گنجور

حاشیه‌گذاری‌های مجید محمدپور

مجید محمدپور

تاریخ پیوستن: ۱۱م فروردین ۱۴۰۱

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۵۶


مجید محمدپور در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:

برخی از شارحان این حکایت را تاویلات مفصلی کرده اند که خلاصه آن به زبان ساده اینست .

پادشاه رمز روح است . طبیبان مغرور رمز عقل جزئی یا مشایخ  ظاهری است . کنیزک رمز نفس حیوانی یا غریزی یا سالک مبتدی است . زرگر رمز دنیاست . و آن طبیب روحانی رمز عقل کلی یا مرشد حقیقی است . روح ( شاه ) به نفس ( کنیزک ) عشق می ورزد تا او را صافی کند و به مرتبه نفس مطمئنه برساند زیرا با صفای نفس ، معرفت روحانی و مدارج کمالی حاصل آید . اما نفس ( کنیزک ) طبعا عاشق دنیا ( زرگر ) است و میل ندارد که جهان ظاهر و محسوس را با جهان باطن و نامحسوس معاوضه کند . ابتدا عقل جزئی ( طبیبان مغرور ) می خواهد تعلقات شهوانی نفس ( کنیزک ) را معالجه کند ولی حال او وخیم تر می شود و تعلقش به دنیا ( زرگر ) افزون تر می گردد. وقتی روح ( شاه ) خاضعانه به درگاه الهی روی می آورد، خداوند عقل کلی ( طبیب روحانی ) را ماموریت می دهد که با نشان دادن حقیقت فنا و زوال دنیا ، میل آن از نفس (کنیزک) برکنده گردد و در نهایت نفس حیوانی به سوی شاه ( روح ) بازگردد و به مقام نفس مطمئنه برسد

مجید محمدپور در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » بِسْمِ الله الرحْمنِ الرَّحِیمْ - رَبِّ تَّمِمْ بِالْخَیْرِ:

یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ (خداست که شب را درون [پردۀ] روز پنهان سازد و روز را درون [پردۀ] شب - فاطر – 13)

و یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ ( زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون آورد - روم – 19)

مجید محمدپور در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » بِسْمِ الله الرحْمنِ الرَّحِیمْ - رَبِّ تَّمِمْ بِالْخَیْرِ:

إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ (جز کافرهیچ کس از رحمت خدا نومید نمی گردد - یوسف – 87).

مجید محمدپور در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » بِسْمِ الله الرحْمنِ الرَّحِیمْ - رَبِّ تَّمِمْ بِالْخَیْرِ:

نبی اکرم، علیه اسلام، فرمود: بدترین عالمان آن است که به زیارت امیران رود، و بهترین امیران آن است که به دیدار عالمان آید، خوشا امیری که به خانه فقیر آید، و بدا فقیری که به درگاه امیر رود .

مجید محمدپور در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان:

حکیمِ پرده ای ، همان حکیمِ سنایی است . زیرا او از دیدگان اِدراک مردمِ ، در پرده و حجاب مستور بود . ( شرح کبیر انقروی ، ج 3 ، ص 1246 ) . اگر پرده را به معنی نغمه بگیریم . در اینجا به معنی نغمه دان اسرار است که باز منظور همان حکیم سنایی است . ( شرح مثنوی ولی محمد اکبرآبادی ، دفتر اول ، ص 270 ) ]

مجید محمدپور در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱۶:

یکی از عرب در بیابانی از غایت تشنگی می گفت :
یا لیت قبل منیتی یوما افوز بمنیتی
نهرا تلاطم رکبتی و اظل املاء قربتی

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱:

درود بابک عزیز و دوست ناشناس ! فرمایش شما کاملا صحیح می باشد . سپاس از تذکر مناسب شما .

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:

فاقه : نیازمندی ، تنگدستی .
جگربند : مجموعه جگر و شُش و دل .
جگربند پیش زاغ نهادن کنایه از تحمل هر رنج و خطری را به جان خریدن .
فاسق : زناکار ، نزدیکی مرد و زن بطور نا مشروع .
غمّاز : سخن چین .
روسپی : زن بدکاره .
گازُر : جامه شوی .
مخافت : ترس ، خوف .
متعنّت : خرده گرفتن ، عیب جستن .

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:

مشار الیه: مورد مشورت .
معتمد علیه : مورد اعتماد .
اَلا لا یجأرَنَّ . . . : هان تا گرفتار بلا فریاد و زاری نکند چون خداوند مهربان را لطف های نهان است .

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۵:

سیاه‌گوش یا کاراکال(Caracal caracal) یا منگوله‌گوش گربه‌سانی کوچک است که در خاورمیانه و آفریقا زندگی می‌کند.
کاراکال یکی از سنگین‌ترین و سریع‌ترین گربه‌های کوچک است و مطالعات ژنتیکی نشان می‌دهد که گربه طلایی آفریقایی و یوزگربه نزدیک‌ترین خویشاوندان این گربه‌سان‌اند.
پیوند به وبگاه بیرونی

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۵:

لغت‌نامه دهخدا
سیاه گوش . (اِ مرکب ) جانوری است درنده که سلاطین و امرا بدان شکار کنند. (برهان ). نام درنده ای که از سگ خردتر و از گربه کلان تر است . مایل بسیاهی هر دو گوش او سیاه و نوکدار و سریعالحرکت و بغایت جلدرو باشد. (غیاث ). جانوری است که گوشهای آن سیاه است و به شاطرشیر مشهور است که زیادتی صید شیر قسمت اوست و آنرا به ترکی قره قلاغ گویند و جانور مسطور پیشاپیش شیر رود و بانگ دهد تا جانوران دیگر از آمدن شیر آگاه شوند و احتیاط نمایند. (آنندراج ). پروانه . پروانق . عناق الارض . تفه . قره قولاغ . (یادداشت بخط مؤلف ) : سیاه گوش راگفتند ترا ملازمت شیربچه سبب اختیار افتاد، گفت : تا فضله ٔ صیدش میخورم . (گلستان ). رجوع به سیه گوش شود.

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۴:

اذا شبعَ الکمیُّ . . . : هر گاه مرد دلاور سیر شود سخت حمله می آورد و آن که شکمش خالی است سخت روبفرار می نهد .

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۴:

لشکر بسختی داشتی : بر سپاهیان از لحاظ مالی سخت می گرفت .

غدر. [ غ َ ] (ع مص ) بیوفائی . بیوفائی کردن . نقض عهد و خیانت .

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:

اخوان الشیاطین : [ اِخ ْ نُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) همدستان شیاطین .
إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً ( سوره اسراء، آیه ی 27 ) .
چرا که اسرافکاران برادران شیطانهایند ، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:

لغت‌نامه دهخدا
صرة : [ ص ُرْ رَ ] (ع اِ) همیان دراهم و مانند آن . همیان زر.
رقّت : دلسوزی ، مهربانی .
خلعت : جامۀ دوخته که از طرف شخص بزرگ به عنوان جایزه یا انعام به کسی داده شود.
اصحاب فطنت : صاحبان زیرکی و هوشیاری ، هوشمندان ، زیرکان
حِدّت : تندی ، تیزی
سورت : شدت
معظمات امور : کارهای بزرگ
مبذّر : اسراف کار

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹:

گشادیم : فتح کردیم .
فراز آید : وارد شود ، درآید .
امید بسته برآمد : امید دست نیافتنی حاصل شد .

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۸:

راعی : شبان ، چراننده ی چهارپایان

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۸:

مَهابت : ترس ، هیبت .

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۶:

ارتفاع ولایت : عایدات مملکت . ارتفاع به معنی محصولی که از زمین بردارند نیز هست .

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۶:

به جهان برفتند : به دیگر جاهای جهان مهاجرت کردند .

۱
۲
۳