مهدی مرعشی
مهدی مرعشی در ۱۴ روز قبل، جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۳۰ در پاسخ به حسین دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:
علیٖ را نمیشود با طَیْ و کَیْ و باقی قافیههای غزل قافیه کرد. عَلَیْ را میشود. اصلا هم بحث وزن نیست، بحث قافیه است. همانطور که جیٖب و سیب و طبیب و حبیب و أمّن یُجیب را نمیشود با جَیْب قافیه کرد. عَلَیَّ در پایان جمله عَلَیْ خوانده میشود، و این از مشهورات قواعد تجوید است.
«حافظ» از لحاظ دستوری مخاطب جمله است، نه چیز دور از ذهنی اینجا هست و نه هیچ تفسیر دیگری از ساختار دستوری بیت ممکن است. همین یک مورد هم نیست و صدها نمونه در ادبیات فارسی دارد. سعدی هم میگوید «سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی، عشق محمد بس است و آل محمد.» اینجا هم شاعر (که خود سعدی است) دارد سعدی مخاطب را نصیحت میکند. حافظ هم جای دیگر میگوید «حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش! از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد». عطار میگوید «برو عطار، کو خود میشناسد، که سرور کیست سرگردان کدام است.» ساختار دستوری بیت کاملا واضح است.
مهدی مرعشی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۷ در پاسخ به محمد ناصری دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
مخاطب «توی» در این غزل خدا نیست، معشوق و مراده. کلمهی خواجه رو هرگز برای خدا استفاده نمیکنند. خواجه اسم احترام آمیزه برای انسان و در نظر یه قاضی و فقیه مثل مولانا اطلاق خواجه به خدا کفرآمیز میبوده. پایینتر هم توصیفهای دیگری هست که اطلاقشون به خدا کفرآمیز میشه.
مهدی مرعشی در ۴ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۶ در پاسخ به حسین دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:
دوست عزیز، در برابر نص متن دنبال تفاسیر دور از ذهن نباشید. «الضمان علیّ» یک جملهی کامل در زبان عربی است، به معنی «ضمانتش بر عهدهی من باشد». شاعر میگوید «ای حافظ، پیاله گیر و کرم ورز و من (عاقبتت را) تضمین میکنم، چرا که بخیل بویی از خدا نمیبرد.» توجه کنید که حافظ و شاعر درست است که در عالم خارج یک نفرند، ولی در بیت اینگونه نیست. شاعر دارد حافظ را نصیحت میکند.
اشارهای که هم که به علی ابن ابیطالب کردهاید ایراد اولش این است که قافیه غلط میشود، و همین یکی بس است که بگوییم کلا حدستان وجهی ندارد!
مهدی مرعشی در ۱ سال قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۶ در پاسخ به فهیمه دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
اون نوار کاست نسخهی صوتی داستان موش و گربه نیست، بلکه داستانی است که بخشهایی از داستان موش و گربه رو گرفته و چیزهای دیگری بهش اضافه کردهاند. مثنوی موش و گربهی منسوب به عبید زاکانی همینه که اینجا میبینید و ناقص نیست.
مهدی مرعشی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۰ در پاسخ به اییار دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
دوست عزیز و گرامی:
توجه کنید که سعدی بیش از ۷۰۰ سال پیش شعر میگفته، و آن زمان شاید خون در گردن میبوده و نه بر گردن، و فتنه را با سر دل میآوردند، و نه بر سر دل. زبان تغییر میکنه و یکی از چیزهایی که کاربردش مدام عوش میشه، حروف اضافه هستند. وقتی شک داریم که آیا شعر درست نقل شده یا نه، تنها راه مراجعه به نسخههای قدیمی و معتبر این ترجیعبند است، و بنا به قاعدهی کلی، وقتی بین نسخهها اختلاف هست، اتفاقا ضبط عجیبتر و ناآشنا احتمال درستی بیشتری داره، چون کاتبان هم مثل من و شما تردید میکردند و تصمیم میگرفتند که مثلا فتنه باید بر سر دل آورده بشه و نه با سر دل. تصحیح متون فنی است دشوار و پر زحمت.
در مورد اشکالات وزنی، فکر میکنم بعضی کلمات را اشتباه تلفظ میکنید که به مشکل وزن برخوردهاید:
یا مُحرِقَتی بنارِ خدٍّ من جمرتها السّراجٌ تقبس (الفهای جمرتها و السراج و لام سراج ناخوانا هستند، کلمات رو به هم وصل کنید و بخوانید جَمرَتُهَسِّراج)
یا قاتلتی بسیفِ لحظٍ والله قتلتنی بهاتیک
مُوَلِّه (از واله) یعنی عاشق و شیفته، و پادشا به سبب قافیهی «ـا» همینجوری تلفظ میشه.
شرمسار چرا؟ شرمی در پرسیدن نیست، و هیچ پرسشی مایهی خجالت نیست. همه در کنار هم میآموزیم.
ارادت فراوان
مهدی مرعشی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۳۲ در پاسخ به علی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
نظرتون صحیحه، و در زبان سعدی، خوردن یا به صورت xardan و یا به صورت xvardan تلفظ میشده، و با عرض شرمندگی، نمیدانم کدامیک. در هر دو حالت، «و» در املا محفوظ میمونه و نوشته میشه. پس درستش اینه که یا xardan بخوانیم و یا xvardan تا قافیه آسیب نبینه و به زبان سعدی هم نزدیکتر باشیم.
مهدی مرعشی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۷ در پاسخ به احسان پرسا دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
فرمایش شما متین، اما فعلی که اینجا به کار رفته، فعل ربط «استن» است: «خلقی متعشقاند و من هم». متعشق اسم فاعل است از تعشق.
مهدی مرعشی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۴۰ در پاسخ به مهدیس دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
«من خرسند نیستم که از دوست تنها یادش (خاطرهاش) به من رسیده و نصیب من شده.» جملهی «ار کسی دگر هست» برای تاکید آمده: «اگر کس دیگری هست که تنها به یادآوری خاطرهی دوست خرسند است، من که نیستم.».
مهدی مرعشی در ۴ سال قبل، یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲:
مصراع چهارم اشتباه تایپی داره، «وجود» صحیحه.
مهدی مرعشی در ۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:
آرین: حتی در زمان ساسانیان، قبایل عرب در جنوب خوزستان میزیستند و البته ایرانی بودند، همان گونه که من و شما ایرانیایم. ایران از هند تا افریقا گسترده بود و ایرانیان به زبانهای بسیاری سخن میگفتند، از جمله عربی و دیگر زبانهای سامی.
ابو علی سینا و دیگران هم به فارسی نوشتهاند و هم به عربی. عربی زبان علم بود و از اسپانیا تا هندوستان عربی میخواندند و میفهمیدند. برای همین کتاب را به عربی مینوشتند، همان طور که ما امروز مقالههایمان را به انگلیسی مینویسیم. به نظر میرسد تا اوایل قرن سوم هجری، هنوز فارسی نوشتن به الفبای عربی چندان مرسوم نبود و مثل فینگلیش نوشتن امروز، عجیب به نظر میرسید و در نظر مردمان پست میآمد.ایرانی هستیم و کشور و فرهنگمان را دوست داریم، اما تعصب خوب نیست. تعصب باعث میشود آدم حقایق را از دریچهی دیگری ببیند.
مهدی مرعشی در ۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲:
مهناز:
عنا: دشواری و سختی
عناد: ستیزه و دشمنی، لجبازی و سرکشی
همان عنا درست است. هر دو کلمه عربی هستند.