بخش ۷۲ - جواب گفتن مرید و زجر کردن مرید آن طعانه را از کفر و بیهوده گفتن
بانگ زد بر وی جوان و گفت بس
روز روشن از کجا آمد عسس
نور مردان مشرق و مغرب گرفت
آسمانها سجده کردند از شگفت
آفتاب حق بر آمد از حمل
زیر چادر رفت خورشید از خجل
ترهات چون تو ابلیسی مرا
کی بگرداند ز خاک این سرا
من به بادی نامدم همچون سحاب
تا بگردی باز گردم زین جناب
عجل با آن نور شد قبلهٔ کرم
قبله بی آن نور شد کفر و صنم
هست اباحت کز هوای آمد ضلال
هست اباحت کز خدا آمد کمال
کفر ایمان گشت و دیو اسلام یافت
آن طرف کان نور بیاندازه تافت
مظهر عزست و محبوب به حق
از همه کروبیان برده سبق
سجده آدم را بیان سبق اوست
سجده آرد مغز را پیوست پوست
شمع حق را پف کنی تو ای عجوز
هم تو سوزی هم سرت ای گندهپوز
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
حکم بر ظاهر اگر هم میکنی
چیست ظاهرتر بگو زین روشنی
جمله ظاهرها به پیش این ظهور
باشد اندر غایت نقص و قصور
هر که بر شمع خدا آرد پف او
شمع کی میرد بسوزد پوز او
چون تو خفاشان بسی بینند خواب
کین جهان ماند یتیم از آفتاب
موجهای تیز دریاهای روح
هست صد چندان که بد طوفان نوح
لیک اندر چشم کنعان موی رست
نوح و کشتی را بهشت و کوه جست
کوه و کنعان را فرو برد آن زمان
نیم موجی تا به قعر امتهان
مه فشاند نور و سگ وع وع کند
سگ ز نور ماه کی مرتع کند
شب روان و همرهان مه بتگ
ترک رفتن کی کنند از بانگ سگ
جزو سوی کل دوان مانند تیر
کی کند وقف از پی هر گندهپیر
جان شرع و جان تقوی عارفست
معرفت محصول زهد سالفست
زهد اندر کاشتن کوشیدنست
معرفت آن کشت را روییدنست
پس چو تن باشد جهاد و اعتقاد
جان این کشتن نباتست و حصاد
امر معروف او و هم معروف اوست
کاشف اسرار و هم مکشوف اوست
شاه امروزینه و فردای ماست
پوست بندهٔ مغز نغزش دایماست
چون انا الحق گفت شیخ و پیش برد
پس گلوی جمله کوران را فشرد
چون انای بنده لا شد از وجود
پس چه ماند تو بیندیش ای جحود
گر ترا چشمیست بگشا در نگر
بعد لا آخر چه میماند دگر
ای بریده آن لب و حلق و دهان
که کند تف سوی مه یا آسمان
تف برویش باز گردد بی شکی
تف سوی گردون نیابد مسلکی
تا قیامت تف برو بارد ز رب
همچو تبت بر روان بولهب
طبل و رایت هست ملک شهریار
سگ کسی که خواند او را طبلخوار
آسمانها بندهٔ ماه ویاند
شرق و مغرب جمله نانخواه ویاند
زانک لولاکست بر توقیع او
جمله در انعام و در توزیع او
گر نبودی او نیابیدی فلک
گردش و نور و مکانی ملک
گر نبودی او نیابیدی بُحار
هیبت و ماهی و دُر شاهوار
گر نبودی او نیابیدی زمین
در درونه گنج و بیرون یاسمین
رزقها هم رزقخواران ویاند
میوهها لبخشک باران ویاند
هین که معکوس است در امر این گره
صدقهبخش خویش را صدقه بده
از فقیرستت همه زر و حریر
هین غنی را ده زکاتی ای فقیر
چون تو ننگی جفت آن مقبولروح
چون عیال کافر اندر عقد نوح
گر نبودی نسبت تو زین سرا
پارهپاره کردمی این دم ترا
دادمی آن نوح را از تو خلاص
تا مشرف گشتمی من در قصاص
لیک با خانهٔ شهنشاه زمن
این چنین گستاخیی ناید ز من
رو دعا کن که سگ این موطنی
ورنه اکنون کردمی من کردنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان معانی عمیق کبیر عرفانی و فلسفی میپردازد. در این شعر، جوانی از وجود عسس و روشنایی آفتاب حق سخن میگوید و از شراب ناب معرفت و زهد اولیه یاد میکند. شاعر با تأکید بر نور روحانی و حقیقت الهی، به تبیین سرشت انسان و جهاد در راه اطاعت از حق میپردازد.
