گنجور

حاشیه‌ها

مسعود رستگاری در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:

بیت چهارم مصرع اول «مثلت» صحیح است نه «مثلث»

مولانا و عشق در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

در بیت دوم ،
ای شاه، عشق پرور، مانندِ شیرِ مادر.... صحیح است و کسره در زیر ه آخرِ لغت شاه، غلط می باشد!
مقصود مولانا این بوده است که ای انسانیکه شاهنشاهِ عالم هستی، عشق بپرور مانندِ مادری که از عشقِ به فرزند شیر که مایهء حیاتِ نوزادش است، در جانش پرورانده می‌شود و زندگی می بخشد...
و
یا شاید مناجاتی باشد و دعایی که از شاهِ عالم
( خدا) طلبِ عشق می کند در جانِ انسانی...
در هر حال شاهِ عشق پرور غلط می باشد!

M.S در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹:

این شعر فقط با صدای محسن چاوشی قشنگه

عباس مهدیان در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:

در بیت ششم حافظ در مصرع اول به شدت از دیدن معشوق تعجب کرده و نکته مهم در مصرع دوم از صدای او زیاد استفاده کرده که خود به خود حالت بوسه رو القا میکنه

روح‌الله مجدالدین در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری:

فلک بر پای دارو ... » فلک بر پای دار و ...

کوروش روحانی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:

هوالحق
سلام خدمت همگی
این غزل،غزلی است در اوج عرفان که نه از کلک زبان حافظ
بل از قلم دلش تراوش کرده است و چه نغز و جانفزاست عقاید به تجلی نشسته ایی که در آن است
اینست معراج سخن!!
عروجی که سبب سازش هم فصاحت و بلاغت ظاهر است و هم عدیده سخن های نهفته در باطن
بس سخن ها پشت پرده ی قالب است
معجر خاکش و لیکن روی بست
ستر این مستور گر افتد زجا
کنه هر اندیشه گردد بر ملا
ظهر هر ظاهر همی غیری بود
پشت هر شری بسا خیری بود............
و لیک زیبایی و نیکویی این غزل وقتی بیشتر می شود که هر یک به گونه ایی از آن برداشت میکنند!!
اما غافل نیز نشویم که مقصود حقیقی را حافظ میداند و خدای حافظ!
این هنر خامه ی حافظ است که کلام را به گونه ایی صیقل میدهد تا همچون آینه ایی تجلی چهره ی هر کس به گونه ایی در آن بیافتد
همچنان که آینه ،
رخسار آدم را با آدم متفاوت نشان میدهد
این نیز آینه ایست که بازتابش نه چهره ی ظاهر هر کس است بلکه چهره ی باطن است
اما بدترین و خیره گون ترین نوع لفظ سخن اینست که زمره ایی،جرگه ایی دیگر را به تمسخر و ملامت میگیرند سببش نیز نوع برداشت و عقیده ی متفاوتشان است هرکس خود را علامه میداند!
اما چه زود از خاطر می برند
که:مقصود حقیقی را حافظ میداند و خدای حافظ!
به قول سعدی شیرین سخن:
یکی یهود و مسلمان نزاع می کردند
چنان که خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت مسلمان:گر این قباله من
درست نیست،خدایا یهود میرانم
یهود گفت:به تورات میخورم سوگند
و گر خلاف کنم،همچو تو مسلمانم
گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد **
به خود گمان نبرد هیچ کس که نادانم **
بیت آخر مناسب این احوال است
دیگر کلامی در خورجین دل ندارم که گفتنی ها را گفتم گر چه هیچگاه تمام نشود
با لب دمساز خود گر جفتمی
همچو نی من گفتنی ها گفتمی
فقط در نهایت حرف اگر بخواهم تنها یک موعظه بدهم اینست:
مقصود کلام را حافظ میداند و خدای حافظ!
باشد که دیگر چنین رفتارهایی نبینیم
و بالله توفیق
با احترام کوروش روحانی

سلحشور فاطمه در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۳:

با سلام زر مغشوش کم بهاست برنج صحیح است. زیرا برنج نوعی فلز آلیاژی زرد رنگ است که بهای او با زر مقایسه شده.

شاپور در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر:

در واقع زیباترین بخش این شعر مربوط به حقوق حیوانات و جانداران و در یک کلمه حفاظت محیط زیست می شود که انسان بی وجدان آن را به ورطه نابودی کشانده است. همچنین در ابتدا به زیبایی اشاره می کند که بسیاری از شاهان بزرگ بدلیل شکوه و فَر خود مورد حسادت و خیانت و توطئه اهریمنان قرار گرفته و کشته شده اند...
دشمن طاووس آمد پر او
ای بسا شه را بکشته فر او
گفت من آن آهوم کز ناف من
ریخت این صیاد خون صاف من
ای من آن روباه صحرا کز کمین
سر بریدندش برای پوستین
ای من آن پیلی که زخم پیلبان
ریخت خونم از برای استخوان
آنک کشتستم پی مادون من
می‌نداند که نخسپد خون من
بر منست امروز و فردا بر ویست
خون چون من کس چنین ضایع کیست

مصطفی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:

زبن بی‌هنران سفله ای دل مخروش
کانها همه می‌روند و ما می‌مانیم
زین بی‌هنران سفله ای دل مخروش
کانها همه می‌روند و ما می‌مانیم

دکتر مضطرزاده در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:

خیام در جای دیگری هم در ناپایداری دنیا می گوید:
پیری دیدم به خانه‌ی خماری
گفتم نکنی ز رفتگان اخباری
گفتا می خور که همچو ما بسیاری
رفتند و خبر باز نیامد باری

غزال در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۷:

با سلام
فکر میکنم در مصرع دوم بیت
گوساله زرین را آن قوم پرستیده
گوساله گرگینم گر عشق بنپرستم
بنپرستیدم صحیح باشه

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۰:

بندگی

علیرضا دباغ (باران) در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸ - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را:

آنچنان رو که همه زرق و شرست
از مسلمانان نهان اولیترست

بیت بصورت بالا صحیح است ولی در متن فعلی بجای زرق ( بمعنای ریا ، فریب ، نیرنگ ) ، به اشتباه رزق تایپ شده است .

پژمان در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۷:

با درود و ارج، به نظرم این بیت؛
برتند با او دو فرزند او
پر از آب رخ دل پر از پند او

اشکال تایپی دارد، واژه ی نخستین این بیت باید "برفتند" باشه که "ف" هنگام تایپ جا مانده است.

علیرضا دباغ (باران) در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶ - رفتن خواجه و قومش به سوی ده:

زین سپس بستان تو آب از آسمان
چون ندیدی تو وفا در ناودان
متن صحیح چنان است که در بالا نوشته ام . درحالیکه در متن فعلی "بستان " به اشتباه ، پستان تایپ شده است

علیرضا دباغ (باران) در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶ - رفتن خواجه و قومش به سوی ده:

زین سپس "بستان " تو آب از اسمان چون ندیدی تو وفا در ناودان
بیت فوق بنحوی که در بالا نوشته ام صحیح میباشد ولی اشتباه بجای بستان ، پستان تایپ شده است.

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۰:

عالمی بخشد به هر بنده جدا
کیست کو اندر دو عالم این کند
به هر که بنگی او می کند عالمی جداگانه می بخشد که تنها به او اختصاص دارد و خدای آن عالم خواهد بود
کدام خدا چنین رحمت و لطفی می تواند کند جز خدای ارحم الرحمین
ولی بنده ای که شایستگی خود را به کمال رساند

حمید رضا۴ در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

جناب همایون، مولوی در این غزلِ زیبا خدای را و در آخر شمس را ستایش می کند که درود بر او.
اما دگر باوران را منکر و سنگین دل می خواند و آرزوی بارش سنگ از عرش بر سر آنان می کند.
خب با داشتن و دنبال کردن چنین نگاهی، انسان هرگز به نیکی و صلح و رستگاری نرسیده و نخواهد رسید.
جالب است که دستاوردهای متخصصین و جراحان و داروسازانِ مغز و اعصاب و نیز جامعه شناسان و روانشناسان در بهبودِ ذهن و روابط انسانی را نادیده میگیرید و چنین می پندارید گویی مولوی همه اینها را می دانسته و انسان تازه و آرام آرام در حال رسیدن به آنهاست!
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان - کانهم رخ خوب نازنینی بوده است
نازنینانمان گرسنه اند. از آسمان به پایین بیاییم، دست یکدیگر را بگیریم و چاره اندیشی کنیم.

abbas raee در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ وطواط » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - نیز در ستایش اتسز می گوید:

پیر گشته شد جهان ، ز سعی بهار
بنگر از سر چگونه برنا شد ؟
در مصراع اول شد اضافی است و صحیح آن چنین است:
پیر گشته جهان ، ز سعی بهار
بنگر از سر چگونه برنا شد ؟

حمید رضا۴ در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:

بنده خدا جان، خیام هرگز از دید علمی هیچ ادعایی نکرده که شراب خوبه که شما اینگونه این بزرگوار رو به سخره می گیرید.
بیشتر مردم جهان و نیز خیام ادعا میکنند خوبه چون خوش طعم و عطره، سرمستی و دلشادی میاره و برای لحظاتی ذهن رو از دست زورگویان و کسانی که بی حرمتی می کنند رها می کنه.
شما که اهل علم و دانش و پژوهش در زمینه تغذیه هستید بگید چرا میانگین طول عمر در پاکستان و عربستان و ایران و افغانستان، ده در صدی کمتر از فرانسه و ایتالیا و ژاپن و آلمان است.
"صد لقمه خوری که می غلام‌ست آنرا"

۱
۲۶۰۲
۲۶۰۳
۲۶۰۴
۲۶۰۵
۲۶۰۶
۵۵۲۸