به نام آنکه هستی نام ازو یافت
فلک جنبش زمین آرام ازو یافت
خدایی کآفرینش در سجودش
گواهی مطلق آمد بر وجودش
تعالی الله یکی بی مثل و مانند
که خوانندش خداوندانْ خداوند
فلک برپایدار و انجمافروز
خرد را بیمیانجی حکمتآموز
جواهربخشِ فکرتهای باریک
به روز آرنده شبهای تاریک
غم و شادی نگار و بیم و امید
شب و روز آفرین و ماه و خورشید
نگه دارنده بالا و پستی
گوا بر هستی او جمله هستی
وجودش بر همه موجود قاهر
نشانش بر همه بیننده ظاهر
کواکب را به قدرت کارفرمای
طبایع را به صنعت گوهرآرای
مرادِ دیدهٔ باریکبینان
انیسِ خاطرِ خلوتنشینان
خداوندی که چون نامش بخوانی
نیابی در جوابش لن ترانی
نیاید پادشاهی زوت بهتر
ورا کن بندگی هم اوت بهتر
ورای هرچه در گیتی اساسی است
برون از هر چه در فکرت قیاسی است
به جستوجوی او بر بام افلاک
دریده وهم را نعلینِ ادراک
خرد در جستنش هشیار برخاست
چو دانستش نمیداند چپ از راست
شناساییش بر کس نیست دشوار
ولیکن هم به حیرت میکشد کار
نظر دیدش چو نقش خویش برداشت
پس آنگاهی حجاب از پیش برداشت
مبرا حکمش از زودی و دیری
منزه ذاتش از بالا و زیری
حروف کائنات ار بازجویی
همه در توست و تو در لوح اویی
چو گل صدپاره کن خود را درین باغ
که نتوان تندرست آمد بدین داغ
تو زانجا آمدی کاین جا دویدی
ازین جا در گذر کانجا رسیدی
ترازوی همه ایزدشناسی
چه باشد جز دلیلی یا قیاسی؟
قیاسِ عقل تا آنجاست بر کار
که صانع را دلیل آید پدیدار
مده اندیشه را زین پیشتر راه
که یا کوه آیدت در پیش یا چاه
چو دانستی که معبودی تو را هست
بدار از جستوجوی چون و چه، دست
ز هر شمعی که جویی روشنایی
به وحدانیتش یابی گوایی
گه از خاکی، چو گل رنگی برآرد
گه از آبی، چو ما نقشی نگارد
خرد بخشید تا او را شناسیم
بصارت داد تا هم زو هراسیم
فکند از هیأت نُه حرف افلاک
رقوم هندسی بر تختهٔ خاک
نبات روح را آب از جگر داد
چراغ عقل را پیه از بصر داد
جهت را شش گریبان در سر افکند
زمین را چار گوهر در برافکند
چنان کرد آفرینش را به آغاز
که پی بردن نداند کس بدان راز
چنانش در نورد آرد سرانجام
که نتواند زدن فکرت در آن گام
نشاید باز جست از خود خدایی
خدایی برتر است از کدخدایی
بفرساید همه فرسودنیها
همو قادر بود بر بودنیها
چو بخشاینده و بخشندهٔ جود
نخستین مایهها را کرد موجود
به هر مایه نشانی داد از اخلاص
که او را در عمل کاری بود خاص
یکی را داد بخشش تا رساند
یکی را کرد ممسک تا ستاند
نه بخشنده خبر دارد ز دادن
نه آن کس کاو پذیرفت از نهادن
نه آتش را خبر کاو هست سوزان
نه آب آگه که هست از جانفروزان
خداوندیش با کس مشترک نیست
همه حمال فرمانند و شک نیست
که را زهره ز حمالان راهش
که تخلیطی کند در بارگاهش؟
بسنجد خاک و مویی بر ندارد
بیارد باد و بویی بر ندارد
زهی قدرت که در حیرت فزودن
چنین ترتیبها داند نمودن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عظمت و یکتایی خداوند و قدرت و خالقیت اوست. شاعر به وصف ویژگیهای خداوند میپردازد و میان او و موجودات دیگر تفاوت قائل میشود. خداوند را بیمانند و قاهر بر همه چیز میداند و نشانههای وجودی او را در هستی و عالم مشاهده میکند. شاعر بر این نکته تأکید میکند که شناخت خداوند به نوعی شگفتی و حیرت میانجامد و در عین حال از انسانها میخواهد که از جستجوی علت و چگونگی خلقت دست بردارند و به یکتایی و قهریتش ایمان بیاورند. در نهایت، تأکید میشود که خداوند در عین بخشندگی و رحمت، برگزیده و برتر از هر چیز دیگر است و تواناییها و قدرتش فراتر از تصور انسانهاست.
هوش مصنوعی: به نام کسی که به واسطه او هستی به وجود آمد. آسمان به حرکتی ادامه میدهد و زمین آرامش خود را از او دریافت کرده است.
هوش مصنوعی: خدایی که آفرینش به عبادت و افتادگیاش شهادت میدهد، نشانهای روشن بر وجود اوست.
هوش مصنوعی: خداوندی وجود دارد که بیهمتا و بیمثل است و او را به نام خدا میشناسند.
هوش مصنوعی: آسمان را استوار نگهدار و ستارهها را روشن ساز، بدون نیاز به واسطهگری دانش و حکمت.
هوش مصنوعی: توانایی و اندیشههای عمیق میتوانند درخششی را به زندگی ببخشند و به تاریکیها روشنایی بیاورند.
هوش مصنوعی: غم و شادی، زیبایی و ترس و امید، در شب و روز به وجود میآیند و همچون ماه و خورشید تجلی میکنند.
هوش مصنوعی: نگاهکنندهای که بالا و پایین را میبیند، بر وجود او شاهدی بر تمام هستی است.
هوش مصنوعی: وجود او بر تمام موجودات تسلط دارد و نشانهاش برای هر بینندهای آشکار است.
هوش مصنوعی: ستارهها به قدرت و تاثیر خود، و عناصر طبیعی به هنر و صنعت زینتدهی میپردازند.
هوش مصنوعی: دید باریکبینان به حقیقتی مینگرد که برای کسانی که به تنهایی و در خلوت به سر میبرند، مایه آرامش خاطر و دلگشایی میشود.
هوش مصنوعی: خداوندی که هرگاه نامش را بخوانی، در جوابش نمیتوانی بگویی که مرا خواهی دید.
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی به دستت بیفتد، بهتر است که خود را در خدمت او قرار دهی و بندگی کنی، زیرا در این حالت نیز شایستهتر از تو نخواهد بود.
هوش مصنوعی: فراتر از هر چیزی که در جهان وجود دارد و خارج از هر قضاوتی که در ذهن میگذرد، حقیقتی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در پی یافتن او بر بلندای آسمانها، فهم و درک را شکسته و بر افراشته کردهام.
هوش مصنوعی: عقل در پی یافتن آن به هوش و حواس آمده است، چون فهمید که خودش از درست و نادرست آگاهی ندارد.
هوش مصنوعی: شناسایی او برای هیچکس دشوار نیست، اما کارش هم انسان را به حیرت میاندازد.
هوش مصنوعی: وقتی که نگاهش به تصویر خود افتاد، آنگاه پرده از جلوی چشم برداشت.
هوش مصنوعی: حکم او از زمان و مکان آسیبی نمیبیند و وجود او از نقاط بالا و پایین آزاد و بینیاز است.
هوش مصنوعی: تمام نشانههای موجودات به نوعی به تو وابستهاند و تو در حقیقت در صفحه وجود او ثبت شدهای.
هوش مصنوعی: در این دنیا، مانند گلی زیبا باید خودت را در این باغ پخش کنی، چرا که نمیتوان با سلامت و تندرستی از این درد و مشکلات عبور کرد.
هوش مصنوعی: تو از آنجا آمدهای که حالا در اینجا میدوی و باید از اینجا عبور کنی تا به آنجا برسی.
هوش مصنوعی: درک و شناخت خداوند چگونه میتواند جز بر اساس دلایل و استدلالها باشد؟
هوش مصنوعی: عقل تا جایی میتواند به کار آید که قابل درک و نمایان باشد، اما نتواند وجود خالق را به روشنی ثابت کند.
هوش مصنوعی: بهتر است به گذشته فکر نکنی، زیرا یا در مسیرت با مانع بزرگی مانند کوه روبهرو خواهی شد یا به دام افتادهای مانند چاه.
هوش مصنوعی: زمانی که فهمیدی که خدایی برای تو وجود دارد، از گشتن دنبال دلایل و پرسشهای غیرضروری دست بکش.
هوش مصنوعی: هر شمعی که میخواهی روشناییاش را پیدا کنی، به یگانگی و یکتاییاش شهادت میدهی.
هوش مصنوعی: گاهی از خاک، گلهایی با رنگهای زیبا میروید و گاهی از آب، نقوش و طرحهایی شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: خداوند به ما عقل و فهم عطا کرده تا او را بشناسیم و بینایی بخشیده تا از او بترسیم.
هوش مصنوعی: از ساختار نه حرفی که به صورت نمادین در آسمانها وجود دارد، نقوش هندسی بر روی زمین ترسیم شده است.
هوش مصنوعی: گیاه روح را از دل، آبی میدهد و چراغ عقل را از چشم، چربی میبخشد.
هوش مصنوعی: جهت به طور عمده به شش قسمت تقسیم میشود و زمین مانند جواهرات باارزش به چهار بخش تقسیم میگردد.
هوش مصنوعی: خداوند به گونهای خلقت را آغاز کرد که هیچکس نمیتواند به حقیقت آن پی ببرد.
هوش مصنوعی: او آن قدر در خود غرق میشود که دیگر نمیتواند به فکر کردن دربارهاش بپردازد.
هوش مصنوعی: انسان نباید خود را خدایی ببیند، زیرا خدایی وجود دارد که بالاتر از هر فرمانده و کدخدا است.
هوش مصنوعی: همه چیزهایی که قابلیت فرسودگی دارند، در نهایت از بین میروند، اما تنها کسی که توانایی برپا داشتن و نگهداری چیزهای موجود را دارد، او قادر است بر چیزهایی که از بین میروند نیز تسلط پیدا کند.
هوش مصنوعی: زمانی که بخشنده و مهربان، نخستین نعمتها و منابع را آفرید و به وجود آورد، دنیا را پر از رحمت و فراوانی کرد.
هوش مصنوعی: او در هر شرایطی نشانه ای از صداقت و اخلاص خود را نشان داد، زیرا در کارهای خود ویژگی خاصی داشت.
هوش مصنوعی: یکی را بخشش داده تا به دیگری برساند، و دیگری را به سختی گرفته تا از وی چیزی بگیرد.
هوش مصنوعی: نه کسی که میدهد از بخشش خود آگاهی دارد، و نه آن کسی که چیزی را میگیرد از دست دادن آن.
هوش مصنوعی: نه آتش میداند که چقدر میسوزاند و نه آب از گرمای جانسوز آگاه است.
هوش مصنوعی: خداوند تنها و بیهمتاست و هیچکس در سلطهاش شریک نیست. همه موجودات تحت فرمان او هستند و هیچ شکی در این موضوع وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چه کسی جرأت دارد که در بارگاه او که شایستهی احترام است، رفتاری نامناسب یا توهینآمیز انجام دهد؟
هوش مصنوعی: اگر خاک را وزن کنیم، هیچ چیزی از آن کم نمیشود. به همین ترتیب، اگر بادی بوزد، هیچ بویی از آن بیرون نمیآید.
هوش مصنوعی: چه قدرتی شگفتانگیز است که میتواند به این زیبایی و نظم، همه چیز را در حیرت و شگفتی قرار دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.