افسانه چراغی در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:
در برخی از حکایات گلستان، این که بیت یا ابیاتی بر وزن و قافیهای بیایند سپس بیت یا ابیاتی بر وزن و قافیه دیگر بیان شوند، سابقه دارد.
آدمیزادگان مانند اعضای یک پیکر هستند که هرگاه عضوی به درد آید، بقیه اعضا هم بیقرار میشوند؛ چون آدمها از یک گوهر سرشته شدهاند همان گونه که اعضای یک پیکر از یک خمیره سرشته شدهاند. البته که هر عضو با عضو دیگر چه در ظاهر چه در نوع مسئولیت، تفاوت دارد.
در صورتی عضوی از یک پیکر محسوب میشوی، که با دردمند شدن هر یک از عضوهای دیگر، بیقرار شوی و نگویی من که دردی ندارم و به من مربوط نیست؛ وگرنه تو عضوی جدا از آن پیکر هستی که نمیتوان نام آدم بر تو گذاشت.
در کل هر یک از انسانها عضوی از مجموعه بزرگ آفرینش هستند که در پیوند با آنها قرار دارند و نیکی و بدی و خوشی و ناخوشی و کنش و واکنش آنها روی سایر اعضای مجموعه تاثیر میگذارد.
حاج قاسم در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۰ در پاسخ به زهره نامدار دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۵) حکایت حسین منصور حلاج بر سر دار:
سلام
فراموش نشه در ابیات بالایی اومده که بدو گفتند پس همان بسازی درسته چون زبان حال ملامته وقتی اینطور با خون وضو میگیری نماز بی نماز
جعفر عسکری در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۷:
سلام.
دوستانی که اصرار دارن مقرمط درسته، نه معما، بدونن که در تمام دستنویسها، معما ثبت شده، فقط در دستنویس ساختگی دانشگاه کمبریج (نسخهی اقبال) با تاریخ جعلی ۶۰۴ ق، این کلمه جایگزین شده که کاملا غلط و ساختگیه.
صفحهی ۲۹۷ کتاب رباعیات خیام و خیامانههای پارسی، سیدعلی میرافضلی
نیز بنگرید:
https://ganjoor.net/abusaeed/robaee-aa/sh555?tab=discussions#comment-130512
جعفر عسکری در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۵۵:
سلام. رباعی بالا، دستکاری شدهی این رباعیه که طبق معمول بیشتر شعرها، کاتبان به سلیقهی خودشون، تغییرشون دادن:
اسرار فلک را نه تو دانی و نه من
سَرْ دفتر راحت، نه تو خوانی و نه من
این مایه یقین دان که چو در مینگری
یک هفتهی دیگر، نه تو مانی و نه من!
صفحهی ۲۹۵ کتاب رباعیات خیام و خیامانههای پارسی، سیدعلی میرافضلی
نیز بنگرید:
https://ganjoor.net/khayyam/tarane/tkh1/sh7?tab=discussions#comment-130513
علی صبوری در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳ - سوز و ساز:
بسیار مشابه یکی از غزل های عماد خراسانی بود که میگه:
باز آهنگ جنون میزنی ای تار امشب
گویمت رازی ، در پرده نگه دار امشب
فاطمه زندی در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۲:
عشقْ مهمانِ بَس شِگَرف آمد
خانهها خُرد بودویران شد.
پیش از آنکه عشق را به خانۀ وجودت مهمان کنی، باید آن را بسیار وسیع و مهیا کنی وگرنه خانۀ خُرد و کوچک، با حضور عشق ویران خواهد شد.
به امید داشتن روحی وسیع ...
فاطمه زندی در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۳:
کسی که از نیروها، استعدادها و قابلیتهای درونی خود استفاده میکند، به نیروهای بیرونی تکیه نمیکند. درست همانطور که وقتی گُلی شکفته شد و زیبایی خود را دید، از آن پس تایید و رد دیگران تفاوتی به حال او نمیکند. او قائم به خویشتن است، راه خود را دیده و میشناسد و مقصد خود را نیز میداند و با گامهای استوار قدم برمیدارد.
وان را که مَدَد از اَندرون است
زین عالَمِ بیمدد نترسد
چون گُل بِشِکُفت و رویِ خود دید
زانپس زِ قبول و رد نترسد
آفرین خدای بر حضرت مولانا ...
فرزانه بختیاروند در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۵۸ در پاسخ به ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:
چقدر جامع و کامل شرح دادید.... دست مریزاد
محمد نبیزاده در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۴ در پاسخ به محمد نبیزاده دربارهٔ جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵:
البته که تا دیدن نسخه خطی نمیشه نظر دقیقی داد، ولی تنها واژه ای که در حال حاضر به ذهن من میرسه حهان هستش.
