سهیل در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:
درود بزرگواران بنده جایگاهی ندارم اما در این غزل
در هوای او تواند داد عاشق سر به باد...
به نظر درستتر میاد
با سپاس
ما را همه شب نمی برد خواب در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۵ - جواب:
تمام حاشیه ها رو خوندم
من از قومی که کتاب هاشونو بر نیزه می کنند می ترسم !
رضا ساقی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:
می خواه وگل افشان کن ازدَهرچه میجویی
این گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگویی
مِی خواه: مِی بخواه
گل افشان کن: گل به پاش ،گل نثار کن،کنایه از خوشباشی وخوشحالی
دَهر: روزگار
معنی بیت: ای دل درجستجوی چه هستی ازروزگارچه می جویی؟ می بخواه وگل وبه پاش وشادخواری کن سحرگاهان پیام گل همین بود ای بلبل که درفغانی وناله می کنی توچه می گویی نظرتوچیست؟
ای بلبل دیگرازفراق گل منال، ببین که چگونه گل پرده ی غنچه دریده،شکفته شده و تورابه عیش وشادخواری دعوت می کند؟
رونق عهدشباب است دگربُستان را
می رسدمژده ی گل بلبل خوش الحان را
مَسند به گلستان بَر تا شاهد و ساقی را
لب گیری ورخ بوسی می نوشی وگل بویی
مَسْنَد: تکیه گاه، فرش، نوعی بالش بزرگ، بساط عیش
شاهد: معشوق،مغبچه، جوان زیبا ودلربا
معنی بیت: بساط عیش به گلستان0 ببرکه وقت عشرت است ساکت منشین باعطروبوی گل مشام جان رامعطّرساز، بررخ زیبای ساقی بوسه بزن وازلب سرخ وآبدارشاهد،شراب لعل وروح افزا بنوش.
به دورگل منشین بی شراب وشاهدوچنگ
که همچو روزبقا هفته ای بود معدود
شمشاد خرامان کن وآهنگ گلستان کن
تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی
"شمشاد" کنایه ازقامت والای یاراست
شمشادخرامان کن: باناز وادا راه برو
معنی بیت: ای حبیب، بانازواَدا واِفاده قامت والای خودرابه حرکت درآر وبطرف گلستان بیا تا سرو ازقامت والای توشیوه ی نازوعطوفت ونوازش کردن بیاموزد.
ساقی چمن گل رابی روی تورنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
تاغنچه ی خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که میرویی
غنچه ی خندان: کنایه ازلب معشوق
دولت: بخت واقبال،مال وثروت، کنایه ازنعمت وسعادت، دراینجاکنایه ازبوسه وکام
"شاخ گل رعنا" کنایه ازنوجوان بودن معشوق است.
معنی بیت: به انتظارمی نشینیم تا ببینیم که توفیق چیدن گل بوسه ی تونصیب چه کسی خواهدبود واین نعمت کامرانی ازآنِ که خواهدبود ای نوجوانِ خوش قامت وای گل خوشگل ودلپذیربه چه کسی تعلّق داری وبرای چه کسی اینچنین زیباقدمی کشی؟
چشمت ازنازبه حافظ نکندمیل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد
امروز که بازارت پرجوش خریداراست
دریاب و بنه گنجی از مایه ی نیکویی
معنی بیت: ای حبیب امروز که بازارعشق وعشوه فروشی توپررونق وپرخریداراست فرصت راغنیمت بشمار وباسرمایه ی رفتارنیک وبالطف ومهربانی باعاشقان،گنجی ذخیره کن که این رونق واین گرمی دایم پایدارنخواهد ماند.
امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند
گرخرابی چو مرا لطف تو آباد کند
چون شمع نکورویی دررهگذرباداست
طَرفِ هنری بربند از شمع نکورویی
طرف هنری بربند: سعی کن هنرمندانه بهره برداری کنی،بهره ی اخلاقی وفضیلتی ببری
معنی بیت: خوب رویی وزیبایی ِ رخسارهمانند شمعیست که درمسیرباد روشن است وهرلحظه بیم خاموشی آن می رود سعی کن باهنرمندی ازسعادتِ نیکورویی بهره ی اخلاقی ودانش وفضلیتی ببری. هش دار که مهلت روشنایی این شمع پنج روزی بیش نیست.
پنج روزی که دراین مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست
آن طرّه که هر جَعدش صد نافه ی چین ارزد
خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش خویی
طرّه: آن قسمت اززلف که به قصد دلبری برپیشانی ریزند. دراینجا به معنای کلّی زلف یاگیسو آمده است
هرجَعدش: هرچین و شکنش
نافه ی چین: کیسه ای معطّروگرانبها که در زیر شکم بعضی ازآهوان نرِسرزمین ختن یاچین قراردارد وبه نافه معروف است.
بوئیش زخوش خویی : بویی ازخوش اخلاقی
معنی بیت: آن گیسوان معطّرکه عطر وبوی هریک ازچین وشکنش به صدنافه ی چینی ارجحیّت وبرتری دارد خیلی بهترمی بود اگردرکنارخوشبویی ،بویی ازخوش خویی ومکارم اخلاقی نیزبرده بود.
درآن زمین که نسیمی وزد زطرّه ی دوست
چه جای دم زدن ازنافه های تاتاریست
هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد
بلبل به نواسازی حافظ به غزل گویی
دستان: آهنگ و نوا،نغمه و سرود، گوشه ای در موسیقی، حیله و نیرنگ
"گلشن" کنایه ازبارگاه پادشاه، باتوجّه به نحوه ی ابرازلطف ورعایت ادب واحترام وبیان ارادت عاشقانه، بی تردیدپادشاه دراین غزل نیز کسی نیست جزشاه شجاع خوش سیما وشیرین سخن.
نواسازی : آهنگ وترنّم، دستان، دستگاه، سرود، ملودی، نغمه
هرمرغی با حیلتی ومنظورخاصّی به گلستان شاه (بارگاه شاه شجاع) راه پیدامی کند وترانه وسرود خودرا می خواند بلبل آهنگ وملودی خاص خود رامی نوازد وحافظ غزلخوانی می کند.
نه من برآن گل عارض غزل سرایم وبس
که عندلیب توازهرطرف هزارانند
ما را همه شب نمی برد خواب در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۵ - جواب:
امیرحسین جان ,
خورشید رو تصور کن , پرتویی به دریا , به جنگل به کوه, این پرتو ها رو اگر مثل جسم من بدونیم , منشا همه ی این پرتوها خورشید هستش , من اینجا از نفس انسانی گذشته و ذات حق رو شامل میشه
نمی دونم چطور منظورم رو برسونم عارف نیستم, شاید هیچی بهتر از گفته ی حلاج نباشه :
انا الحق !
محمد امین زواری در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:
این شعر رو محسن چاوشی عزیز رو سرش تتو کرده...
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱۲:
آگاهی ام از هر دو جهان وحشت داد
تا بال نداشتم قفس تنگ نبود . ( بیدل )
▣ این بیت ، جهانِ راوی را «دو پاره» نشان داده است : ➊جهانِ پیشادانایی ➋ جهانِ پَسادانایی
▣ عامل دو پاره شدنِ جهانِ راوی «آگاهی» است .
▣ تاکیدِ کلامِ راوی بر «آگاهی» است . در حقیقت این آگاهی بوده است که ترازویِ آرامشِ راوی را از حالت تساوی خارج کرده است .
▣ راوی جهانِ پیشادانایی خود را دوره ی امن و عاری از وحشت دانسته است .
▣ راوی آگاهی را مُوَلِّدِ وحشت (: تنهایی و ترس) خود معرفی کرده است .
▣ راوی غیر مستقیم ، آگاهی را بال و وضعیت پیشادانایی خود را برابر با در قفس ماندن دیده است .
▣ قفس چه در دوره ی پیشادانایی و چه در دوره ی پساداناییِ راوی حضور پُررنگی دارد البته با این تفاوت که تنگیِ آن در دوره ی پیشاداناییِ راوی به چشم نمی آمده و حس نمی شده است .
▣ در واقع تنگیِ قفس از ابتدا وجود داشته است ولی این عنصر آگاهی (= بال) است که آن را به رخ راوی می کشد و اوقاتِ امن او را می آشوبد .
▣ آیا تنگیِ قفس یک حالتِ ناخوشایندِ روحی نیست که بر راوی عارض شده است ؟
▣ آگاهی (= بال) ، علاوه بر این که عیش داخلِ قفس را در نظر راوی تیره کرده موجبات وحشت از دنیایِ بیرون از قفس را هم فراهم آورده است چرا که دنیای خارج از قفس ، دنیایِ ناشناخته ها ، دنیایِ بی چهرگی ها و دنیایِ پنهانی هایِ بسیار است .
▣ آیا این بیت در مذمت آگاهی است ؟
ـ آیا اگر این آگاهی نبود راوی چون مرغِ خانگی پیوسته به آب و دانه ی قفس دل می بست ؟
ـ آیا این آگاهی شبیه آن درخت ممنوعه ی بهشت نیست که دنیایِ اُنس و راحتی آدم و حوا را آشفت و آن ها را به دامان وحشت و تنهایی انداخت ؟ آیا اگر آن ها از درختِ ممنوعه آگاهی نداشتند زیستگاهِ بهشت را در مقابل میل به جاودانه زیستن تنگ و نافَراخ می دیدند ؟
ـ آیا آگاهیِ بی اثر و خنثی هم وجود دارد یا همواره آگاهی با خود بَلبَشو و وحشت می آورد ؟
ـ آیا آگاهی آمدنی است یا آموختنی ؟
ـ سید حسن حسینی در پیشانیِ یکی از آخرین نوشته هایِ خود به این بیت بیدل دهلوی اشاره کرده است و گفته است خوشا آنان که نمی دانند و با میله های قفس فالوده می خورند .
ـ آیا این که پیامبر ص فرموده است از گهواره تا گور دانش بجویید به این معنا نیست که آگاهی به شکل کامل به چنگِ جوینده در نخواهد آمد و جوینده به جایِ کمال باید به تکامل بیندیشد و از راحتِ ظاهریِ خود بگذرد و از پلکان آن اندک اندک بالا برود ؟
ـ ما چه قدر می توانیم در دو راهی «خوشا آنان که هر از بر ندانند» و « ز گهواره تا گور دانش بجوی» اُتراق کنیم ؟
احمد آذرکمان ـ حسن آباد فشافویه ـ 97/11/08
مسعود اکبری در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:
تعبیر: پیک شادی و خوشبختی از راه می رسد و بهار زندگی به تو طراوت و شادی می بخشد. صبور باش و به ایمان خود اتکا داشته باش که به زودی شاهد آرزو را در بر خواهی گرفت.
مجید محمدپور در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱۶:
یکی از عرب در بیابانی از غایت تشنگی می گفت :
یا لیت قبل منیتی یوما افوز بمنیتی
نهرا تلاطم رکبتی و اظل املاء قربتی
الهام در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:
وقتی جز حیرت چیزی برای آدم نمی مونه! بعضی وقتا زبونت برای توصیف بعضی چیزا از حرکت می ایسته و فقط می تونی نگاه کنی و خیره بشی.
خوندن استاد شجریان بی نظیره، بی نظیر...
هانیه سلیمی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۱:
هوشنگ ابتهاج در کتاب پیر پرنیان اندیش خاطره ای نقل کرده از زمانی که بنان این غزل را پس از چند سال دوری از آواز در رادیو اجرا کرده. همراه با تجویدی و شهناز.
سایه میگوید با اینکه صدای بنان دیگر یاری نمیکرد اما به لحاظ نحوه ی شعر خوانی شاهکاری ست که باید برای هر خواننده ای گذاشت تا شعر خوانی را یاد بگیرد.
نادر.. در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۶:
من با صنم معنی تن جامه برون کردم..
شقایق عسگری در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۵:
اشعار سوررئالی مولانا بسیار زیبا و قابل تامل اند.
بی سجود ساجدی خوش بیار
محسن در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۱:
واقعا جواب کوبنده سعدی به بازرگان طمعکار، نظیر نداره؛ زندگی کوتاه انسان عاقل هیچگاه نباید در انبار کردن ثروت و چرخیدن در حلقه تجارت سودجویانه صرف بشه؛ زندگی مجموعهای است که تشخیص اولویتها در آن به مقتضای سن، بسیار سخت و مهم است؛ اگرچه بخشی از پیشرفت انسان محصول حرص و طمع مادی اوست، ولی هر آن چه بدون توجه به اولویتهای مهمتر زندگی باشد جز خسران و تباهی نیست؛ باز هم به قول سعدی
نیکبخت آن که خورد و کشت و بدبخت آن که مرد و هشت
محمود رزاقی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۸ - حکایت:
پراکنده نعلین که به نظر شخصی سرآسیمه میاد یا شاید هم هرزه در مواجه با فتنه روی بر می تلفن ... ولی کسی خوشتر از خویشتن دار نیست ...
مامیترا در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۰ - می من از تنکجامان نگه دار:
شرر از نیسِتانی دورتر بِه یا دورتر نِه؟؟
امیر در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۴:
گر من ز می مغانه مستم، هستم صحیح میباشد.
در ادبیات قدیمی عبری, "من هستم" نامی است که خداوند برای اولین بار خود را به موسی معرفی کرد به زبان عبری "یهوه"
و در عهد جدید مسیحیان نیز "من هستم" نامی است که عیسی مسیح به خود آن را می نامد
برای من بسیار جالب بود که مفهموم این شعر نیز به گمانه های گوناگون بشر از خداوند اشاره دارد در حالی که خداوند همان است که بود و هست و می آید
مسیر موفقیت در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادنِ کتاب:
بسیار از متن شعر و بحث زیبای دوستان لذت بردم! پاینده باشید!
دلیر در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸:
برخی متون ترک به معنی زیبا رو هم آمده.
مانند شعر حافظ که میفرماید:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
سیامک بدیعی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۹:
درود
شوربختانه در نوشتن این بیت ، این نادرستی روی داده است که این بیت را دچار کاستی کردهاست .
نوشتار نادرست : هر که جر عاشقان ماهی بی آب دان
نوشتار درست : هر که خز عاشق آن ، ماهی بی آب دان
سهیل در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳: