رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر:
درود برشما
جبرییل کنایه ازسفیر وفرستاده شاه به پیش سقراطه
سقراط میگه قطعاً شاه از روی تفنن وسرگرمی وبازی سفیر نفرستاده ودر نیامدن من پیش شاه چندین دلیل وجود داره
شاد باشید
هادی امراللهی در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۳۲ - در بیان چار چیز که بازگردانیدن آن ها محالست:
به نهفتنش
هادی امراللهی در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۳۲ - در بیان چار چیز که بازگردانیدن آن ها محالست:
بیت ششم، مصرع دوم: به نظر واژه: "بنهفتنش" نادرست نوشته شده و بهتر است به صورت:
"به نهفتنش" نوشته شود.
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر:
درود بر شما
غنا ساز گنبد چو باشد درست : یعنی اینکه اگر حالت گنبدی شکل سازه درست باشه واصولی اجرا شده باشه اگر هم صدای ضعیفی زیر گنبد باشه ،پژواک آن صدای خوش خواهد بود ولی اگر این اصول در ساخت گنبد به درستی اجرا نشده باشه اگر صدای خوشی هم در زیر اینگونه گنبد اجرا گردد قطعا پژواک زیبایی از آن نخواهی شنید
اسما ضیغمی در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۱۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۱:
پیشنهاد می کنم ترجمه هوش مصنوعی را بردارید که باعث غلط جا انداختن مفاهیم میشود و ناخواسته رنگ و لعاب رسمی به معانی اشتباه میدهد.
محمدرضا کیا در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:
فرهاد، نویسندهی پسری در بهار، نخستین بار در دوازده سالگی و پایان داستان تو بود که این غزل را خواندم "من اول روز..." اکنون دوازده سال گذشته و در ۲۴ سالگیام و تمام پسری در بهار را از سر گذراندهام و امشب به سراغ این غزل آمدم. فرهاد، نویسندهی پسری در بهار که هیچ نشانی از تو نیست، امیدوارم روزی این حاشیه را بخوانی...
مایا سپیدهدم در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
خوانش خانم شاپرک شیرازی به نظرم خیلی بیشتر به حالت شعر هماهنگه و همون حسی که از خوانش این شعر میخواستم بشنوم شنیدم. ممنون
فرهود در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۴ - حکایت آن زن کی گفت شوهر را کی گوشت را گربه خورد شوهر گربه را به ترازو بر کشید گربه نیم من برآمد گفت ای زن گوشت نیم من بود و افزون اگر این گوشتست گربه کو و اگر این گربه است گوشت کو:
کسی که وابسته و مالوف جسم است
جز بخل نصیبی نمییابد.
فرهود در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۴ - حکایت آن زن کی گفت شوهر را کی گوشت را گربه خورد شوهر گربه را به ترازو بر کشید گربه نیم من برآمد گفت ای زن گوشت نیم من بود و افزون اگر این گوشتست گربه کو و اگر این گربه است گوشت کو:
اگر گوش این چیزها را میتوانست بشنود کی «گوش» میماند؟ (یعنی گوش به الزام آنچه که هست و جسم است نمیتواند آنها را بشنود)
و اگر میشنید کی میتوانست کلمات و صداها را بشنود؟
فرهود در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۳۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۷ - رفتن امیر خشمآلود برای گوشمال زاهد:
کسی که عیبهایت را در روی تو و مقابل تو بگوید آینه است که سخترو و دلیر است.
رویی سخت همچون آینه لازم است تا بهتو عیبهایت را بنماید. (توضیح: آینههای قدیمی از آهن بودهاند)
کوروش در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:
زان رهش دورست تا دیدار دوست
کو نجوید سر رئیسیش آرزوست
یعنی چه
کوروش در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:
یا که بود آن سعی چون سعی جهود
یا جزا وابستهٔ میقات بود
مصرع اول رو توضیح میدید ؟
کوروش در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۷ - رفتن امیر خشمآلود برای گوشمال زاهد:
گفت در رو گفتن زشتی مرد
آینه تاند که رو را سخت کرد
روی باید آینهوار آهنین
تات گوید روی زشت خود ببین
یعنی چه
برمک در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۲:
هرچند که در کرته بود هردو به یک جا
از دامن برتر بود، ای پور، گریبان
کوروش در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۴ - حکایت آن زن کی گفت شوهر را کی گوشت را گربه خورد شوهر گربه را به ترازو بر کشید گربه نیم من برآمد گفت ای زن گوشت نیم من بود و افزون اگر این گوشتست گربه کو و اگر این گربه است گوشت کو:
لیس یالف لیس یؤلف جسمه
لیس الا شح نفس قسمه
یعنی چه
امیرمحمد در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:
پ.ن: با توجه به این رباعی:
تو زر نئی ای غافل نادان که تورا
در خاک نهند و باز بیرون آرند
در ادامه توضیح بیت دوم این رباعی خیام اعتقاد و امید واقعی به زندگی پس از مرگ نداره و در واقع داره با امید واهی داشتن این نظریه( زندگی پس از مرگ) رو رد میکنه.
امیرمحمد در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:
درود ، توجه به (یا) در مصرع دوم خیلی مهمه.
خیام میفرماید : خدایا یا آرامش به من عطا که که حالم خیلی داغونه یا مرگ رو نصیبم کن.
بیت دوم هم بنظرم داشتن آرزوی محاله خیامه.
خیام با نیشخند میگه کاش این حرفایی که میزنن(زندگی پس از مرگ) درست باشه.
امیرمحمد در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲:
درود، به نظر بنده منظور استاد خیام اینه که خداوند جهان و طبیعت را به بی نقص ترین حالت ممکن به وجود آورده و عیبی در آن دیده نمیشود.
و خداوند دیگه کاری ندارد که بنده اش خواه لحظات زندگی خود را با شادی گذرانده و قدر طبیعت را میداند، خواه بنده اش سرار زندگی خود را در تباهی گذرانده.
در واقع پیام خیام این است که در طبیعت نقصی وجود ندارد پس به بهترین نحو ممکن زندگی کن چون شرایطش فراهم است.
احمد خرمآبادیزاد در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۴ - خدای تعالی فرموده ما غرک بربک الکریم:
مصرع دوم بیت 7 به شکل «عذر معزولی آن عذر گناه» کاملا نامفهوم است. به استناد نسخۀ خطی مجلس به شماره ثبت 5379، شکل درست آن عبارت است از «عذر مغروری و آن فعل تباه».
بهنام بانی در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵ - عصا بیار که وقت عصا و انبان بود: