گنجور

حاشیه‌ها

فرهاد در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۱ - پادشاهی هوشنگ چهل سال بود:

ببخشید دوستان در ادامه این قسمت از این شعر ابیاتی هست بدین شکل نیا را همی بودآیین و کیش
پرستیدن ایزدی بود پیش
بدانگه بدی آتش خوبرنگ
چومرتازیان راست محراب سنگ
و حتی ابیاتی به شکل
نـگـویـی کـه آتـش پـرسـتـان بُـدنـد 
پــرستـنــده پــاک یــزدان بُــدنــد
ایا این ابیات به درستی به این قطعه تعلق دارند یا خیر ؟( ایا این ابیات جعلی هستن یا خیر؟)

محمد مانی کتابی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۶۰:

تلواسه در گویش زیبای همدانی بمعنی تلاش ، تقلا ، حسرت ، آرزو و کلماتی ازین قبیل هست.

انوری در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱۰ - حکایت:

در فرد چهارم مصرع اول بعضا چنین ذکر شده
اگر رستم از دست این تیرزن ،،،،

برگ بی برگی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۷:

اندازه خود را بدان ، نامی مبر زین گلستان
این بس نباشد خود تورا کاگه شوی از خار من
مولانا از زبان حال حضرت دوست میگوید که حد و اندازه خود را بدان و زیاده خواهی نکن و
گلستان حضور را طلب مکن . آیا همین که از خار من ذهنی خود آگاه شدی تو را کفایت نمی کند
البته که مولانا و یا هر عارف دیگری صرفا به شناسایی من ذهنی خود که طالب چیز های این جهانی است بسنده نمیکند و مراتب بالاتر را طلب میکند اما ظاهرا مولانا قصد داشته به ما یادآوری کند قدم اولیه برای وصال روی حضرتش شناخت و اشراف به من ذهنی خود است و البته کنترل و دربند کردن آن .به هر روی حضرتش در خیال مولانا از وی پرسش کرده که آیا همین آگاهی و شناخت و کنترل من ذهنیت که مرتبه اولیه عرفان و شناخت خداوند است برای او کافی نیست ؟ در ابیات بعد وقتی الطاف معشوق را احساس میکند میگوید ؛
چون لطف دیدم رای او ، افتادم اندر پای او
گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من
و در واقع پاسخ حضرت دوست به همه انسانها این است که :
گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان
خواهی چنین ، گم شو چنان در نفی خود دان کار من
فرمود در این جهان به من ذهنی و هم هویت شدگی های با چیز های این جهانی بمیر تا روی من را آشکارا ببینی و البته که خداوند در ذهن نمی گنجد تا بتوان او را دید و این کنایه است از زنده شدن انسان به اصل خدایی خویشتن . و در مصرع دوم میفرماید اگر اینچنین میخواهی اینطور از خود و نفس خود رها شو تا در من زنده شوی . استاد پرویز شهبازی در برنامه گنج حضور این تعابیر و استعاره ها را به روشنی بیان که میکند .
موفق و پایدار باشید

علیرضا خوش اخلاق در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:

سلام داداش.بیت دوم اصلش اونی که استاد افتخاری میخونه هست
دلبر تو جامه دان بر در دل حاضر است
روزنه دل برگشا حاضر و هشیار باش
هست
اونی که نوشته شده این نیست
ممنون از لطفت که وقت میذاری

علی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:

اقای غلامحسین مراقبی شما چطور میتونین به عوض کردن شعر یک شاعر بزرگ حتی فکر کنین این فکر شما مانند این است که تصمیم بگیریم متن قران رو عوض کنیم.
در ادبیات چیزی وجود دارد به نام حس امیزی یعنی ترکیب دو یا چند حس در کلام مانند جمله من خاطرات تلخی را به یاد میاورم الان ایا خاطرات اصلا طعمی دارد که بخواهد تلخ باشد؟در این بیت هم شاعر میخواهد خاطره در شهر بحارا بودن را به ما القا کند.
در ضمن در شعر چیزی وجود دارد به نام وزن شعر هر کسی که با ادبیات اشنایی داشته باشد میداند که وجود واژه بانگ نظم و وزن شعر را برهم میزند چه برسد به اینکه ارایه های موجود در شعر را نیز میکاهد.

دانش آموز در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:

درود وقت بخیر
اینجانب کوچک تر از این حرف ها هستم که بخوام نظر بدم اما یه دانش آموز هم گاهی سخنی میگوید که معلوم هم بفکر فرو میرود .
هر ادمی دنیا رو با توجه به شغل و سطح فکرش میبینه ،
حالا یه سوال سطح فکر و شغل خیام چی بوده ؟
حالا سطح فکر و شغل ما چیه ؟
کافیه این سوال رو هر شخص از خودش بپرسه ، به راحتی میبینه دلیل اینکه دیدگاه ما با خیام فرسنگ ها فاصله داره همینه
برای اینکه بتونیم درک کنیم دیدگاه خیام و سطح فکرش رو . باید سطح فکرو آگاهیمونو ببریم بالا و بدنبال مطالبو مفاهیم جدید بریم ،
لازمه بگم به عزیزانی که توهین و حرفای سطحی رو برای قانع کردن خودشون به سطح فکر بزرگان میدونن بگم ، دنیا جای نقد کردنه و هیچ چیزی ثابت نیست دیروز شمع منطق روشنای بود و استفاده میشد یکی اومدو نقدش کرد و الان لامپ منطق روشنایی هست و فردا یکی دیگه لامپو نقد میکنه و نباید توهین بهش بشه، چرا چون منطق ذهنیه ما الان لامپ هست کافیه سطح فکرمونو بالا ببریم تا بتونیم درکش کنیم ، این موضوع درمورد خیام هم هست
امیدوارم عزیزان بنده رو بخاطر زیاده گویی ببخشید و اگه حرفای بنده اشکالی داشت خوشحال میشم راهنماییم کنید .
سپاس از همه

شهلا در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸:

تا ذره صفت ما را کی زیروزبر یابد صحیح است
دراینجا کی، بمعنی چه کسی است، همان که ی معمول ما

یک نکته ازین معنی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

شگفتا که بسیار جالب مینماید ، عده ای فقط به دنبال آنند که راهی پیش گیرند و سخنی بر زبان آورند خلاف آنچه در کثرت باشد ، نه بدانجا که وقتی عده ای کثیر اشعار خیام را صریحانه و بدون قصد در ایجاد ایهام و ابهام میدانند ، گروهی
مبادرتی شدید میورزند تا خیام را غرق شده در دریای تصوف نشان دهند و نه به اینجا که می آیند و میگویند
حافظ از عرفان هیچ نمیدانسته و شراب و باده اش ، ربطی به شراب عرفانی ندارد.

شهرزاد در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹ - وصف گلابی:

وزن مصرع سوم صحیح نیست و «ورق زرد گلش» درست است.

امیر در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۷:

سلام
تصنیف من چه دانم از آلبوم مولویه خارق العاده و آسمانی است ،به راستی که انسان را به بعدی دیگر می برد...

محسن ، ۲ در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است:

بیت 30
نقطه های چهره بر آبستنی دارد گوا

ramin در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴:

این شعر را هنرمند خوشصدا بیژن بیگنی در آلبوم افسانه سرزمین پدرم آهنگ شوریده دل محشر اجرا کرده.

ســراج در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۰:

داغ عمر رفته افسردن نمی داند که چیست
آتش این کاروان مردن نمی داند که چیست
شعله را اشک کباب از سوختن مانع نشد
آتش سوزان نمک خوردن نمی داند که چیست
خار نتواند گرفتن دامن ریگ روان
رهنورد شوق، افسردن نمی داند که چیست
اهل صورت از خزان بی دماغی فارغند
غنچه تصویر، پژمردن نمی داند که چیست
گشت ذوق وعده سد راه جست و جو مرا
دست و پا گم کرده، پی بردن نمی داند که چیست
کشته تیغ شهادت در دو عالم زنده است
محو آب زندگی، مردن نمی داند که چیست
حسن بی پروا ز شور عندلیبان فارغ است
غنچه این باغ، دل خوردن نمی داند که چیست
ریخت خون کوهکن را تیشه از دهشت به خاک
شیرخوار آداب می خوردن نمی داند که چیست
ناقصان آسوده اند از غم که ماه ناتمام
تا نگردد بدر، دل خوردن نمی داند که چیست
این جواب آن که می گوید نظیری در غزل
هر که دل را باخت دل بردن نمی داند که چیست...
ترتیب ابیات بدین صورت

ســراج در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۱:

صائب تبریزی » دیوان اشعار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱/
کار مرا به مرگ نخواهد گذاشت عشق...

کریم در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:

راه یا بحر؟
تو به ره روان و خلقی به هلاک مانده هر سو
چه غم آب تندرو را ز خرابی کناره

نادر.. در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۰:

احسنت! ای پَزیدن
شاباش! ای مَزیدن...

عبدالله در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۲۳ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۵۸:

کلمه آخر مصرع سوم احتمالا مگداز باشه

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است:

با کمال اعتذار
در اصلاح بیت 26 نقطه های صحیح است

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است:

30. تیغ او آبستن است از فتح و اینک بنگرش نقطهای چهره بر آبستنی دارد گوا
در مصرع دوم نقطهای باید به صورت نفطه ای اصلاح شود

۱
۲۵۲۸
۲۵۲۹
۲۵۳۰
۲۵۳۱
۲۵۳۲
۵۵۱۹