گنجور

حاشیه‌ها

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است:

26. چرخ را توقیع او حرز است چون او برکشد
آن سعادت بخش مریخ زحل‌وش در وغا
در مصرع دوم بعد از مریخ واو عطف ساقط شده است و باید اضافه گردد چون اگر واو عطف نباشد زخل وش به مریخ اضافه می گردد و دراین صورت مریخ موصوف زحل وش می شود این هم صحیح نیست.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است:

24. گر سما چون میم نام او نبودی از نخست
هم چو سین در هم شکستی تاکنون سقف سما
این بیت معما گونه است بدین ترتیب که حلقه حرف میم که به شکل دایره است اگر بشکند سه دندانه به وجود می آید.و سه دندانه هم جرف سین است
خاقانی در این بیت می گوید کلمه سما یک حرف میم دارد و این حرف میم به مثابه سقف کلمه سما است و از سوی دیگر این میم همان میم حرف اول منوچهر است واین میم غیر قابل شکست است زیرا منوچهر شروانشاه شکست ناپدیر است پس میم او نیز شکست ناپذیر لست . اگر میم سما میم دیگری بود می شکست بدین ترتیب سقف سما می شکست.

مهریار mohsen.۲۹۸@gmail.com در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:

با سلام . بعضی ها میفرمایند گریه صحیح است بعضی ها میفرمایند ناله . هر دو یک معنی را میرساند و ای کاش به معنی و اصل بچسبیم بجای فرع . در این راستا حکایتی وجود دارد از ناله کردن ستونی که تکیه گاه پیامبر بود و با رفتن پیامبر به جایی دیگر ناله کرد در مسجد . حکایت جالبیست بخوانید دوستان . سرچ کنید استن حنانه

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در نعت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله:

با کمال اعتذار در توضیح بیت 29 کلمه قمارخانه قزمارخانه تایپ شده است

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در نعت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله:

6. بر پرده عدم زن زخمه ز بهر آنک برداشته است بهر فرو داشت این نوا
در مصرع دوم فروداشت یک کلمه است و بین «فرو» و «داشت» باید فاصله حذف شود.
23. کتف محمد از در مهر نبوت است بر کتف بیور اسب بود جای اژدها
مهر نبوت نشانه ای بود که در شانه حضرت پیامبر دیده می شد .
بیور اسب لقب ضحاک است که به ماردوش هم مشهور است داستان او به تفصیل و بسیار زیبا در شاهنامه آمده است.بیور هم به معنی ده هزار است
29. در قمره زمانه فتادی به دست خون وامال کعبتین که حریفی است بس دغا
قمره یعنی قمار خانه. دست خون اصطلاحی است در بازی نرد و به معنی این است که وقتی نرّاد همه چیزش را باخت یکی از اعضایش را برای ادامه بازی به شرط می گذارد. کعبتین یعنی دو مهره بازی نرد که به شکل مکعب است که به آن تاس می گویند . در زمان قدیم بازی نرد با سه تاس بود امروزه با دو تاس است در باب هشتم گلستان سعدی گفتار یکصد وهشتم عبارتی است که می گوید «مقامر را سه شش می باید و لیکن سه یک می آید» وامال فعل امر از وامالیدن . در بازی نرد بازیگر موقع انداختن تاس آنها را در دست خود می مالد و خوب ورانداز می کند تا تاس را طوری بیندازد که ششدر بیفتد.
پس معنی بیت این است که در قزمارخانه زندگی این دنیا همه چیزت را باخته ای و به مرحله دست خون افتاده ای بنابراین مهره هایت را خوب ورانداز کن تا به دقت بیندازی و بدان که حریف تو بسیار حیله گر است.(حریف در این بیت کنایه از زمانه و روزگار است).
36. بودند تا نبود نزولش در این سرای این چار مادر و سه موالید بینوا
مشار الیه ضمیر «ش» در این بیت حضرت پیامبر (ص) است چهار مادر یعنی آب، خاک، هوا و آتش . سه موالید یعنی گیاهان، حیوانات و انسان
39. چون نوبت نبوت او در عرب زدند از جودی و احد صلوات آمدش صدا
جودی نام کوهی است در ترکیه که مطابق روایات طوفان نوح ار آنجا شروع شد اُحُد هم نام کوهی در مکه است. معنی بیت این است وقتی نوبت پیامبری به حضرت محمد (ص) رسید این دو کوه با دیدن عظمت او صلوات فرستادند.
40. بر خوان این جهان زده انگشت بر نمک ناخورده دست شسته ازین بی نمک ابا
دست شستن یعنی ترک کردن. بی نمک ابا یعنی غذای بی نمک که کنایه از دنیا است مفهوم بیت این است که پیامبر از سفره دنیا به حداقل اکتفا کرده و به دنیا بی اعتنا بوده است.
41. آزاد کرده در او بود عقل و او چون عقل هم شهنشه و هم پاسبان ما
خاقانی در این بیت می گوید که عقل بنده و غلام حضرت پیامبر بود او این بنده را آزاد کرد تا در خدمت بشریت باشد.
45. از عالم دو رنگ فراغت دهش چنانک دیگر ندارد این زن رعناش در عنا
عالم دو رنگ کنایه از شب و روز دنیا است که سیاهی شب و سفیدی روز نشان آن است. زن رعنا کنایه از دنیا است چون خود کلمه دنیا مؤنث کلمه ادنی است ادنی هم افعل تفضیل دنی است پس معنی دنیا زن پست فطرت می شود.

حسام در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

درود
تلاش کردم در بخش چه کسی این شعر را خوانده نام بلند استاد شجریان را اضافه کنم که در آلبوم قاصدک زیبایی این غزل را با صدای آسمانی خویش دو چندان نموده اند اما متاسفانه آلبوم قاصدک در سیاهه آثار استاد موجود نبود. چنانچه البوم مزبور با نامی دیگر به غیر از قاصدک منتشر شده و بنده بی اطلاع مانده ام عذر مرا بپذیرید و اگر نه لطف کنید و قاصدک را به اثار استاد شجریان عزیز تر از جانم اضافه بفرمایید.
سپاس بیکران

محمد در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱۳:

این شعر با نام اگه دست علی دست خدا نیست از استاد مهرداد ملکی را گرش کنین حتما

مجید در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

یک بیت در بعضی نسخه های چاپ سنگی وجود دارد که از شعر حذف شده است:
وین کارد که تا دسته فرو رفت به مقصود
شیرین تر از این خربزه هرگز نبریدست

سید مجتبی فتاحی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۴۸:

بیت گردید زدندان تو دندانه....دوبار تکرار شده

ناصر از آنکارا در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲۹:

سلام
خسته نباشید از بابت چنین مجموعه ای که وافعا احسان کرده اید به خوانندگان آثار فارسی
سوالی دارم در مورد مصرع دوم بیت آخر :
و آن این که :
آیا مولانا میدانسته که شمس بصورت پوشیده و پنهانی به تبریز برگشته ؟

کریم در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

ایکاش جوانان سعادتمند،پند پیر دانا را عزیز میداشتند و اینچنین بی حرمتی نمیکردند.ایشان درددلی کردند که در لا به لایش نکات مهمی را هم بازگو نمودند ولی متاسفانه متوجه نشدید.کینه را بگذارید کنار.

۸ در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

شاهین،
از قضا خسبیدن نا متعارف است ، خسبیدن از برای دام ها و خفتن از برای ادمیان به کار می رفته است
و خوابیدن همان است که امروز خواب دیدن می گوییم.

کریم در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

هلالی شدن تن (
طغرای ابرو (
مه (
طاق آسمان (
ابرو (

کریم در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

من همیشه به این فکر میکردم که بهترین بیتی که تا بحال شنیده یا خوانده ام کدام است که بیتی زیباتر از این بیت را نیافتم:
هلالی شد تنم زین غم
که با طغرای ابرویش
که باشد مه
که بنماید
ز طاق آسمان
ابرو

بهزاد در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۶ - قصهٔ آن مرغ گرفته کی وصیت کرد کی بر گذشته پشیمانی مخور تدارک وقت اندیش و روزگار مبر در پشیمانی:

درود برشما
فکر کنم که در خط شعر اشتباه نوشتاری رخ داده و جای تخم، تخت نوشته شده
پند گفتن با جهول خوابناک
تخم افکندن بود در شوره خاک

کریم در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:

انسان از خاک آفریده شده است و آب دیده باعث میشود این خاک تبدیل به گل شود و با گل میتوانید ویرانی دلتان را تعمیر کنید.یعنی اگر میخواهید گناهانتان بخشیده شود چاره اش گریه کردن در درگاه خداوند است.
خیره آن دیده که آبش نبرد گریه عشق
تیره آن دل که در او شمع محبت نبود
حافظ توصیه میکنه به اینکه با چشمی گریان به درگاه خداوند برویم و از او طلب آمرزش بکنیم.

شاهین در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

بعدالتحریر:
در جایی دیدم که چنین آمده:
تکیه بر اختر بدعهد مکن...
اینهم بد نیست چرا که از قدیم الایام پیمان بستن با ستارگان یا آسمان شب در فرهنگ ما وجود داشته چنانکه هم اینک نیز و من خود شخصا حداقل یک مورد آن را دیده ام که فردی برای قول دادن موضوعی به خود به آسمان شب سوگند یاد کرد.
در این غزل هم قابل توجیه است به عنوان عهدی که با اختر به عنوان نماینده دوران یا روزگار میبندی و او بدعهدی میکند همانگونه که در مورد کیخسرو یا کاووس این بیوفایی را نشان داد.
گرچه شخصا هنوز شبگرد را ترجیح میدهم به قرینه ربودن که در مصرع دیگر آمده است.

مهدی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶:

تشکر فراوان می کنم از حاشیه مفصل و مفید جناب جاوید مدرس (رافض)،
همچنین از جناب فضل الله شهیدی.
به دوستانی که به مطالب عرفانی علاقه دارند توصیه می کنم این دو حاشیه را مطالعه کنند.
طبق برداشت شخصی حقیر، ظاهرا این غزل هم بعد عرفانی دارد و هم تاریخی.
از همه سروران حاشیه نویس تقاضا میکنم بجای نفی دیگران، نظر مستقل خودشان را عنوان کنند.
چه اشکال دارد اگر کسی مطلبی نوشته که از نظر شما کاملا اشتباه است، شما بدون عنوان کردن اینکه فلانی اشتباه می گوید، مطلب خودتان را بنویسید.
درجواب سوال سرور عزیزم جناب رضا ساقی که فرموده بودند:
"مگرمعشوق ازلی همیشه درهمه جا حاضروناظرنیست؟ مگرغیبتی داشته وجایی رفته بوده که سحرگاهان بازگشته باشد؟؟"
عرض می کنم خیر این عاشق است که غایب می شود نه معشوق.
حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ

شاهین در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

دو مورد اصلاحی:
نخست
گفتم ای بخت بخسبیدی و.....
خسبیدن=خوابیدن
خفتیدن به معنای خوابیدن استعمال نامتعارفی است
دوم
تکیه بر اختر شبگرد مکن.....
شبگرد معنای وسیعی در قاموس پارسی دارد که البته یکی هم شبرو به معنای دزد است
شب دزد درست نیست چرا که اختر شب را به سرقت نمیبرد بلکه مطابق متن شعر اشارتی است به گردش روزگار که تاج... و کمر.... را به یغما میبرد

omid در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

ظاهرا جناب صائب و شهریار و دیگران منظور حضرت حافظ را در بیت جنجالی اولین را نادیده انگاشته‌اند:
اگر و تنها اگر(که هیچ وقت نمی تواند) آن ترک شیرازی به دست آرد دل حافظ را
آیا صرفا یک زیباروی شیرازی می تواند دل حافظ را به تصرف درآورد؟؟

۱
۲۵۲۹
۲۵۳۰
۲۵۳۱
۲۵۳۲
۲۵۳۳
۵۵۱۹