او با تمثیلهای مختلفی مانند شمع، سگ و نوح، به نشان دادن تعارض بین کفر و ایمان، و جهل و معرفت میپردازد. در نهایت، شاعر با اشاره به عجز و ناتوانی موجودات در برابر نور الهی، به حقیقت وجود انسان و تداوم حیات معنوی او میپردازد و خواهان بینش عمیقتر از حقیقت درون است.
هوش مصنوعی: جوان به او صدا زد و گفت: "در این روز روشنی، عسس (نگهبان) از کجا پیدا شد؟"
هوش مصنوعی: نور مردان شرق و غرب آسمانها را پر کرده و به خاطر این شگفتی، آسمانها سجده کردند.
هوش مصنوعی: خورشید حقیقت مانند آفتابی درخشنده از پشت پرده ای بیرون آمد و خورشید دیگر از شرم غروب کرد و ناپدید شد.
هوش مصنوعی: ای ابلیس، آیا میتوانی مرا از این دنیای خاکی و زندگیام دور کنی با حرفهای بیمعنا و دروغینت؟
هوش مصنوعی: من مثل ابر برای آمدن و رفتن نمیآیم که بعد از مدتی دوباره برگردم.
هوش مصنوعی: با نور او، عجل به عنوان محور و مرکز کرم و بزرگواری قرار گرفت، اما بدون آن نور، هر چیزی به کفر و بت تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که وقتی انسان تحت تأثیر هوسها و خواستههای نفسانی قرار میگیرد، ممکن است گمراهی را بپذیرد و به آن تن دهد. اما زمانی که رحمت خداوند و اصول اخلاقی الهی در زندگیاش جاری باشد، به کمال و به سمت نیکویی پیش میرود. به عبارت دیگر، در زندگی انسانی دو مسیر وجود دارد؛ یکی ناشی از تمایلات و اوهام است که به گمراهی میانجامد و دیگری ناشی از هدایت و لطف الهی که به تکامل و رشد روحی میرسد.
هوش مصنوعی: کفر به جای ایمان آمد و شیطان به سمت اسلام روی آورد، در طرفی که نوری بیپایان میدرخشد.
هوش مصنوعی: تو نماد عظمت و محبوبی که در حق، از همه فرشتگان نزدیکتر و برتر هستی.
هوش مصنوعی: آدم به خاطر سجدهاش بر پروردگارش، مورد رحمت و تکریم قرار گرفت. این سجده نشاندهندهی عمق ارتباط میان روح و جسم است؛ یعنی همانطور که مغز به اندیشه و روح مربوط میشود، پوست به جسم و ظاهر انسان مرتبط است. در واقع، این بیت به پیوند عمیق میان ابعاد معنوی و مادی انسان اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اگر تو شمع حقیقت را خاموش کنی، هم خودت آسیب میبینی و هم اینکه دچار مشکلات زیادی خواهی شد.
هوش مصنوعی: دریا هرگز از دهان یک سگ نجس زشت نمیشود و خورشید هم تحت تأثیر نفسهای یک انسان خشن قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: اگر بر اساس ظاهر قضایا قضاوت میکنی، پس چرا چیزی واضحتر از این روشنی را نمیگویی؟
هوش مصنوعی: تمام چیزهای ظاهر در مقایسه با این ظهور، در نهایت کمبود و نقص دارند.
هوش مصنوعی: هر کسی که با نفرت یا آزار به نور الهی نزدیک شود، مانند این است که بخواهد شمع را خاموش کند؛ چرا که نور و روشنی الهی هرگز از بین نمیرود و در برابر این تلاشها همچنان میسوزد و میدرخشد.
هوش مصنوعی: چون کسانی مانند خفاشها، بیشتر در تاریکی و خواب به سر میبرند، این دنیا از روشنایی و روشنی بیبهره مانده و به نوعی بیپناه و یتیم است.
هوش مصنوعی: امواج خروشان دریاهای روح، بسیار بیشتر و شدیدتر از طوفان نوح هستند.
هوش مصنوعی: اما در چشمان کنعان، موی رستنی نوح و کشتی او بهشت و کوه را جستجو میکند.
هوش مصنوعی: در آن زمان، موجی نیمه بالا آمد که کوهها و سرزمین کنعان را به زیر آب برد و به عمق خطر فروریخت.
هوش مصنوعی: در شب، ماه نوری زیبا میتاباند اما در کنار آن، سگی با صدای بلند پارس میکند. آیا این سگ میتواند در روشنی ماه چرا کند و از آن بهرهمند شود؟
هوش مصنوعی: در شب آرامی که ماه و همراهانش در آسمان دیده میشوند، چگونه میتوانند از صدای سگی که پارس میکند، رنجیده و ترک مکان کنند؟
هوش مصنوعی: جزو مانند تیر به سمت کل و جمع حرکت میکند؛ چه کسی میتواند به خاطر هر فرد پیر و ناتوان از این حرکت بازایستد؟
هوش مصنوعی: روح دین و تقوا در دل عارفان جا دارد و درک صحیح و فهم عمیق از مسائل معنوی نتیجهی زهد و پرهیزگاری سالهای گذشته است.