در رباعیات قبل هم شاعر به «جهان» یک شخصیت مستقل داده و بهش پرداخته. برای مثال:
ما را ز جهان وصل نگاری کام است
وز کام جدا گشتنم از ناکام استعشّاق تو در جهان بسی هست ولی
بیچاره جهان که در جهان بدنام است
محمد نبیزاده در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵:
فکر میکنم در مصرع دوم: در خون دلم روی جان گلگونست
به جای جان باید از «جهان» استفاده کرد که وزن شعر درست باشه.
دکتر حافظ رهنورد در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:
خواجه در این غزل و در پنج بیت، هفتبار از واژهی باد استفاده کرده و یکبار هم از باده که از لحاظ ترکیب حروف نزدیک است به باد. او فقط یکبار از کلمهی می استفاده کرده؛ حال آنکه طرح موضوع غزل بادهنوشیست. اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که خواجه به بهانهی باده و می میخواسته نکات مهمی در خصوص سودای زندگی را بیان کند که مهمترین آن خوش باشی و دم غنیمتدانیست. می عقل محاسبهگر را که مدام به سودوزیان میاندیشد پس میزند؛ چون سودوزیان ماندگار نیست و در نهایت همهچیز هیچ میشود. پس دم غنیمت است.
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش (خیام)
به این خاطر می بنوش و غم مخور و از ننگ بادهنوشی هم مترس
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
و ز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
نکتهی پایانی اینکه حافظ تمام نصایحش را از زبان پیر میفروش بیان میکند و در بیت آخر باز از زبان او میگوید که حافظ اگر از پند حکیم (دانای فرزانه) ناراحت شدی بیش از این چیزی نمیگویم.
پیر میفروش حکیم است.
یوسف رشیدی در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹:
دلیر نظرف، خواننده تاجیک اجرای زیبایی از این شعر داره
یوسف در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی توحید » بیان وادی توحید:
درود
دیدگاه عطار بزرگ را با نمونه ای از دیدگاه دکتر شریعتی که در قالب یک قطعه شعر نو بیان کرده اند،می توان شرح کرد.
عنوان آن شعر با محتوا هست:
یک تا بینهایت جلویش صفرها.
همه کاینات و آفرینش، مجموعه ای از صفرها هستند که در ذات خود ارزشی ندارند، وجودی ندارند. زمانی ارزش و وجود می یابند که یک عدد ۱ پیش از آنها و در کنارشان قرار بگیرد،که همان وجود واحد الهی است. بدون آن بیشمار صفرها بی ارزشند و وجودی ندارند.
عطار هم به زبان دیگری همین را می گوید،که جمله ی عالم ماده و معنا بی وجود او هیچند و ارزشی ندارند.
فرهود در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۳ در پاسخ به مهرناز دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۹:
بهاحتمال زیاد، منظور ابراهیم ادهم است.
چه نیکو گفت ابراهیم ادهمچو ترک مُلک و دولت کرد و خاتم
سعدی
همچنین کیخسرو نیز (در شاهنامه) پادشاهی را ترکمیگوید.
بهروز سعیدی در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۱۶ - بر سنگ مزار:
بسیار زیبا
نام و یادش جاوید
دینا طارمی در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۲۵ در پاسخ به حسام دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
قرار دادن آینه به معنای تجلی ذات حق در آن آینه است
محمد مهدی وزیری در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶:
در دهر چو آواز گِل تازه دهند صحیح میباشد و نه گُل. مراد از گِل تازه طینت پاک، نوزاد تازه و شکل نگرفته مانند گِل تازه در کارگاه کوزه گری است که هنوز شکل نگرفته. به نقل از نصرالله حکمت
کیوان بن در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:
حرفی برای گفتن نیست.
فوق العادست.
پیام عبداللهی در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۳:
برای کسانی که دشمنی و تقابل فردوسی و سلطان محمد غزنوی را علتی بر نوشتن هجو نامه می دانند هم حوصله طلب می کنم چون وقتی شاهنامه را مطالعه می کنید متوجه فرق فاحش ادبیات و سبک و فرم شاهنامه با آنچه در هجو نامه جاری است می شوید و طبعا این شائبه که اینها اثر فردوسی بزرگ باشد از ذهنتان زوده می شود.دوم در یک بخش اختصاصی در پادکست فردوسی خوانی که به زندگی فردوسی اختصاص دارد دوست عزیز تهیه کننده پادکست با استفاده از منابع بسیار ، فرضیات و توهماتی که سطح فردوسی بزرگ را به انسانی در بند رو در رویی کلامی و مواجهه خارج از شخصیت یک ادیب متواضع تنزل می دهد مرتفع کرده است . بحث تقابل شیعه و سنی ، ترک و ایرانی ، منازعه بخاطر سکه و پول همگی در آنجا به شیوایی توضیح داده می شود و فکر می کنم دوست داران این شاعر بلند آوازه کشورمان خیالشان از هر حیث راحت می شود . در هر حال بنده سبک ، نگارش و زیبایی شاعرانه جاری در اشعار فردوسی را بسیار بلند مرتبه تر از آنچه در این هجونامه عنوان شده است می بینم .
آریا جلالی نژاد در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۹ - شاهین و ماهی: