می‌آئی - پرآتش و پر فتنه و پر غوغائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۶:ای چون علم بلند در صحرائی - وی چون شکر شگرف در حلوائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۷:ای چون علم سپید در صحرائی - ای رحمت در رسیده از بالائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۸:ای دل تو بدین مفلسی و رسوائی - انصاف بده که عشق را چون سائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۹:ای روی ترا پیشه جهان‌آرائی - وی زلف ترا قاعده عنبر سائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸۴:با قلاشان چو رد نهادی پائی - در عشق چو پخت جان تو سودائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۸:جانم دارد ز عشق جان‌افزائی - از سوداها لطیفتر سودائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۵:چون ساز کند عدم حیات افزائی - گیری ز عدم لقمه و خوش می‌خائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۷:چون شب بر من زنان و گویان آئی - در نیم شبی صبح طرب بنمائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۷:در دست اجل چو درنهم من پائی - در کتم عدم در افکنم غوغائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۵:رفتم به طبیب گفتم ای بینائی - افتادهٔ عشق را چه می‌فرمایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۴:گفتم به طبیب دارویی فرمایی - نبضم بگرفت از سر دانایی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۱:مائیم در این زمان زمین پیمائی - بگذاشته هر شهر به شهر آرائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۹:میدان و مگو تا نشود رسوائی - زیبائی مرد هست در تنهائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۰:می‌فرماید خدا که ای هرجائی - از عام ببر که خاص آن مائی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۰:هر روز ز عاشقی و شیرین‌رایی - من عاشق را پیرهنی فرمایی

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:می‌دان و مگو تا نشود رسوایی - زیبایی مرد، هست درگنجایی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:ای لطف تو دستگیر هر خود رایی - وی عفو تو پرده پوش هر رسوایی

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹:تا دیدهٔ دل ز دیده‌ها نگشایی - هرگز ندهند دیده‌ها بینایی


  48. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۵:آن خوش باشد که صاحب تمییزی - بی‌آنکه بگویند و بگوید چیزی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷۵:از عشق تو هر طرف یکی شبخیزی - شب کشته ز زلفین تو عنبر بیزی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶۴:ای یار گرفتهٔ شراب آمیزی - برخیزد رستخیز چون برخیزی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۴:عشق آن نبود که هر زمان برخیزی - وز زیر دو پای خویش گردانگیزی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱۳:گر بگریزی چو آهوان بگریزی - ور بستیزی چون آهنان بستیزی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴:از باد اگر سبق بری در تیزی - چون خاک اگر هزار رنگ آمیزی


  49. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶۲:آن میوه توی که نادرِ ایامی - بتوان خوردن هزار من در خامی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۲:ای آنکه تو خون عاشقان آشامی - فریاد ز عاشقی و بی‌آرامی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴۱:ای ساقی جان که سرده ایامی - آرام دل خستهٔ بی‌آرامی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای تو به مجردی نرفته گامی - چه‌ات زهرهٔ آن بود که جویی کامی


  50. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷۸:استاد مرا بگفتم اندر مستی - کگاهم کن ز نیستی و هستی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۲:تو سیر شدی من نشدم زین مستی - من نیست شدم تو آنچه هستی هستی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳۰:چشم تو بهر غمزه بسوزد مستی - گر دلبندی هزار خون کردستی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۴:رفتم بر یار از سر سر دستی - گفتا ز درم برو که این دم مستی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۹۰:همسایگیِ مست فَزاید مستی - چون مست شَوی باز رهی از هستی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:دعوی به سر زبان خود وابستی - در خانه هزار بت، یکی نشکستی


  51. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷۹:اسرار شنو ز طوطی ربانی - طوطی بچه‌ای زبان طوطی دانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۵:ای آنکه ز حال بندگان میدانی - چشمی و چراغ در شب ظلمانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰۳:ای ابر که تو جهان خورشیدانی - کاری مقلوب می‌کنی نادانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۴:ای دوست به حق آنکه جان را جانی - چون نامهٔ من رسد به تو برخوانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹۷:پران باشی چو در صف یارانی - پری باشی سقط چو بی ایشانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵:تا در طلب گوهر کانی کانی - تا در هوس لقمهٔ نانی نانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۱:تو دوش چه خواب دیده‌ای می‌دانی - نی دانش آن نیست بدین آسانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴۳:حاشا که به ماه گویمت میمانی - یا چون قد تو سرو بود بستانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۶:در خاک اگر رفت تن بیجانی - جان بر فلک افرازد و شاذروانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۲:عالم سبز است و هر طرف بستانی - از عکس جمال گل‌رخی خندانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۳:گر یک ورق از کتاب ما برخوانی - حیران ابد شوی زهی حیرانی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۷:هر لحظه مها پیشِ خودم می‌خوانی - احوال همی‌پرسی و خود می‌دانی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲:ای آن که خلاصهٔ چهار ارکانی - بشنو سخنی ز عالم روحانی

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۳:ای ناطق اگر به مرکز جسمانی - حاصل نکنی معرفت سبحانی

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴:ای نفس گذشت عمر در حیرانی - خود سیر نمی شوی ز بی سامانی


  52. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۴:امشب منم و یکی حریف چو منی - بر ساخته مجلسی برسم چمنی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۰:توبه کردم ز شور و بی‌خویشتنی - عشقت بشنید از من به این ممتحنی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۶:گفتم صنمی شدی که جان را وطنی - گفتا که حدیث جان مکن گر ز منی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۱:هر روز یکی شور بر این جمع، زَنی - بنیادِ هزار عاقبت را بِکَنی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:رفتم به سر تربت محمود غنی - گفتم که چه برده ای ز دنیای دنی؟