هوش مصنوعی: پرهیزکاری یعنی تلاش در کشت و زراعت، و شناخت به معنای رشد و بارور کردن آن کشت است.
هوش مصنوعی: اگر بدن به مبارزه و تلاش پردازد و روح یا اعتقاد درونی حضور داشته باشد، این کار در واقع مانند کشتن گیاهان و برداشت محصول است.
هوش مصنوعی: نیکیهای او و خوبیهایش یکی است؛ او هم رازی را آشکار میکند و هم خود از آن رازها نمایان است.
هوش مصنوعی: امروز شاه ما را به یاد میآورد و فردا نیز به آیندهمان اشاره میکند. ما به ظاهر خود توجه داریم، اما درونمان همیشه پر از درک و تفکر است.
هوش مصنوعی: زمانی که شیخ جمله معروف "من حقیقت هستم" را بیان کرد و به جلو پیش رفت، به شدت به کسانی که حقیقت را نمیبینند و نابینایان اشاره کرد و آنها را تحت فشار قرار داد.
هوش مصنوعی: وقتی که وجود بنده از بین رفت، دیگر چه چیزی باقی میماند؟ این نکته را در نظر بگیر ای کسی که انکار میکنی.
هوش مصنوعی: اگر چشمی داری، آن را بگشا و نگاه کن. بعد از اینکه همه چیز به پایان رسید، دیگر چه چیزی باقی میماند؟
هوش مصنوعی: ای کسی که دهان و لب و گلویت قطع شده است و نمیتوانی به سوی ماه یا آسمان تف بیندازی.
هوش مصنوعی: اگر بر او خشم بگیری، باز هم به سمت تو بازخواهد گشت. اما اگر نفرت و تف را به آسمان بفرستی، کسی را نخواهی یافت که به تو کمک کند.
هوش مصنوعی: تا قیامت، نفرین و عذاب بر تو نازل شود، مانند عذابی که بر روی بولهب (شخصی در تاریخ) آمده است.
هوش مصنوعی: طبل و پرچم نماد حکومت و پادشاهی است، اما کسی که به این مقام دست یابد، در واقع به خاطر گوشبهزنگی و اطاعت از دیگران است و جایی برای سرکشی ندارد.
هوش مصنوعی: آسمانها به نوعی تحت تاثیر و وابسته به ماه او هستند، و هر گوشهای از زمین، از شرق تا غرب، به دنبال فیض و نعمت او میگردند.
هوش مصنوعی: زیرا همه چیز به خاطر توست و تو باعث بخشش و توزیع نعمتها شدهای.
هوش مصنوعی: اگر او نبود، هرگز چرخش آسمان و نور و مکانی برای حکومت را نمیشناختی.
هوش مصنوعی: اگر او نبود، هرگز نمیتوانستی عظمت دریا و زیبایی ماهی و درّ همچون شاه را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: اگر او نبود، نه زمین را میشناختی و نه میتوانستی درون گنجها و بیرون گلهای یاسمن را ببینی.
هوش مصنوعی: خوشیها و نعمتها، بخشی از زندگی کسانی هستند که از آنها استفاده میکنند، و میوهها هم نشانههایی از نعمتهایی هستند که باید با آب و باران رشد کنند.
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره شده است که باید در کار خیر و بخشش به دیگران توجه کنیم و از اموال خود به صورت معکوس و با نیّت نیک بهرهگیری کنیم. در واقع، صدقه دادن و کمک به نیازمندان باید در نظر گرفته شود.
هوش مصنوعی: تمام ثروت و خوبیهایت از فقر و نیاز به دست آمده است، پس ای فقیر، به ثروتمند کمک کن و زکات بده.
هوش مصنوعی: تو مانند عیبی هستی که در کنار انسانی شریف وجود دارد، همانطور که همسران کافر در عهد نوح قرار داشتند.
هوش مصنوعی: اگر نسبت تو به این دنیا نبود، همین لحظه تو را پارهپاره میکردم.
هوش مصنوعی: من نجاتم را از تو به نوح میدهم تا اینکه من به حقیقت در مورد انتقام آگاه شوم.
هوش مصنوعی: اما از آنجا که در خانهٔ پادشاه هستم، از چنین بیاحترامی دورم.
هوش مصنوعی: دعا کن که اینجا سگ باشد، وگرنه الان کاری میکردم که نباید میکردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.