گنجور

حاشیه‌ها

رضا تبار در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:

معنی ابیات

حافظ در این ابیات از ندایی درونی سخن می گوید که نکات ارزنده ای را به او گوشزد می کند.

 

۱- لب یار من ( تجلی بخشندگی محبوب / هر لحظه منفعت رساندن به موجودات و سیراب کردن آنها از حیات و زندگی) که هما نند لعل( سنگ گرانقیمت سرخ رنگ) سرخی در حد کمال دارد، تشنه خون عاشقان است،

- من هم برای دیدن او کارم جان دادن است.

 

۲- شرم بر کسی باد که دلبری معشوق مرا دید و بر من خرده گرفت،

- از چشمان سیاه و مژگان دراز( کنایه از دیدن استعداد های مخلوقات توسط خداوند) معشوق خجالت نمی کشید؟

 

۳- ای سالار قافله، دستور بستن بارها را ( به منظور حرکت) نده و کاروان را به دروازه شهر میر،

- آنجا شاه راهی است که منزل یار من آنجاست.

یعنی اگر قافله سالار( یا هر کسی) که قصد رسیدن به کوی دوست را دارد ، با بحرکت در آوردن شتر(کنایه از نفس سرکش)،هرگز به سرمنزل مقصود نخواهد رسید.مگر شتر نفس را قربانی کند.

 

۴- من بنده آن اقبال و شانس خود هستم که در این روزگاری که وفا و وفا داری کمیاب است،

- عشق آن عشوه گر سرشار از عشق( خداوند)از میان همه مردم مرا انتخاب کرده است.

 

۵- جام عطر و زلف عطر افشان او( همه کاینات  از تجلی و بوی خوش او ، خوشبو و معطر هستند)،

-شمه ای از بوی خوشی است که از صندوق عطار( خداوند) منتشر می شود،

 

۶- ای باغبان( صانع عالم) مرا همچون نسیمی ( که می آید و می رود) از درگاهت مران،

- زیرا  گلزار تو، از  اشک های چون گلنار من آبیاری شده است.( از طریق اشک و ناله من ، گلزار رحمت و خدایی تو به ظهور می رسد)

 

۷- نرگس( چشم حقیقت بین)محبوب که طبیب دل بیمار من است،توصیه کرد،

- شربت قند و گلاب( نفحات ربانی/ بوی خوش الهی) را تنها از لب یار( خزانه لطف خداوند) تهیه کن نه جای دیگر!

 

۸- آن کسی که این غزل ها را به حافظ آموخت، 

- یار شیرین سخن من است که سخن هایش بسیار کمیاب و نادر است

 

 

 

فیراس در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲:

بزرگواران گرام پیشنهاد می کنم لحظه ای تاّمل و توجه داشته باشیم که در برابر فردوسی شاعر بزرگ هستیم و شاهکار ایشان. آیا سزاست که به فردوسی بگوئیم بجای این واژه آن واژه را بکار ببر. قطعا شما هم با من همراّی هستید که نظراتی که بدون سند و تحقیق  می دهیم نه تنها سودی ندارد که می تواند مایه سردرگمی و اشتباه دیگران بشود.

محمود آزاد در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۵:

درود

در چنگ گرفته کلّه کیکاووس را درست نفهمیدم کسی توضیح بده

Mahmood Shams در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۱۵ در پاسخ به 7 دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴:

تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند 

به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک 

#حضرت_حافظ

 

بنده ام با نظر دوستی که به شما ایراد گرفتند موافقم 

بسیاری از اساتید ادبیات و شاعران نامی و افراد صاحب نظر 

بر خلاف نظر خام و بی ارزش شما ، همگان سلاطین و بزرگان شعر فارسی حضرات حافظ و سعدی و مولانا را ستایش کرده و بارها عشق و ارادت خود را بیان و نثار ایشان کرده اند ، با این نظرات مضحک سطحی و بی اهمیت  از هنر و بزرگی حافظ کم نمی شود فقط خود را کوچک می کنید و  شخصیت خود را نشان می دهید !

مبتدی۷۶ در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

سلام. بیت ۹ به چه معنیست؟  کفر محبت چطور تفسیر میشه؟

ممنون

افسانه چراغی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۲ در پاسخ به مریم سپید دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

کُتّاب به معنی "محل تعلیم، مکتب، مدرسه" است و در این غزل و مثال‌هایی که آوردید، دقیقا به همین معنی است.

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۱ - حکایت در صبر بر جفای آن که از او صبر نتوان کرد:

بیت ۷  و ۸ اشاره به این دارد که داماد خوشتیپ و عروس خیلی قیافه ای ندارد و چون پیر هر دو را دیده و می شناسد به عروس توصیه می کند دو دستی شوهرت رو بچسب که بهتر از این گیرت نمیاد و هر آن زنانِ دیگر شوهرت رو رو هوا می زنند!

بیت ۹ هم به این ظاهرا اشاره می کند که مرد پولدار بوده و زن کاملا وابسته به وجود و درآمد شوهر بوده و هیچ استقلال مالی نداشته است.

خلاصه در یک کلام بدین اشاره می کند که افتادی تویِ ظرف عسل دیگه این ادا و اطوار زیادی است

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۰ - حکایت:

فرضِ خفتن: نماز عشاء 

گر کسی: اگر آدم هستی

سمیل: آبِ ته حوض که باقی می ماند!, سمیلان جمع سمیل

بر می نگیرد قدم: ساکن است و بی حرکت, راکد و بی استفاده

 

منوچهر الحاقی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۱ در پاسخ به فاضل دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۲۵:

به نظر نمیرسد کلمه درون صحیح باشد چون کاربرد "درون "و "میان" با هم فرق میکنند همانطور که کلمه "بین" با کلمه "میان(درون)" متفاوت است. در علم آمار و طرح، ما میانگینِ درون گروه و بین گروه داریم

منوچهر الحاقی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۸ در پاسخ به مسجدی دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۲۵:

به نظر گفته شما صحیح است

منوچهر الحاقی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۲۵:

با عرض سلام و خسته نباشید همانطور که دوستان در جای فرمودند  و به نظر این حقیر مصرع "تو پای به راه در نه و هیچ مپرس" کمی سنگین به نظر میرسد و وزن آن به نظر متفاوت است ...اگر این مصرع از منبع اصیل و واقعی گرفته شده و عینا گفته ی عطاراست، که هیچ وگر نه بهتر میبود که زیباترین و درست ترین  مرجع درج میشد...

ممنون

محسن جهان در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۴۴ دربارهٔ خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۸۸:

خواجه عبدالله بزرگوار رضای خدا را در امور مد نظر قرار داده و می‌فرماید:

خداوندا هر آنچه درد و یا راحتی که از جانب تو بما می‌رسد برایم فرقی ندارد زیرا که رضای تو در آنست. 

برای ما خوبی و بدی در امور وجود ندارد، چون هر آنچه از حضرت دوست عطا شود، مطلوب است و خشنودی تو مقصود اصلی می‌باشد.

جعفر عسکری در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۳۴:

این رباعی از "سنائی غزنوی"‌ست:

نه مرد سجاده‌ایم و نه مرد گِلیم

ما مرد می‌ایم و رود و میخانه، مقیم

ما را چه کنی به قاضی و مَقضی بیم؟

دردی خرابات، بِه از مال یتیم!

 

از دستنویس بایزید ولی‌الدّین، 684‌ق

براتی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:

سلام. مصرع دوم بیت 9 دارای ایراد وزنی هست...

میم شادمانی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۶ در پاسخ به فضل الله شهيدي دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

چقدر زیبا تفسیر کردید.

فرخ مردان در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۲۸ در پاسخ به مصطفی قباخلو دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را:

"ز مردم شمار، ار ز دیو و پریست" یعنی نگاه کن ببین که آیا در شمارِ(=جزو)  آدمیان هست یا از دیوان و پریان؟

ضمنا دهخدا ذیل کلمه "ضحاک" مصرع دوم رو بصورت "ز مردم نژاد ار ز دیو و پریست" آورده

همیرضا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:

کاش کآن روز که در پای تو شد ...

از متن سخنرانی «قلهٔ قاف عرفان و شاعرانگی» از استاد محمدعلی موحد، منتشر شده در مجلهٔ بخارا شمارهٔ ۱۲۷ مهر-آبان ۱۳۹۷:

«... به روایت سپهسالار که شاهد عینی مراسم تشییع و دفن مولانا بود و می‌گوید در آن مراسم شعر سعدی را می‌خواندند: کاش آن روز که در پای تو شد خار اجل - دست گیتی بزدی تیغ هلاکم بر سر، تا در این روز جهان بی تو ندیدی چشمم، این منم بر سر خاک تو که خاکم بر سر ...»

همایون در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۷:

همایون این غزل میخوان حدیث جام جم میدان

ز زیبایی همه آیینه ها اشکست اندیشه

رضا تبار در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰:

معنی ابیات

 

۱- دل با دیدن زلف تو( در عرفان کنایه از کثرات عالم، که از یک سو باعث حجاب حق میگردد و اگر مستقل دیده شود آیات الهی و تجلی ربانی است) گرفتار خویشتن است( هنوز از خود خارج نشده تا به نور وحدت برسد)،

- ( حال که چنین است در مسیر چاره کار) با غمزه ( به جفا/ با حرکت دلبرانه) خود  جان ( جان من ذهنی / نفس درونی سرکش)مرا به قتل یرسان که سزاوار کشتن است.

( خداوند با قضای الهی از طریق علل و اسباب و حوادث شرایطی را برای انسان ایجاد می کند تا صفات ناپسند و دلبستگیهای نفس  را از دل بیرون کند یا اصطلاحا بکشد )

 

۲- اگر برایت امکان دارد آرزویم را برآورده کنی ،

- دست بکار شوکه این کار خیر بجا و درست است.

 

۳- سوگند به جان تو، ای محبوب شیرین دهان،

من مثل شمعی، در دل تیره شب در سوز و گدازم و تنها آرزویم نابودی خویشتن است( کشتن  نفس درونی/ رها شدن از بند دلبستگیهای کاذب ) .

 

۴- ای بلبل( حافظ) هنگامی که دل به عشق دادی بتو گفتم،

- اینکار را نکن( عاشق نشو) زیرا آن گل خندان( خداوند) از محبت و توجه ما بی نیاز است.( عشق او فطری است و در دل و ذات انسانها است).

 

۵- گل بخودی خود دارای عطر و زیبایی است و نیازی به مشک چین یا چگل( شهر و سرزمینی در جنوب قرقیزستان که به زیبایی مشهور هستند) ندارند،

هنگامی که بند قبای غنچه ( گلبرگهایش) باز میشود و گل میشکفد، عطر و بوی آن منتشر می گردد( عطر و بو و هر چه که دارد از خود دارد/ محتاج کسی نیست)

 

۶- ( ای دل) جهت رفع نیاز خود از ارباب بی مروت دهر( مردم دنیا دار بی انصاف) توقع نداشته باش( که به احساسات تو پاسخ دهند)،

- آن گنج عافیت( سلامتی و تندرستی) که تو بدنبالش هستی ، در درون خود تو است.

 

۷- حافظ میگوید: در شرط عشق سوختم،

- ولی هنوز بر سر عهد و پیمان خود ایستاده ام.

Mokoshle در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۵ در پاسخ به فاطمه زندی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷:

خانم زندی زحمت میکشید که شروع کردید به گذاشتن معانی ابیات در چند ماه اخیر

ولی کسی که دوستدار ادبیات خودش باید بره دنبال معنی و تفسیر همه چی که اماده نمیشه به طرف داد

۱
۹۱۷
۹۱۸
۹۱۹
۹۲۰
۹۲۱
۵۴۵۳