  53. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۶:اندر دو جهان دلبر و جانم تو بسی - زیرا که بهر غمیم فریادرسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶۱:ای نفس عجب که با دلم همنفسی - من بندهٔ آن صبح که خندان برسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶۹:در هر دو جهان دلبر و یارم تو بسی - زیرا که به هر غمیم فریاد رسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۱:دیروز فسون سرد برخواند کسی - او سردتر از فسون خود بود بسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴۷:مادام که در راه هوا و هوسی - از کعبهٔ وصل هردمی باز پسی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۴:نی گفت که پای من به گل بود بسی - ناگاه بریدند سرم در هوسی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:از کبر مدار هیج در سر هوسی - کز کبر به جایی نرسیده است کسی


  54. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۷:اندر ره حق چو چست و چالاک شوی - نور فلکی باز بر افلاک شوی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶۰:در روزه چو از طبع دمی پاک شوی - اندر پی پاکان تو بر افلاک شوی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶:ای دل ز غبار تن اگر پاک شوی - تو روح مقدسی، بر افلاک شوی


  55. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۴:ای در دل من نشسته بگشاده دری - جز تو دگری نجویم و کو دگری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸۵:بالا شجری لب شکر و دل حجری - زنجیر سری، سیم‌بری رشک پری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹۳:با من ترش است روی یار قدری - شیرین‌تر از این ترش ندیدم شکری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹۵:با یار به گلزار شدم رهگذری - بر گل نظری فکندم از بی‌خبری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰۰:بر کار گذشته بین که حسرت نخوری - صوفی باشی و نام ماضی نبری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰۵:بیچاره دلا که آینهٔ هر اثری - گر سر کشی از صفات با دردسری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۹:تو آب نه‌ای خاک نه‌ای تو دگری - بیرون ز جهان آب و گل در سفری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۱:خیری بنمودی و ولیکن شری - نرمی و خبیث همچو مار نری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۵۲:در بادیهٔ عشق تو کردم سفری - تا بو که بیایم ز وصالت خبری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷۶:دوش آمد آن خیال تو رهگذری - گفتم بر ما باش ز صاحب نظری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸۳:دی مست بدی دلا و چست و سفری - امروز چه خورده‌ای که از دی بتری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۲:سرسبزتر از تو من ندیدم شجری - پرنورتر از تو من ندیدم قمری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴۰:گفتند که هست یار را شور وشری - گفتم که دوم بار بگو خوش خبری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۵:مست است خبر از تو و یا خود خبری - خیره است نظر در تو و با تو نظری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۴:من دوش به کاسهٔ رباب سحری - می‌نالیدم ترانهٔ کاسه‌گری

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۸:مهمان دو دیده شد خیالت گذری - در دیده وطن ساخت ز نیکو گهری


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:در آینهٔ جمال حق کن نظری - تا جان و دلت بیابد از حق خبری

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹:در جستن جام جم ز کوته نظری - هر لحظه گمانی نه به تحقیق بری

    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:گر تو به خود و حال خود در نگری - بر تن همه پوست همچو جامه بدری


  56. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۰:ای دل تو و درد او اگر خود مردی - جان بندهٔ تست اگر تو صاحب دردی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷۸:با بی‌خبران اگر نشستی بردی - با هشیاران اگر نشستی مردی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴۱:چونی ای آنکه از جمال فردی - صدبار ز چو نیم برون آوردی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۸:غم را دیدم گرفته جام دردی - گفتم که غما خبر بود رخ زردی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۳:مردی که فلک رخنه کند از دردی - مردی که خداش کاشکی ناوردی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:مردی باید، بلند همت مردی - زین تجربه دیده ای، خرد پروردی


  57. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توی - وی آینهٔ جمال شاهی که توی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۲:ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی - وی آینهٔ جمال شاهی که تویی


  58. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷۷:این نیست ره وصل که پنداشته‌ای - این نیست جهان جان که بگذاشته‌ای

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸۷:جانم ز طرب چون شکر انباشته‌ای - چون برگ گل اندر شکرم داشته‌ای

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹۰:گر آب دهی نهال خود کاشته‌ای - ور پست کنی مرا تو برداشته‌ای


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:این نیست جهان جان که پنداشته‌ای - وین نیست ره وصل که برداشته‌ای


  59. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰۶:بی‌جهد به عالم معانی نرسی - زنده به حیات جاودانی نرسی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷:بی مرگ به عمر جاودانی نرسی - نامرده به عالم معانی نرسی


  60. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱۸:گر درد دلم به نقش پیدا بودی - هر ذره ز غم سیاه سیما بودی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷:یک ذره ز فقر اگر به صحرا بودی - نه کافر و نه گبر و نه ترسا بودی


  61. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۸:گفتم که دلا تو در بلا افتادی - گفتا که خوشم تو به کجا افتادی


    باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲:از معدن خویش اگر جدا افتادی - آخر بنگر که خود کجا افتادی


  62. مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:دل کیست کو حدیث خود و درد خود کند - پیدا بود که جنبش دل تا کجا رسد!


    باباافضل کاشانی » قصاید » قصیدۀ شمارهٔ ۱:خود را به عقل خویش یکی بر گرای، خود - تا چیستی و چندی؟ ای مرد پر خرد