مهدی مرعشی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:
آرین: حتی در زمان ساسانیان، قبایل عرب در جنوب خوزستان میزیستند و البته ایرانی بودند، همان گونه که من و شما ایرانیایم. ایران از هند تا افریقا گسترده بود و ایرانیان به زبانهای بسیاری سخن میگفتند، از جمله عربی و دیگر زبانهای سامی.
ابو علی سینا و دیگران هم به فارسی نوشتهاند و هم به عربی. عربی زبان علم بود و از اسپانیا تا هندوستان عربی میخواندند و میفهمیدند. برای همین کتاب را به عربی مینوشتند، همان طور که ما امروز مقالههایمان را به انگلیسی مینویسیم. به نظر میرسد تا اوایل قرن سوم هجری، هنوز فارسی نوشتن به الفبای عربی چندان مرسوم نبود و مثل فینگلیش نوشتن امروز، عجیب به نظر میرسید و در نظر مردمان پست میآمد.ایرانی هستیم و کشور و فرهنگمان را دوست داریم، اما تعصب خوب نیست. تعصب باعث میشود آدم حقایق را از دریچهی دیگری ببیند.
... در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:
باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست...
فرخ مردان در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:
@مرادی:
انگار شما فروغی رو با این دکتر کیلویی ها اشتباه گرفتین. سعدی همین بیت رو هم برای امثال شما گفته:
"عقابان میدرد چنگال باز آهنین پنجه
تو را بازی همین باشد که چون عصفور بنشینی"
عشق یار ما چنان قوی است که پنجه آهنین آن، حتی عقابها را از پا در می آورد، حدِ تو گنجشک بودن است!!
بد نیست این لینک رو از ویکی پیدیا در مورد مرحوم ذکاء الملک فروغی، مطالعه کنبد:
پیوند به وبگاه بیرونی
حافظ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:
دوستان عزیز اولا چیزهایی ذکر کرده اند بدون منبع و بدون رفرنس معتبر
و دوما حافظ یکتا پرست هست
اما در آیین مزدیسنا دو خالق و اله وجود دارد اورمزد و اهریمن
پس زرتشت داعی یکتاپرستی نبوده
پس خواهشا حافظ را به آیین مزدیسنا نچسبانید
سراسر این غزل جلوه و آموز اسلامی است
نه آیین مزدیسنا
آتش هم شما نمی توانی از برای مزدیسنا مصادره کنی چرا؟ زیرا در اینجا اشاره به داستان حضرت موسی دارد
و سوما ایران بزرگ پیامبران الهی بسیار داشته پس زرتشت تنها پیامبر ایرانی نیست(که اگر فرض بر پیامبر بودن او باشد و آیین پاکش دست خودش تحریف ها گشته باشد)
حافظ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷:
مدرس جان اشتباه رفتی
حافظ عزیز از نظر من و با توجه به این شعرش زاهد ترین زمان خود بود تنها برای مشخص کردن نامسلمانی زاهدان زمان خود رو به اینگونه شعر گفتن می آورد
زاهدانی ریاکار و "ظاهر پرست"
مهدی مرعشی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲:
مهناز:
عنا: دشواری و سختی
عناد: ستیزه و دشمنی، لجبازی و سرکشی
همان عنا درست است. هر دو کلمه عربی هستند.
فرخ مردان در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
@شبلان
همان "عسلی" درست است: پارچه/شال به علامت یهودی بودن. میگه اگر یار گفت علم اسلام رو زمین بگذار و علامت کفر رو بر شانه بنداز، باید که انجام بدی.
مهناز ، س در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
در میان همه ی نظرات بر بیت ششم :
آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل
شهد لب شیرین تو زنبورمیان را
یا آنک عسلی دوخته دارد.
حاشیه ی آقای کشاورز و خانم مرسده بسیار محکم و رساتر بود
خانم مرسده مثال بسیار جالبی آوردند :
..
این حلاوت که تو داری نه عجب کز دستت عسلی دوزد و زنار ببندد زنبور
بدین معنا که : حتی زنبور هم از شیرینی تو از آیین خویش دست میکشد.
یعنی کافر می شود
مانا باشید
فرخ مردان در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۸:
حل شد:
...و اینهمه(آدمیان صاحب زیبایی) لطفی ندارند ، مگر تو یکنفر سروِ روان.
فرخ مردان در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۸:
دوستان،
کسی در مورد معنای بیت اول راهنمایی میتونه بکنه؟
کوروش معتمدی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳:
دوستان این بحث بسیار پیش پا افتاده است ...واز شما بزرگان بعید ....مولانا نهنگی نیست که به قلاب این جهان بچسبد چه برسد به شهر و کشوری ... مکانم لا مکان باشد نشانم بی نشان باشد .....خوبه حالا در همین غزل فرمودند که این جهان تنگ است بایش .....بعد شما بزرگان دعوا سر بلخ و ایران ......
khayatikamal@ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۶۳:
طاعاتت ان قبول
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 5219. پاینده باشید
فرهاد باقری در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷:
سر درس رو از هر طرف بخونیم میشه سردرس!!!
از چپ وراست هوای عشق داره
مولانا میفرماد
هرنفس آواز عشق میرسد ازچپ وراست!!!
بهروز قاسمی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
درود بر صاحبنظران
به نظر من، سخن از کفر و دین یا شیعه و سنی و... خواندن حافظ، کوچک شمردن و بستن دست و پای اوست، اگر من، تو و او میتوانستیم به افکار حافظ پی ببریم، حافظ، حافظ نمیشد، او انسانی با روحی بزرگ، آگاه، سرکش و عصیانگر است، خون (نجس) بهجوشآمده، ریخته بر کف میکده، (مکان نجس) و شستن نجس با نجس و به پاکی رسیدن، تصویری به این پیچدگی در ذهن او، و تودهنی زدن به شیخ و شاه وصوفی ومفتی در این سخن، او را سرآمد دگراندیشان جلوه داده است، آن وقت ما تعمیم بدهیم که فلانجا منظورش این و آن بوده، گویا خود میدانسته که ما در کجاها دچار سردرگمی در کلامش میشویم و این نشان از عظمت اوست.
همایون در ۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵:
همه شبها همانندند و راه به گذشته کهن دارند و سخن از ماه میگویند، ماه را میتوان تماشا کرد اما خورشید را نه و روزها متفاوت و رنگارنگ
شب به خیال راه دارد و خیال به معنا و معنا به سخن و سخن به انسانهای معنوی
در شب به آسانی میتوان خانه یی کنار کاخ فردوسی داشت و کلبهای در باغ مولانا و هر روز به احوال پرسی حافظ رفت و با خیام به گشت و گذار و تفرج پرداخت
ماه نشانه غیبت شمس است یعنی خورشید در غیب خانه داررد
و نزدیکترین در آسمان است و آسمان پر ستاره که دفتر گذشته است و گذشته غیب است و غیب در عدم است
ماه دروازه عدم است، جلال دین است که از شمس با ما میگوید
بعضی از شبها اما بسیار ویژه هستند و قدر آنرا باید دانست
در این شبها نیروی غیب از راه ما به بیرون سرایت میکند که میتواند کارهای کارستان صورت دهد
که روز و اهالی روز در برابر آن هیچند
همایون در ۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:
به درون شاعر میتوان با واژههای مورد علاقه او پی برد، واژهها راه دنیای بزرگ عدم را میگشایند برای جلال دین شب، ماه، خواب، خیال،غیب، فنا و عدم واژههای بسیار عزیز و مقدس هستند که به سوی یگانگی و عشق و معشوق میروند
روز و روزگار و کسب و کار پراکنده و نا بسامان است و ژرفای آن اندک
درون است که گسترده و توانمند میتواند هر صورتی را در بیرون پدیدار سازد، بیرون یا دنیای مکان و زمان استوار بر درون است
آنگونه که سنگ استوار بر درون پر غوغا و هیاهوی اتم هاست
همه شبها همانندند و راه به گذشته کهن دارند و سخن از ماه میگویند، ماه را میتوان تماشا کرد اما خورشید را نه و روزها متفاوت و رنگارنگ
شب به خیال راه دارد و خیال به معنا و معنا به سخن و سخن به انسانهای معنوی
در شب به آسانی میتوان خانه یی کنار کاخ فردوسی داشت و کلبهای در باغ مولانا و هر روز به احوال پرسی حافظ رفت و با خیام به گشت و گذار و تفرج پرداخت
ماه نشانه غیبت شمس است یعنی خورشید در غیب خانه داررد
و نزدیکترین در آسمان است و آسمان پر ستاره که دفتر گذشته است و گذشته غیب است و غیب در عدم است
ماه دروازه عدم است، جلال دین است که از شمس با ما میگوید
این غزل کلید غزل دیگری است که مگوید
داد جاروبی بدستم آن نگار گفت کز دریا برنگیزان غبار
نادر.. در ۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:
دیشب رها بودم، رها!
از خویش و ما، بودم رها
آن شاهِ عالم آن خدا
شد رهنما، بودم رها
در دل خیالش بُد مرا
در سر هوا، بودم رها
نور سما، پر جلوه ها
ز آئینه ها، بودم رها
زآتش ز خاک آب و هوا
از هر جدا، بودم رها
این جا کجا؟ آن جا کجا؟
هر جا کجا؟ بودم رها....
دکتر امین لو در ۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام اورمزد » بخش ۲:
برو نیز بگذشت سال دراز سر تاجور اندر آمد به گاز
کلمه آخر مصرع دوم "گاز " صحیح نیست و کاز صحیح است.
کاز جایی که در زمین بکنند اینجا اشاره به گور است.
دکتر امین لو در ۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اورمزد » بخش ۲:
خردگیر کرایش جان تست نگهدار گفتار و پیمان تست
مصرع اول به صورت زیر اصلاح شود:
خرد گیر کارایش جان تست.
کارایش مخفف که آرایش است.
-------------------------------------------------------
که یزدان ستایش نخواهد همی نکوهیده را دل بکاهد می
آخر مصرع دوم "همی" اصلاح شود.
----------------------------------------------
گشاد پرت باشد و دست راست نشانه بنه زان نشان کت هواست
مصرع اول به صورت زیر اصلاح شود.
گشاده برت باشد و دست راست
پدرام در ۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵: