حکیم در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:
توصیه میکنم حتما ترانه ی شوق وصال ( چند نسخه ی متفاوت دارد در فایلی که من دارم درج شده است شوق وصال ۶ ) از سید خلیل عالینژاد را گوش کنید این غزل را به زیبایی هرچه تمام اجرا کرده اند متاسفانه نتوانستم در بخش ترانه ی گنجور این ترانه را پیدا کنم اما مطمئن باشید که ارزش گوش دادن دارد
موفق باشید
مایا سپیدهدم در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۳۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب:
به به چقدر زیبا...گویی فردوسی خودش پاسخ پرسش های آیندگان درباره « چگونه شاهنامه شد شاهنامه» را داده.
خلیل شفیعی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:
✅ نگاه دوم: عناصر برجستهٔ غزل ۲۶۰
✨ ای سروِ نازِ حُسن که خوش میروی به ناز / عشّاق را به نازِ تو هر لحظه صد نیاز
تشبیه معشوق به «سروِ ناز»؛ ترکیب زیبایی طبیعی و ناز دلبری
دوگانگی دلربایی و نیازآفرینی در رفتار معشوق
تکرار «ناز» برای تأکید بر قدرت جذب و فرمانروایی بر دلها
✨ فرخنده باد طلعتِ خوبت که در ازل / ببریدهاند بر قدِ سروت قبای ناز
نسبت دادن جمال معشوق به تقدیر ازلی؛ مفهوم «زیبایی مقدر»
«قَبایِ ناز» به عنوان جامهای که در ازل مخصوص قامت معشوق دوخته شده
پیوند زیبایی طبیعی با حکمت ازلی و صورت از پیش تعیینشدهٔ محبوب
✨ آن را که بویِ عنبر زلفِ تو آرزوست / چون عود گو بر آتشِ سودا بسوز و ساز!
مراعات نظیر: زلف، عنبر، بوی خوش، عود، آتش، سودا
تشبیه عارف عاشق به عود: جانفشانی برای رسیدن به بوی دلآویز معشوق
«بسوز و ساز»؛ اتحاد درد و هنر، رنج و لذت، در راه عشق
✨ پروانه را ز شمع بود سوزِ دل، ولی / بی شمعِ عارضِ تو دلم را بود گداز
استفاده از استعارهی پروانه و شمع، رمزهای کلاسیک عشق
سوز دل عاشق بدون حضور معشوق؛ شدت درد فراق
پیشدستی دل عاشق نسبت به پروانه در آتش عشق
✨ صوفی که بی تو توبه ز مِی کرده بود، دوش / بشکست عهد، چون درِ میخانه دید باز
نقد نرم بر زهد صوری و ریای عابدانه
ترکیب تضادگونه «صوفی» و «میخانه» در یک بیت
باز شدن میخانه؛ نماد گشایش اسرار و بازگشت به حقیقتِ مستی عشق
✨ دل کز طوافِ کعبهٔ کویت وقوف یافت / از شوق آن حریم ندارد سرِ حجاز
تشبیه کوی معشوق به کعبه؛ اولویت مکان حضور یار بر اماکن مقدس
نفی ظواهر دینی در برابر حقیقت عاشقانه
واژهٔ «وقوف» با دو معنا: شناخت و وقوف عرفات؛ بازی زبانی لطیف
✨ هر دم به خون دیده چه حاجت وضو؟ چو نیست / بی طاقِ ابروی تو نمازِ مرا جواز
تضاد میان وضوی شرعی و اشکِ عاشقانه
«بی طاق ابروی تو»؛ معشوق به عنوان قبلهٔ حقیقی دل
جایگزینی صورت معشوق بهجای شریعت؛ نماز عاشق در گروی حضور یار
✨ چون باده باز بر سرِ خُم رفت کف زنان / حافظ که دوش از لب ساقی شنید راز
خروش باده بر سر خم؛ کنایه از جوشش درون و شور مستی
رازگویی ساقی؛ لحظهٔ مکاشفه و آگاهی شاعر
بیت پایانی با تصویر و موسیقی شدید، شور غزل را به اوج میبرد
⬅️ خلیل شفیعی (مدرس ادبیات فارسی)
یوسف شیردلپور در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۵:
اجرای بینهایت دلنشین استاد مشکاتیان و شجریان در البوم قاصدک فوق العاده است 👍👍👍
سیدمحمد جهانشاهی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:
در ده خبری ده ، که ز مردم خبری نیست+++وین واقعه را همچو فلک پا و سری نیست
عقلم که جهان زیر و زبر کرد به حکمت+++بی خویش از آن شد که ز خویشش خبری نیست
(عطّار،1359خ:218)
نسخه خطّی :
در ده خبری هست و ز مردم خبری نیست+++وین واقعه را همچو فلک پا و سری نیست
هر کدام از نسخ می توانند معنیِ درستی به دست دهند :
معنی هر کدام :
وین واقعه را همچو فلک پا و سری نیست
بی سر و پا بودن کنایه از نامتناهی بودن . فلک بی سر و پاست یعنی نامتناهی ست . شرحِ این قصّه چون فلک نامتناهی ست .
در ده خبر است این که : « ز مه ده خبری نیست »
مه ده : مهترِ ده . کدخدا . معنی : این که ده بی کدخدا شود ( منیّت و خویشی از بین برود ) مهمترین خبر است . ( در این نسخه این مصرع با مصرع های بعدی همخوانی بیشتری دارد . )
در ده خبری ده ، که ز مردم خبری نیست :
اعلان کن که در این ده انسانی وجود ندارد که بتواند به بی خویشی برسد .
در ده خبری هست و ز مردم خبری نیست :
همچون : از دیوار صدا می آید ، از این مردم صدا بلند نمی شود . یعنی هر چیزی متوجّهِ خویشتن می گردند ولی این مردم نمی شوند .
عطّار، فرید الدّین(1359خ)، دیوان عطار ، تهران : سازمان چاپ و انتشارات جاویدان
عطار، فرید الدین(1392)، دیوان عطار، به کوشش محمّد تقی تفضّلی ، تهران: علمی و فرهنگی.
به ویژه در اشعارِ عرفانی شعرِ ژرف تر آنست که خواننده به معنایِ عمیق تری برسد که خودِ سُراینده مُتوجّهِ آن نبوده ، از درکِ خواننده در استخراجِ معنایِ جدید که مطمحِ نظرِ او نبوده خُرسند گردد .محمدعلی وثوقیان
سیدمحمد جهانشاهی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:
در ده خبر است این ، که ز مَه دِه خبری نیست
مه ده = کدخدا ، دهخدا
خلیل شفیعی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:
✅ نگاه اول: شرح بیتبهبیت غزل ۲۶۰ حافظ
✍️ به قلم: خلیل شفیعی (مدرس ادبیات فارسی)
بیت ۱
ای سرو نازِ حُسن که خوش میروی به ناز
عشاق را به نازِ تو هر لحظه صد نیاز
✦ ای معشوق زیباروی و نازپرورده که با لطافت و ناز فراوان میخرامی، عاشقان در برابر ناز تو، هر دم نیازمندتر میشوند.
حرکت تو، جلوهیی از دلربایی است و ناز تو، آتشی در دل عشاق افکنده است.
بیت ۲
فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
ببُریدهاند بر قدِ سروَت قبای ناز
✦ مبارک باد این چهرهی زیبا و دلانگیزت؛ که از ازل، بر قامت چون سروت، قبای ناز دوختهاند.
زیبایی تو تصادفی نیست، بلکه ازلی و مقدر است؛ تو از همان آغاز، آفریدهای برای دلبری بودهای.
بیت ۳
آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست
چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز!
✦ کسی که آرزومند بوی زلف توست که چون عنبر خوشبوست، باید چون چوب عود، بر آتش عشق و سودا بسوزد و آواز جانسوز برآورد.
در عشق، رنج مقدمهی لذت است؛ بیسوختن، بویی نمیخیزد.
بیت ۴
پروانه را ز شمع بود سوز دل، ولی
بی شمعِ عارض تو دلم را بود گداز
✦ پروانه دلسوختهی شمع است و سوز دلش طبیعی است، اما دل من بیآنکه به چهرهی تو برسد، در گداز است.
این بیت نشانگر شدت شور عاشقانهای است که حتی بیوصال نیز آتشزاست.
بیت ۵
صوفی که بی تو توبه ز می کرده بود، دوش
بشکست عهد، چون درِ میخانه دید باز
✦ آن صوفی که در دوری از تو، از مینوشی توبه کرده بود، دیشب چون در میخانه را گشوده دید، پیمان خود را شکست.
رمزپردازی حافظ در برابر زهد ریاکارانه، بار دیگر رخ مینماید.
بیت ۶
دل کز طوافِ کعبهی کویت وقوف یافت
از شوقِ آن حریم ندارد سرِ حجاز
✦ آن دلی که با طواف کوی تو آشنا شده، دیگر میل رفتن به حجاز و کعبه ندارد.
این بیت، اوج عرفان عاشقانهٔ حافظ است؛ جایی که معشوق زمینی، قبلهگاه دل میشود.
بیت ۷
هر دم به خونِ دیده چه حاجت وضو؟ چو نیست
بی طاقِ ابروی تو نمازِ مرا جواز
✦ اگر ابروی تو قبلهٔ دل نباشد، دیگر وضو گرفتن با خونِ دل نیز برای نماز عاشقانه کفایت نمیکند.
بیت، تداوم مضمون دلدادگی و بازی با آداب دین در خدمت آیین عشق است.
بیت ۸
چون باده باز بر سر خُم رفت کفزنان
حافظ که دوش از لب ساقی شنید راز
✦ چون بادهٔ شور و شعف دوباره به جوشش آمد، حافظ که شب گذشته رازی از لب ساقی شنیده بود، با وجد و شور عزم نوشیدن می کرد.
پایان غزل، نوید شور تازه و دریافت الهامی پنهان است.
احمد خرمآبادیزاد در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۸ - وجه سوم در بیان جبر و اختیار:
به استناد نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، بیت زیر از آغاز شعر جا افتاده است:
«آنچه فرمودیم در کیفیت است/ور در آن اختیار و قدرت است»
احمد خرمآبادیزاد در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۲ - رجوع به حکایت ابراهیم خلیل و اسماعیل ع:
در مصرع نخست بیت 18، «زیر سندان» به جای «زیر دستان» درست است؛ در گذشته، فلز گداخته را زیر سندان میبُردهاند. نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، «زیر سندان» را تایید میکند.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۵ در پاسخ به اميرعباس دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
شعر مورد نظر: ای دل غلام شاه جهان باش.... منسوب به حافظ است در نسخههای قدیم تر وجود ندارد و در قرون بعد به آن اضافه شده است. (بگذریم که ریتم شعر هم به حافظ نمیخورد.) گویا کسانی از متعصبین که در دربار قدرت زیادی داشتند، در پی ویران کردن آرامگاه حافظ و زدودن خاطره او از دل مردم بودند شاعر باذوقی آمده و این غزل را سروده و به نام حافظ جا زده تا از تصمیم آنها جلوگیری کند.و وارد دیوان هم شده.
در مورد غزل «بیا که رایت منصور پادشاه رسید» غزلی در باره ورود شاه منصور مظفری به شیراز است. نام بردن از مهدی دلیل بر داشتن یک مذهب خاص نیست. آیا نمیدانید که تمام اهل سنت هم معتقد به مهدی موعود از نسل امام حسین هستند؟ البته تفاوت فقط در این است که شیعه، مهدی را زنده میداند ولی اهل سنت چنین اعتقادی ندارند.
احمد خرمآبادیزاد در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۱ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۰ - بقیه حکایت قاضی و خصم مردی که گوش او مجروح بود:
1-بیت نخست این بخش به شکل «گفت قاضی گوش او را ای عمو/از چه رو دندان گرفتی گوش او»، ارزش سخن را تا پایینترن سطح به زیر میکشد. البته از آنجا که شاعر، 33 بار دیگر «ای عمو» را در مثنوی طاقدیس به کار برده، در مصرع نخست ایرادی وجود ندارد و هر چه هست، برمیگردد به مصرع دوم. با بررسی نسخۀ خطی مجلس به شماره ثبت 5379، مسئله روشن میشود؛ مصرع دوم چنین است: «از چه رو دندان گرفتی روی رو»
«روی رو» = «رو در رو، با بیحیایی»
2-مصرع نخست بیت 10 «گفت قاضی این چه ژاژ است و فشار» با گذاشتن واژۀ «قصار» به جای «فشار»، معنی روشنی پیدا میکند. البته نسخه خطی مجلس نیز آن را تایید میکند.
3-در مصرع نخست بیت 40، واژۀ «تُندبار» به جای «تُند یار» درست است؛ هم به خاطر معنی «تندبار» و هم به استناد نسخۀ خطی مجلس.
«تندبار» = «جانوران موذی؛ مار، عقرب و ...»
4-در مصرع نخست بیت 80، «بزم حسرت» نادرست است؛ قافیه را به هم میزند و مصرع را نامفهوم میکند. «بزم خسرو» درست است–این نکته در مصرع دوم تایید میشود. البته نسخۀ خطی مجلس نیز گواه درستی آن است.
5-دو بیت 82 و 83 کلا به هم ریخته هستند. ترتیب و شکل درست آنها (به استناد نسخه خطی مجلس) عبارت است از:
«باز اندر قلههای بیستون/میکشد فرهاد مسکین جام خون»
«تیشه آیا میزند بر بیستون/یا ز دستش تیشه افتاده کنون»
حمید هاشمی کهندانی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱۲:
این ترانه در آلبوم مستان سلامت می کنند (قطعه عشق است/بر آسمان) اجرا شده
تهمورس پورناظری
کیخسرو پورناظری
نجمه تجدد
مریم ابراهیم پور
بیژن کامکار
همایون در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰:
شاهرخ گرامی اگر شما غزلی را دوست داشته باشید کافی است که آن غزل خوب باشد و دلنشین
من در مقایسه با غزل های طلایی و آتشین و شگفت جلالدین و با علم به اینکه غزل ها مربوط به دوران مختلف شاعر است این غزل را بسیار ابتدایی غیر عاشقانه و مملو از خودنمایی در قافیه پردازی و صوفی مآبانه و کمی ناشی گری در فنون غزل و معنا یافتم که بهتر بود در قالب مثنوی باشد
فرهود در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۵۱ در پاسخ به مهرناز دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵:
«برافراخت گوش و فرو برد یال»
یعنی متوجه شد و حالت اطاعت بهخود گرفت
(گوش برافراختن: گوش تیز کردن، متوجه شدن
یال فرو بردن: حالت متواضعانه و اطاعت بهخود گرفتن)
فرهود در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۵۰ در پاسخ به مهرناز دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵:
در هر میدان جنگ که اسب سیاه تو بتازد
لشکر ثابت و آرام، (در پی تو) به شتاب میآید.
احسان چراغی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:
چقدر این توصیفات از معشوق، زیبا و مسحورکننده است:
پریروی ملکصورت زیباسیرت شاهوش ماهرخ زهرهجبین پریزادهی مهپاره، و ...
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۱ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:
درود
بیت قبل : هرکس در زندان ظواهر محبوس باشد هرچند زاهدانه روزگار بگذراند ولی خلقش تنگ است
تا از این تنگین مناخ یا این حصار تنگ ظاهر گرایی خود را آزاد نکند هرگز خلقش خوش نمیشود وشرح صدر پیدا نخواهد کرد
لازم به ذکر است بنظر تنگین مناخ به معنای واقعی ومقصود مولانا نزدیکتر است
شاد باشی
مهرناز در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵:
برآورده یال و فرو برد یال یعنی چه؟
پرویز شیخی در ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۵۳ در پاسخ به بهنام دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل:
روح القدس، جانشین خداوند در زمینه، روح القدس بنده خداست و مسیح و هدایتگر و برگزیده خداوند برای تمامی انسانهاست، روح خدا بر روح القدسه و در ثالوث یعنی خدای واحد و وحدت هست
بهروز صفاییان حقیقی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱: