گنجور

حاشیه‌ها

Ben Omar در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۱۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - در پاسخ پرسش سلطان سنجر دربارهٔ مذهب:

در بیت چهارم
هر که چون کرکس به مرداری فرود آورد سر
کی تواند همچو طوطی طمع شکر داشتن
به نظر حقیر طمع شکر باید طبع شکر داشتن
باشد.

الهام در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

درست ترین چیزی ک من شنیدم درباره ی بیت یکی مونده به آخر اینه ک ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند...
چرا که این ریشه ی تاریخی داره و اون هم اینه که اون زمان یک سری از ترکان در ایران زندگی می کردند که به خوبی نمی تونستنند فارسی حرف بزنند و حافظ اونها رو ترکان پارسی گو معرفی می کنه که حتما براش جذاب جالب بوده.

امیرحسین در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۵ - جواب:

سلام
مگر من همون نفس نیست؟

جان در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

با سلام درود بر قدرت لایتناهی
اگر تمامی هستی به ادراک این بیت از شعر حضرت برسن اتقاقی شگرف خواهد افتاد لطفا امتحان بفرمایید
آینت دانی چرا غماز نیست
زانک زنگار از رخش ممتاز نیست
در این بیت حضرت به من و شما و تمامی هستی شاه کلیدی میدهد اگر میخواهی به تمامیت برسید و الماس درونتان هویدا شود باید از اول شعر را چندین بار و چندین بار بخوانید و درخود حفظ نمایید تا حضرت در زمانهای خاص به راهنمایی بیاید تا راهنمایی باشد برای رسیدن به حضرت عشق
جمله معشوقست و عاشق پرده‌ای
زنده معشوقست و عاشق مرده‌ای

و در آخر
من کجا باران کجا
باران کجا راه بی پایان کجا
هرچه کویت دور تر دل تنگ تر مشتاق تر
در طریق عشق بازان مشکل آسان کجا
راه امشب میبرد سویت مرا
میکشد در بند گیسویت مرا
من تورا بر شانه هایم میکشم
یا تو میخوانی به گیسویت مرا
زخم ها زد راه برجانم ولی
زخم عشق آورده تا کویت مرا
خوب شد دردم دوا شد خوب شد
دل به عشقت به عشقت مبتلا شد خوب شد .
>>> یا حق <<<

محسن ، ۲ در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷:

نگار گرامی
جان‌ها شمار ذره ، معلق همی‌زنند
هر یک چو آفتاب در افلاک کبریا
ایشان چو ما ز اول خفاش بوده‌اند
خفاش شمس گشت از آن بخشش و عطا
جان ما چون ذره های سرگردان است در عظمت افلاک ، چون خورشید ، که آنهم ذره ای بیش نیست.
از کرم و لطف ازلی چشم ها ی ما که در تاریکی و نابینا بوده اند اکنون بینا شده اند.
منظور آنست که از رحمت حق دنیای حقیقی به روی ما گشوده شده
می گویند خفاش به علت بینایی ضعیف در تاریکی بسر می برد

مجید در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴:

کلمه ی "اوباش" دربیت دوم به شکل "او باش" درج شده که صحیح نمی باشد

هانیه سلیمی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - قصیدهٔ در مدح شاه شیخ ابواسحاق:

هوشنگ ابتهاج در کتاب "پیر پرنیان اندیش" در گفتگو با میلاد عظیمی،ص 413 در باره ی این مصرع از حافظ میگوید: در دیدار با عباس زریاب خویی به او گفتم فخر میکنم که من هم به نکته ای رسیدم که شما نیز به آن رسیدید.
صورت درست این مصرع :" ز گال شب که کند قدح در سیاهی مشک" است. چرا که کاتبان چون قدح را به فتح دال میخواندند وزن خراب میشده و اجبارا کلمات را پس و پیش کرده اند. در حالیکه قدح به سکون دال در عربی همیشه با فیه به کار میرود: در چیزی قدح کردن. هیچوقت چیزی را قدح کردن به کار نمیرود.
بنابراین نظر آقای حمید خادمی در کامنت پیشین درست مینماید.

غلامحسین مرادی قره قانی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۵۷:

با سلام خدمت عرفان عزیز وسایر گنجوریهای عزیز .عرفان جان نه تنها تو نمیفهمی منم نمیفهمم حتی فکر کنم خود شاعر هم نمیفهمه .چون همش میگه یا اینه یا اونه

نگار در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷:

در بیت آخر خفاش استعاره از چی هست ؟ دو بیت آخر رو کسی میتونه معنی کند لطفا؟

محمد علی متولیان در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶:

زیز را به زیر اصلاح نمایید

سیامک بدیعی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۹:

با درود
نگارش و خوانش درست این چکامه ،اینجنین است :
هر که حز عاشق آن ، ماهی بی آب دان
مرده و پژمرده است ، گر چه بود او وزیر

کریم در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:

با سلام در رابطه با نظر دوستانی که میگن منظور حافظ از شراب همان شراب دنیوی هست و رضا هم میگه که حافظ شرابخوار بوده این سوال رو دارم که چرا کسانی که به درجه عرفان میرسند از شراب و می سخن میگن ؟یعنی این همه ریاضت بکشیم و عبادت کنیم و مطالعه کنیم که آخرش شرابخوار بشیم؟حتی امام خمینی هم که مذهبی بود تو اشعارش از می و شراب سخن گفته.پس احتمال اینکه منظور از شراب و می در اشعار حافظ همین شراب دنیوی باشه خیلی کمه.شاید یک رمز و راز هایی هست بین عارفان.

رضا س در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

@8
مغان در شعر حافظ جمع مغ یا همون روحانی زرتشتی ست. حداقل از دوره ساسانیان میدونیم که مغان به محافظت از آتش آتشکده ها مشغول بودند. شراب هم در مراسم آیین زرتشتی احتمالا توسط همین گروه بین مردم پخش میشده
شرابِ خانگیم بس، میِ مغانه بیار
حریفِ باده رسید، رفیق توبه وداع
***
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
***
ز کوی مغان رخ مگردان که آنجا
فروشند مفتاح مشکل گشایی

شیمی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۱۸ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):

از الف تا به دال منظورش حروف ابجد بوده شاید . یعنی از اول تا آخرش ... الف ب جیم دال .

رضا ساقی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی توبه جان آمد وقت است که بازآیی
این غزل زیبا وعاشقانه جزومعروف ترین غزل های حضرت حافظ است. چنانکه پیشترنیزگفته شده عاشقانه ترین وعاطفی ترین غزلهای حافظ که با زبانی عارفانه وبامضامین عرفانی سروده شده اند اغلب تحت تاثیر رابطه ی احساسی وعاطفی حافظ باشاه شجاع خوش سیما شکل گرفته اند. این غزل نغز وزیبا وخوش آهنگ نیز، سرریزاحساسات وعواطف درونی شاعر شیرین سخن نسبت به آن شاه شیرین حرکات می باشد که دل عاشق پیشه ی شاعررامجذوب زیبائیهای خویش نموده وسالهای سال دربندعشق گرفتارساخته بود.
معنی بیت: ای پادشاه زیبارویان وای سلطان خوبان ونیکان، فریاد وداد وبیداد ازاندوه تنهایی، جان ِدل عاشق من در فراق توبرلب رسیده،وقت آن است که بازگردی وبی تابی دلِ بیقرارمرا فرو بنشانی.
سینه مالامال درداست ای دریغامرهنی
دل زتنهایی به جان آمد خداراهمدمی
دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
دریاب ضعیفان را دروقت توانایی
"بستان" یا بوستان دراینجا استعاره اززندگانی وعمرآدمی و"گل" نیزاستعاره ازجوانیست. همچنین "ضعیفان" کنایه ازعاشقان و"توانایی" کنایه ازشوروحال جوانی وحُسن وجمال وزیبائیست
دریاب: التفات کن، به فریاد برس
معنی بیت: ای حبیب، دربوستان عمر آدمی، گل جوانی همیشه شاداب وباطراوت نمی ماند (خواهی نخواهی به زودی گل جوانی دربستان عمرپژمرده می شود) فرصت راغنیمت شماردرحالی که ازشوروحال جوانی وجمال وزیبایی برخوردارهستی به عاشقان ودلدادگان خویش التفات کن وبه فریادشان برس.
چودرروی زمین باشی توانایی غنیمت دان
که دوران ناتوانی ها بسی زیرزمین دارد
دیشب گله ی زلفش با باد همی‌کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
غلطی: اشتباه می کنی
فکرت سودایی: فکرجنون آمیز،دوست داشتن بیش ازحد که تامرزجنون پیش رفته باشد.
معنی بیت: دیشب ازتطاول زلف معشوق وازاینکه زلفش دل مرابه بند وزنجیر کشیده، با باد درد دل می کردم باد در پاسخ گفت: تودراشتباهی ازاین اندیشه ی اشتباه بیرون آی ( توکه درویش ناتوانی بیشنیستی چگونه اززلف پادشاهی چون اوگله می کنی؟!) ادامه ی سخن باد دربیت بعدی.....
صدبادصبا این جا باسلسله می‌رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
سلسله: زنجیر، زنجیرزلف
با سلسله می رقصند: درحالی که بسته ی زنجیرزلف هستند ازخوشحالی باپای بسته به زنجیرمی رقصند
حریف: رفیقِ هم پیاله و رفیق رقص و پایکوبی.
باد پیمودن: کار بیهوده وبی معنی کردن
معنی بیت: صدبادصبا به زنجیرزلف معشوق به بندکشیده شده اند لیکن درعین اسارت ازشادی وشعف می رقصند توگله وشکایت می کنی؟! باید ازاینکه درزنجیرزلف معشوق گرفتارهستی شاکرباشی نه شاکی! آری حریفِ عشق باید مثل بادصبا باشد ای عزیز هشدار راه ورسم درست عاشقی بیاموزتازحماتت بیهوده به باد نرود.
نکته ی حافظانه ی این بیت دراین است که به رغم آنکه باد رابه هیچ بند وزنجیری نمی توان اسیروگرفتارساخت امّا می بینیم که قدرت زنجیرزلف معشوق،ازعهده ی این محال برآمده وصدها باد رابه بندکشیده وبادها ی گرفتارشده نیزازاین اسارت شادمان هستند.
لاف عشق وگله ازیار زهی لافِ دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند.
مشتاقی ومَهجوری دورازتوچنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
مَهجوری: دوری وجدایی
"دورازتو" ایهام دارد:1- درفراق تو2-دور از جان توباد
پایاب: 1- تاب وتوان، 2- قسمت کم‌عمق رودخانه، دریا، تالاب؛ قسمتی از بستر رود که عمقش کم باشد و پا به کف آن برسد. بامعنای دوم ،شکیبایی بصورت پنهانی به دریایی تشبیه شده است شاعر درحال حاضردرقسمت کم عمق دریا ونزدیک ساحل قراردارد می فرماید : به زودی ازشدّت بی تابی، پایم ازکف دریا جداشده وامواج طوفان مراباخود خواهد برد.
معنی بیت: اشتیاق وعطشِ دیدار واندوهِ فراق ودوری، (دورازجانت) مرا چنان بی تاب وبی قرارنموده که به همین زودی تاب وتوان پایداری ازدست داده وکارم تمام خواهد شد.
صبراست مراچاره ی هجران تولیکن
چون صبرتوان کردکه مقدورنماندست
یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
به که شاید گفت: به چه کسی می شودگفت
"شاهد" غالباً به زیباروی مردگفته می شود.
"رخساره به کس ننمود" مبالغه وغلوّهست تا با "هرجایی" تضادایجاد شود. حافظ خوش ذوق دراین بیت با نشاندنِ "هرجایی" و"رخساره به کس ننمودن" درکنارهم، تضادی خیال انگیزخَلق کرده است تضادی که مورد علاقه ی شخصی حافظ است ودرسراسر دیوان گهربارش مشهود وملموس می باشد.
"رخساره به کس ننمود" کنایه ازاینکه به کسی روی خوش نشان نمی دهد،اجازه نمی دهدهیچ عاشقی به حریم خلوتگاه او نزدیک گردد.
"هرجایی" دراینجا به معنای امروزی (دشنام )نیست بلکه به معنای این است که درهمه جا حضورمعنوی دارد،منظور نظرهمگان هست همگان درمورد اوسخن می گویند.
خدارحمت کند حافظ عزیز را که این بیت رابا"یارب" آغازنموده است وگرنه آسمان وریسمان به هم بافانی که باهدف خاصّی! ازتمام اشعارحافظ برداشت عرفانی می نمایندقطعاً "شاهدهرجایی" رابه معنای خداوند که همه جاناظرو حاضر است درنظرگرفته وازآن چماقی برای اثبات وبه کرسی نشاندن سایر ادّعاهای واهی خویش می ساختند.
معنی بیت: خداوندا من این نکته ی عجیب وغریب راباچه کسی درمیان بگذارم که معشوق من دردل همگان جا گرفته، منظور نظرعموم واقع شده وتمام مردم ازاوسخن می گویند لیکن بااین حال به هیچکس روی خوش نشان نمی دهد وکسی توفیق راهیابی به حریم خلوتگاه اوراپیدانمی کند!
زمام دل به کسی داده ام من درویش
که نیستش به کس ازتاج وتخت پروایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
چمن گل: باغ گل
رنگ: صفا و طراوت و شادابی
"ششماد" استعاره ازقامت ساقیست.
خرامان کن: بانازوادابیا
معنی بیت: ای ساقی باغ گل بدون رخسارزیبا وقامت رعنای تورنگ ورویی ندارد با ناز واَدا بیا وباآن شمشادقامتت باغ رابیارای.
شمشادخرامان کن وآهنگ گلستان کن
تاسروبیاموزد ازقدّ تودلجویی
ای درد تواَم درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
معنی بیت: ای حبیب که درد تو برای من دربسترشکست وناکامی نوشداروی جانبخش است وای آنکه یاد تو بهترمونس وغمخوار من درگوشه ی تنهاییست.
ازمن جدامشوکه تواَم نوردیده ای
آرام جان ومونس قلب رمیده ای
در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
دایره ی قسمت:تقدیر وسرنوشت به دایره تشبیه شده است
نقطه ی تسلیم: نقطه ی مرکز دایره که ازهمه سو محاصره شده وراه گریز ندارد.
معنی بیت: ای محبوب وای معشوق من، ماعاشقان تو،همانند نقطه ی مرکزدایره که ازهمه سواحاطه شده است دردایره ی عشق توافتاده وازهمه سومحصور شده ایم این سرنوشت وتقدیرماست وراه گریزی نیست برای ماهرآنچه که تو صلاح بدانی همان سعادت ولطف و خوشبختیست حاکم تو هستی هرچه دوست داری حکم بفرما.
عاشقان رابرسرخودحُکم نیست
هرچه فرمان توباشدآن کنند
فکرخود ورای خود درعالم رندی نیست
کفراست دراین مذهب خودبینی وخودرایی
"دراین مذهب" اشاره به طریق عشق است.
معنی بیت: درعالم رندی ودرطریق عشقبازی، رندِ عاشق ،برای خودکامگی نمی اندیشد خودبینی،خودپرستی وخودخواهی دراین طریق به منزله ی کفرورزیست هرچه هست برای دوست وبرای رضایت خاطراوست.
تافضل وعقل بینی بی معرفت نشینی
یک نکته ات بگویم خودرامبین که رستی
زین دایره ی مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
"دایره ی مینا" کنایه از چرخ فلک و آسمان نیلی رنگ
ساغر مینایی: جام شرابی که میناکاری شده باشد.
معنی بیت: ازناکامی ونامرادی ازدست چرخ فلک به ستوه آمده وجگرم خون شده است ساغرمینایی را به من ده تا باشراب خودراتسکین داده واین مشکل راحل کنم.
خورده ام تیرفلک باده بده تاسرمست
عقده دربندکمرترکش جوزافکنم
جرعه ی جام براین تخت روان افشانم
غلغل چنگ دراین گنبد مینافکنم
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
شد: رفت
معنی بیت: ای حافظ خوشحال و شاد باش که دوران هجران سپری شد بوی خوش وصال به مشام می آید ای عاشق شیدا وشیفته‌،شادمانی اَت خجسته ومیمون باد.
حکایت شب هجران فروگذاشته بِه
به شکرآنکه برافکند پرده روزوصال

الهام در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۵:

به نظر من در بیت اول علامت ویرگول سبب شده که وزن شعر در نگاه اول به ذهن خواننده نیاید. بهتر است از دو ویرگول استفاده شود (در هم شکن چو شیشه، خود را، چو مست جامی) و یا اصلا استفاده نشود.

هانیه سلیمی در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:

حال و هوای مثنوی مولانا را دارد.

بابک بامداد مهر در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۰:

هر برگ زبی برگی کفها به دعا برداشت...
تمثیل برگها که شبیه دستان خالی رو به آسمانند
ازبس که کرم کردی حاجات روا کردی
بخشش یزدانی بر رساندن دلها به آرزویشان است
بخوانیدمرا تا اجابت کنم شمارا

شقایق عسگری در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۱:

بسیار غزل زیبا و پرباری بود.
نوعی متفاوت از ابراز بندگی به شیوه مولانا.

نیما در ‫۶ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:

حقیقت گاهی تلخ میشود بر مذاق برخی و این طبیعیست!
روانت شاد باد ای سعدیِ والامقام

۱
۲۵۶۶
۲۵۶۷
۲۵۶۸
۲۵۶۹
۲۵۷۰
۵۵۲۶