گنجور

 
عراقی

«انما العاشقون مذبوحون»

«عندباب الحبیب مطروحون»

عاشقان کشتگان زنده دلند

ز آتش عشق دوست مشتعلند

عاشقان را نه دود و نه عود است

نالهٔ عشق لحن داود است

دل عاشق ز عشق بیمار است

نالهٔ زیر عاشقان زار است

وصف معشوق را ز عاشق پرس

حسن عذرا ز چشم وامق پرس

وصف شیرین به نزد خسرو گوی

مهر لیلی ز طبع مجنون جوی

سوز پروانه شوق پروین دان

اصل سودای ویس و رامین دان

همه عالم، اگر پر از هوس است

بشر را اشتیاق هند بس است

جان فرهاد، اگر چه شیرین بود

عاقبت هم برای شیرین بود

هر که او را دلی بود، باری

ناگزیرش بود ز دلداری

ای که عاشق نه‌ای، حرامت باد

زندگانی، که می‌دهی بر باد

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]