گنجور

حاشیه‌ها

نادر.. در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۵:

باده ده و نهان بده
از ره عقل و جان بده..

نادر.. در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۵:

چو عقلم نیست، چونش می‌ستایم..

نادر.. در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۱:

تا اختیار دارم
کی باشم اختیارش..

نادر.. در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۷:

هر صبحدم که دام شب و روز بردریم
از دوست بوسه‌ای و ز ما سجده صد هزار..

فرزین پرهام در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:

نخست مراتب قدردانی من است نسبت به (سایت یا تارنمای) گنجور و گردانندگان آن خود به دو دلیل، یکم که سبب گردیده اند که تغذیه ی روح و روان هزینه ای بیشتر از آبونمان شبکه اینترنت و ترافیک مربوط و برق مصرفی در بر نداشته باشد مان.
دوم که از حواشی هر شعر میتوان به قدر متن آموخت.
سپس از دوستانی که به بد گمانی، نظامی و دیگر شاعران بزرگ این سرزمین را در ناتوانی از نوشتن و سرودن و یا نادانی از دانش وزن و عروض پنداشته اند توصیه میکنم اندکی مطالعه خویش بیش کنند و شعر را با زبان شاعر بخوانند نه با زبان خویش که در مورد شعر اخیر بسیار متفاوت از گویش امروز ما می گفته اند که شاید به گویش امروز مردم تاجیک و افغان شباهت بیشتری داشته است. به عنوان مثال بایدت بود به شکل د ساکن و کسر به ت و ندارت سود به شکل ر به فتح و ت به تشدید و کسر موزون مینماید، بعلاوه این شاعر گرامی تنها به زبان و گویش فارسی نمی سروده اند. پاینده و درخشان باشید.
این مثال از آن روی گفتم که دو نفر در حواشی بدان اشاره نموده بودند و بی پاسخ مانده بود چنانچه خود من هم به گمراهی میروم راهنمایم باشید.

nabavar در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲۷:

رباب ازآلات موسیقی ست شبیه تار
گویا می گوید : من از عشق تو نالانم ، همچو ناله ی رباب

یاسان در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۶:

مصرع نخست بیت:
«برو مهربانم به بر روی و موی
به سوی هنر گشتمش مهرجوی»
در منابع دیگر این گونه نوشته شده:
«برو مهربانم نه بر روی و موی
به سوی هنر گشتمش مهرجوی»
که با توجه به معنی بیت درست‌تر به نظر می‌رسد.

مهران در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲۷:

رباب همون دختر همسایه است!
شاید هم آلت موسیقی باشه.

نازنین در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:

درود!
احمد کسروی توی کتاب “ حافظ چه می گوید” این غزل رو به حافظ نسبت داده اند. ممنون میشم اگر منبع قابل استنادی معرفی کنید که بشه درمورد تشخیص شاعر این شعر بهش رجوع کرد.

سروش در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

همایون شجریان این شعر را در فضایی غریب و متفاوت از دیگر از آهنگ هایش میخواند؛ آوازی سوزناک، فریاد های گاه و بی گاه پس زمینه موسیقی و کمانچه کاملا فضایی غمناک را میسازند و بربت و کوزه، فضایی شرقی و نارنجی گون را در موسیقی می پراکند...

نیما در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:

چو در ره ببینی بریده سر
که غلطان رود سوی میدان ما
از او پرس از او پرس اسرار ما
کز او بشنوی سر پنهان ما
اشاره به حضرت حسین بن منصور حلاج( منصور حلاج) دارد جناب جلال الدین

nabavar در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲۷:

Raa جان
رباب : از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک‌تر و در قدیم دارای دو سیم بوده و آن را با کشیدن کمانه یا آرشه می‌نواخته‌اند.
گویا می گوید : من از عشق تو نالانم ، همچو ناله ی رباب

رضا ساقی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:

احمد الله عَلی مَعدِلة السّلطان ِ
احمدِ شیخ اویس ِ حسنِ ایلخانی
احمد الّله : خداراسپاس می گویم
علی: برای
مَعدِلت: عدل
السّلطان: پادشاه
احمد شیخ اویس حسن ایلخانی: غزل در مدح سلطان احمد جلایر، از سلسله ایلکانیان بغداد است . این پادشاه در تذکره دولتشاه سمرقندی چنین وصف شده است : سلطان السلاطین احمد، خلف الصدق سلطان اویس جلایر است ، بعد از پدر در دارالسلام بغداد بر مسند خلافت قرار گرفت و ملک را از طریق برادرش سلطان حسین بیرون آورد و آذربایجان را نیز تصرف کرد و شوکتی زیاده از وصف یافت و حکم او تا سر حد روم رفتی و پادشاه هنرمند و هنرپرور و خوش طبع بود و اشعار عربی و فارسی نیکو می گفته واعتقادی عظیم به خواجه حافظ داشت و چند بار او را به بغداد دعوت کرده بود اما خواجه حافظ دعوت او را اجابت نمی کرد و ایـن غـزل (احـمدالله عـلی معـدلة السـلطان ) را در جواب او سرود و به بغداد فرستاد.
معنی بیت: :خداوند راسپاس می گویم برای دادگری سلطان احمد پسر شیخ حسن ایلکانی(ایلخانی).
حافظ درهرمدح وثنایی که درحق دوستانِ پادشاه یا پادشاهان دوست نموده بلااستثنا، مخاطب خویش رابه دادگستری وعدالت تشویق وترغیب کرده است. حافظِ جهاندیده وفرهیخته، ازهر روانکاو وطبیب بهترمی دانست که طبع پادشاهان بسیارتُرد وشکننده است واگرقراراست آنهارابه رعایت عدل وانصاف و فضایل اخلاقی دعوت کند هیچ شیوه ای بهترازتشویق وترغیب جواب نمی دهد. اونیک می دانست که طبع پادشاهان باطبع کودکان تفاوتی ندارد وتنهااز طریق تشویق وترغیب است که می توان این دوقشر نازک دل را به فضایل انسانی و اخلاقی بیاراست.
شاه رابِه بود ازطاعت صدساله وزهد
قدریک ساعته عمری که دراو دادکند
خان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژاد
آن که می‌زیبداگر جان جهانش خوانی
خان بن خان: خان فرزند خان
می زیبد: سزاوار است
معنی بیت: خانِ فرزند خان و شاهنشاهی که از اصل ونسب شاهنشاهان است اگر او را جانِ عالم هستی بخوانی زیبنده ی اوست.
دیده نادیده به اقبال تو ایمان آورد
مرحباای به چنین لطف خدا ارزانی
اقبال: روآوردن دولت،طالع، بخت
ارزانی : عطا،بخشش
معنی بیت: دولتی که به تو روی آورده بدون دیدن هم مشهود محسوس است.چشمانم قبل ازآنی که دولت توراببیند آن رادریافت ودرک کرد وبه اقبال خوش تو ایمان آورد آفرین، مرحبا بر تو که سزاوار عطا وبخشش خداوندی قرار گرفته ای.
دراَزل هرکوبه فیض دولت ارزانی بود
تاابد جام مرادش همدم جانی بود
ماه اگربی توبرآیدبه دونیمش بزنند
دولت احمدی و معجزه ی سبحانی
"دولت احمدی" ایهام دارد: 1- لطف وعنایت پیامبراسلام 2- دولت سلطان احمد جلایری
معجزه ی سبحانی : معجزه ی الهی اشاره به معجزه ی دونیم شدن ماه از جانب پیامبر که به شقّ القمرمعروف است.
معنی بیت: (اگرتونباشی ماه نیز درنمی آید) واگرروزی ماه بدون حضورتو یا بی اجازه ی توطلوع کند به لطف ومددِ دولت محمّدی وبه وسیله ی معجزه ی خداوندی درهم می شکند و به دونیم تقسیم می شود!
سیرسپهرودورقمررا چه اختیار؟
درگردشندبرحسب اختیاردوست
جلوه ی بخت تودل می‌برد ازشاه و گدا
چشم بددورکه هم جانی وهم جانانی
جلوه: خودنمایی و نمایش،جاذبه ،تابش فروغ
معنی بیت: تابش فروغ دولتی که به توروی آورده چنان جذّاب است که ازشاه وگدا دل می برد وشیفته ی خودمی سازد ازتو ودولت تو چشم بد دورباد که هم جان وهم جانان هستی، هم مانندجان عزیز وشیرینی هم اینکه خودت معشوق وجانان هستی.
درآن بساط که حُسن توجلوه آغازد
مجال طعنه ی بدبین وبدپسند مباد
برشکن کاکل تُرکانه که در طالع توست
بخشش وکوشش خاقانی وچنگزخانی
برشکن: بیارای وچین وشکن بده
کاکل: دسته‌ای از موی قسمت میانی سر که آن را بلند نگه دارند،همچنین به موی جلو سرنیزگویند که برپیشانی ریزند،طرّه،کاکله
کاکل ترکانه: مدل کاکلی که ترکان می بستند.
قاآنی: اشاره به اوکتای قاآن جانشین چنگیز خان مغول است و قاآن، در اصل لغت به معنای پادشاه بزرگ است.
چنگز خان: چنگیز خانی که به ضرورت وزن شعر"ی" حذف شده است.
معنی بیت: طرّه وکاکل خودرا بیارای وبه شیوه ی ترکان ببند که اراده وهمّت وبخشندگی ِ چنگیزو قاآنی درذات وسرشت توست.
نازها زان نرگس مستانه ات بایدکشید
این دل شوریده تاآن جعد وکاکل بایدش
گرچه دوریم به یاد توقدح می‌گیریم
بُعد منزل نبود در سفر روحانی
قدح: کاسه ی شراب، جام
قدح گرفتن: شراب نوشیدن
بُعد: مقابل قُرب،فاصله ودوری
سفر روحانی : سفرکردن درعالم خیال
معنی بیت: ای حبیب ،اگرچه به ظاهرازتو دورافتاده ایم امّا به یاد شراب می نوشیم چنانکه در محضرتوهستیم چراکه درسفر روحانی،دوری راه معنایی ندارد.
درراه عشق مرحله ی قُرب وبُعد نیست
می بینمت عیان ودعا می فرستمت
از گُل پارسیم غنچه ی عیشی نشکفت
حبَّذا دجله ی بغداد و می ریحانی
"گل پارسی" ایهام دارد:1- گلی است به غایت سرخ و خوشرنگ که آن را گل صدبرگ و گلناز فارسی هم میگویند.2- کنایه ازشهرشیراز که به شهرگل وبلبل شهرت دارد.
حبَّذا: خوشا، چه خوب و خوش است.
می ریحانی: باده ی ریحانی، شراب ناب وخالص، شرابی که آغشته به عطروبوی گلهای معطّرباشد.
معنی بیت: درشیرازنتوانستم به عیش ونوش مطلوب بپردازم گُل پارسی اَم هیچ غنچه ای نداد ونشکفت ای خوشا بغداد(قلمرو حکمرانی مخاطب) که محل عیش ونوش با باده ی ناب ریحانیست.
ره نبریم به مقصود خوداندرشیراز
خرّم آن روز که حافظ ره بغدادکند
سرعاشق که نه خاکِ درمعشوق بود
کی خلاصش بوداز محنت سرگردانی
معنی بیت: ای حبیب، سرعاشقی که خاک درگاه دوست نگردد کی وچگونه خواهدتوانست ازغم واندوهِ آوارگی ودربدری رها شود؟
فتاد درسرحافظ هوای چون تو شَهی
کمینه ذرّه ی خاکِ درتوبودی کاج
ای نسیم سحری خاک در یار بیار
که کندحافظ ازاودیده ی دل نورانی
خاکِ درِ یار: خاک آستانه ی معشوق که درنظرگاه عاشق توتیای چشم است روشنی و بینایی می بخشد.
معنی بیت: ای بادسحرگاهی ازخاک درگاه یاربیاورتا حافظ آن راتوتیای چشم کند وچشمانش رانورانی سازد.
دلیل راه شو ای طایرخجسته لقا
که دیده آب شدازشوق خاک آن درگاه

Raa در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲۷:

سلام،
رباب اینجا به چه معنی استفاده شده؟ ممنون میشم یکی پاسخ بده.

جلیل در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

سلام و درود خسته نباشید شعر به این معروفی و به این پر آوازه‌ی بیت اول رو به صورت کاملا فاحش اشتباه نوشتید
بشنو این نی؟ چون شکایت می کند؟
لطفاً دقت کنید خیلی مطلب مهمی

کوشا در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:

برای دوست عزیزی که تفسیر خواسته بودن و معنی مردار رو پرسیده بودن می نویسم، هر چند که از صحتش مطمئن نیستم چون از خودم دارم می نویسم و تجربه و معلوماتی در این رابطه ندارم. لطفا دوستان تصحیح کنند:
کسی که عشق را درک نمی کند همانند مردار است (و به همین دلیل آمده که مردار بود هر آنکه او را نکشند).
عاشق صادق زندگی و عشق را در کشتن و قربانی کردن خواسته های خود می یابد (گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز).
کسی که از خواسته هایش نگذرد، به عشق نمی رسد و نوری قلبش را روشن نمی کند ( در اینجا به عنوان روبه صفتان زشت خو آمده که آنها را لایق مرحله عشق نمی دانند).

سلحشور فاطمه در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۸:

در ادبیات سرخی اشک به بقم و زردی چهره به زعفران تشبیه شده است. این واژه بقم که ماده رنگزای سرخی است در متن اشتباه نوشته شده است

سلحشور فاطمه در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۸:

هر ساعت از دیدار تو بر زعفران بارم بقم لطفا واژه بقم را اصلاح نمایید

چیاکو آقازاده در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:

چیاکو آقازاده نوشته:
سلام خدمت دوستان، واقعا برام جای تعجب داره مطرح کردن همچین نظر هایی در مورد شعر رودکی بزرگ.
آقای مراقبتی عزیز واقعا خودتون می دونید چی میگین بانگ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اولاً شرم داره واقعا بو رو به خاطر حس شعر در اول آورده چون حس بویایی اولین حسی هست که انسان خاطراتش باهاش بیشتر زنده میشه بعد اون موسیقیه یا به قول شما بانگ. رودکی بزرگ این رو در قرن چهارم درک کرده شما در قرن بیستو یک هنوز بر این واقف نیستید؟ خواهش میکنم برای نظر ها و تز هایی که مطرح می کنید یه مقدار فکر کنید.
دوماً بو ، جو ، مو ، اینا واج آرایی و وزن ظریفی به شعر داده
سوما حتما در طول عمرتون کنار یه جوی آب برید و عمیقاً نفس بکشید همه چی براتون روشن میشه
باتشکر

۱
۲۶۰۳
۲۶۰۴
۲۶۰۵
۲۶۰۶
۲۶۰۷
۵۵۲۸