گنجور

حاشیه‌ها

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه:

در بیت 22 دُرّ دری یعنی زبان فارسی.
در بیت 24 صادران یعنی بزرگان؛ خزران یعنی اقوامی که در کنار دریای خزر زندگی می کردند

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه:

بیت 19. شش پنج زنند برتران نقش
یک نقش رسد فرو تران را
بیت 20. چو جرعه فلک به خاک بوسی
خاکی شده جرعهٔ سران را
بیت 19 اصطلاحاتی است از بازی نرد خاقانی می گوید مهره های برتران در بازی زندگی که مانند بازی نرد است یا جفت پنج یا جفت شش می افتد اما مهره های فروتران جفت یک می افتد.
بیت 20 اشاره به رسمی دارد در میخوارگی و آن این است که میخواره برای اینکه سخاوت و جوانمردی خود را به طور سمبولیک نشان دهد چند قطره از می خود را به خاک که نازلترین موجود است هدیه می کند و از باب احسان چند قطره به خاک می ریزد. حال خاقانی می گوید فلک از سر تعظیم به پادشاه زمانه یعنی شروانشاه برای پابوسی به زمین آمده و در پای او تبدیل به نازلترین موجود یعنی خاک شده است اینک سران یعنی بزرگان به این خاک چند جرعه می هدیه می کنند. در این بیت خاقانی از روی مبالغه عظمت شروانشاه را بیان می کند.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه:

بیت 15. می درده و مهره نه به تعجیل
این ششدرهٔ ستم گران را
به تعجیل یعمی به فوریت . ششدره اصطلاحی است در بازی نرد که در آن نراد وقتی تاس را می اندازد هر دو تاس شش می افتد. در بازی نرد گاهی شخص به مرحله آخر می رسد و در حالت باخت است و فقط اگر شانس ییاورد و وقتی مهره هایش را می اندازد جفت شش بیاورد از خطر نجات می یابد. این بیت کنایه از آن دارد که در کارزار زندگی آزادگان در مقابل ستم روزگار قرار گرفته اند و از شدت غصه ذر حال باختن روحیه خود هستند خاقانی می گوید تنها چیزی که آنها را از این غصه می تواند نجات دهد می است. در واقع می در این حالت به منزله ششدر افتادن مهره هاست که او را از باختن می رهاند و به همین جهت خاقانی می گوید می در ده.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه:

13. در گوهر می زر است و یاقوت تریاک، مزاج گوهران را
14. یاقوت و زرش مفرح آمد جان داروی درد غم بران را
این دو بیت موقوف المعنی است.
دربیت 15 گوهر می در اول بیت اضافه تشبیهی است و گوهر آخر بیت به معنی سرشت عالی و پاک است و گوهران صفت جای موصوف نشسته است و معنی آن اشخاص والامقام است هم چنین یاد آور شوم برای اینکه می شادی آور شود خرده های یاقوت و زر به جام می اضافه می کردند مفرح به معنی شادی آور و همچنین داروی شادی آور است است و در نوروز نامه چنین آمده است اطبا به مفرح اندر زر و سیم و مروارید افکنند و عود و مشک و ابریشم . پس با توضیح مفردات فوق معنی دو بیت روشن است. بدین ترتیب:
می مانند گوهری که دارای زر و یاقوت است و این معجون پادزهری است برای مزاج نیک گوهران و درییت بعدی هم می گوید این معحون مانند دارویی است که غم و غصه غمزدگان را زایل می کند.

محمد در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۴:

کسی معنی دقیق این بیت را میداند
موج برآید ز خود و در خود نظاره کند
سجده کنان کای خود من آه چه بیرون ز حدی

محسن زاده در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲۰ - در بیان آنک حکما گویند آدمی عالم صغریست و حکمای اللهی گویند آدمی عالم کبریست زیرا آن علم حکما بر صورت آدمی مقصور بود و علم این حکما در حقیقت حقیقت آدمی موصول بود:

شرحی بر بیت:
گر بصورت من ز آدم زاده ام
من به معنی جد جد افتاده ام
کلامی در حقیقت محمدیه (ص) که صادر اول است:
برهانا عقلا و نقلا ثابت و مبرهن است که آنحضرت صادر نخستین و اولین جلوه رب العالمین است و در واقع آدم اول است لقوله (ص) (انا آدم الاول) یعنی منم آدم لاهوتی جبروتی : و قیل عن لسانه (ص)
و انی و ان کنت بن آدم صورتا
فلی فیه معنی شاهد بابوتی
گر بصورت من ز آدم زاده ام
من به معنی جد جد افتاده ام
پس در واقع عالم وجود نسل کثیر و ولیده وجودی ذی جود حضرت ختمی مرتبت و دختر گرامیش ملکه ملک و ملکوت عصمت کبری حضرت فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه علیهما می باشد این است کوثر حقیقی منبع خیر کثیر واقعی و اعطاء فضل بی نهایت حضرت احدیت جلت عظمته بحضرت خاتم انبیاء و سرور اصفیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله که عالم و آدم همه ذریه اویند و بهمین جهت است که فرموده (اول ما خلق الله نوری ) و شکی نیست که پیغمبر اکرم و دختر گرامیش فاطمه نور واحدند و خلقت آنها بر کل ماسوا علی الاطلاق سبقت سرمدی دارد و نیز تقدم شرفی و رتبه ای و دهری بر جمیع موجودات و مخلوقات دارند.
آنچه اول شد پدید از جیب غیب
بود نور پاک او بی هیچ ریب
بعد از آنش نور مطلق زد علم
گشت عرش و کرسی و لوح و قلم
برگرفته از: آئینه ایزد نما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ تألیف آیت الله محمدرضا ربانی

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه:

بیت 12. نراد طرب به مهره بازی
از دست، بنفش کرده ران را
نراد یعنی قمار بازی که بازی نرد می کند معمول است که نراد وقتی بازی را می برد از شادی دستش را مجکم به زانوی حود می زند و جیغی می کشد. در این بیت طرب را به نراد تشبیه کرده و از را ه مبالعه می گوید خود طرب که معنی شادی است از فرط شادی مانند نراد مرتبا دستش را به روی زانوی خود می کوبد . تعداد ضربات این قدر زیاد بوده که روی زانویش را کبود کرده است. (نراد طرب اضافه تشبیهی است)

عباس سالمی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:

سلام
به نظرم این رباعی به سخره گرفتن افرادیه که به طمع بهشت و حور و شراب عبادت خدا میکنند که خصوصا تو مصراع اخر تلنگری میزنه جناب خیام بهگ این گروه که اگه هدفتون از اینهمه عبادت و ریاضت این چیزهاست که تازه اونم وعده نسیه بهتون دادن اینا تو همین دنیا هم هست

حمید رضا۴ در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵:

در شگفتم چگونه با گذاردن واژه هایی ساده در کنار یکدیگر اینچنین هنری بی مانند آفریده می شود.
پیام زیبایش به کنار، برایم آوای این غزل به تنهایی همانند بهترین و پر آوازه ترین قطعات سمفونی، تابلوها و یا مجسمه هاست.

نریمان در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶۸ - حکایت آن درویش کی در کوه خلوت کرده بود و بیان حلاوت انقطاع و خلوت و داخل شدن درین منقبت کی أَنا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَني وَ أَنیسُ مَنِ اسْتَأنَسَ بي گر با همه‌ای چو بی منی بی همه‌ای ور بی همه‌ای چو با منی با همه‌ای:

هر کسی را بهر کاری ساختند میل آن در دلش انداختند؛ مولانا به تقدیر افراد اشاره میکند عین این عبارت که سرنوشت هر کس بر پیشانی او نوشته شده، و نوعی جبر در زندگی از پیش نگاشته شده رو بیان میکند .
فلسفه تقدیر و قضا و اراده و اختیار و جبر پارادوکس هاییست که از دیرباز مطرح بوده و این بحث همچنان ادامه خواهد داشت. جنگ هفتاد و دوملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه:

با کمال عذرخواهی در توضیحی که به بیت ششم نوشتم کلمه ارزق اشتباها ارزف تایپ شد.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه:

بیت ششم. می تا خط ازرق قدح کش
خط در کش زهد پروران را
خط ازرف خط چهارم جام می است.
جام می هفت خط دارد مبتدیان تا خط اول می نوشند و هرچه در میخوارگی پیشرفت می کنند تحمل خطوط بالاتر را دارند میخوارگان قهار تا خط هفتم جام می می خورند و منشأ ضرب المثل هفت خط اشاره به همین است به افراد خیلی زرنگ و حقه باز هفت خط می گویند.
اسامی هفت خط جام می را ادیب الملک فراهانی در این دو بیت آورده است.
هفت خط داشت جام جمشیدی
هریکی در صفا چو آیینه
جور و بغداد و بصره و ازرق
اشک و کاسه‌گر و فُرودینه

وهم در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۷:

از تنگی این خانه بر بام سما رفتی

محمود ملکی تراکمه ای در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:

کشف کشاف کتاب عمر بن حفص ارجانی قزوینی است که با حافظ هر دو به درس قوام الدین کربالی می رفته اند و کشاف زمخشری را از کربالی درس می گرفته اند این کتاب اکنون به صورت خطی موجود است. نسخه ای از آن در کتابخانه مجلس موجود است

ذبیح اله در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:

حکیم طوس در دو بیت به خوبی تنها ابزار تفسیر و توضییح جهان را بر شمرده است. خرد؟
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
ازو شادمانی وزویت غمیست
وزویت فزونی وزویت کمیست
بسیار زیبا است.معتقد است جهان فعلی و جهان مادی را باید با خرد تفسیر کرد.و در جهان دیگر نیز حتما آفریننده ای خردمند رفتار خردمحور دراین جهان را می پسندد

احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها . 『حافظ』
❉ آیا «ساحل ها» نمادِ منزل است ؟
❉ اگر ساحل ها نماد منزل نیست پس بعد از آن شب تاریک و بیم موج و گرداب هایل محل فرود آمدن کجاست ؟ اصلا محلِ فرود آمدنی در کار هست ؟
آیا مشاهده ی شب تاریک و گرفتار بیم موج و گردابِ هایل شدن تجربه ی خروج از منزل/ساحل است ؟
❉❉آیا دورنمایِ برزخ گونه ای که در مصراع اول توصیف شده است ناشی از لذت راوی است یا رنج راوی ؟ چون در مصراع دوم ، گویا به تجربیات خود در مقابل سبکباران ساحل ها می بالد .
❉ آیا تعدد تصاویر در مصراع اول نسبت به تک تصویر مصراع دوم اغراق گونه است ؟
❉ آیا مخاطبِ تلخیِ مصراعِ دوم به ساحل بر می گردد یا ساحل نشینان و یا ساحل نشینی ؟
❉❉ آیا سبُکباری خوب است یا بد ؟! چرا ساحل و سبکباری در معنای مثبت خود به کار نرفته اند ؟!
❉ آیا ساحل نشینی به سبکباری می انجامد ؟
❉❉ به نظر می رسد «بار» در معنای مادی خود به کار نرفته باشد و امری روحانی باشد و ساحل نشین کسی باشد که در مرتبه ی ضعیف روحانی قرار دارد .
❉ به دلیل «تاریکیِ» شب ، انگار تجربه ی موج و گرداب بیش تر از آن که به حس بینایی راوی مربوط باشد به حس لامسه ی او ربط داشته باشد .
❉ انگار واژه های بیم و هایل بیش تر حکایتگر حال راوی اند تا قال راوی .
▣ احمد آذرکمان . حسن آباد فشافویه . دوم اسفند نود و هفت

نادر.. در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۳:

سلطان یک سواره‌ی نطع دورنگ را
بی یک پیاده بر رخ تو مات می‌کنیم..

نادر.. در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶:

خسرو یک سواره را بر رخ نطع نیلگون
لعل تو طرح می‌نهد روی تو مات می‌کند..

مجتبی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۵۵ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷:

وزن شعر به{[فاعلاتن مفاعلن فعلن] یا[فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)]} تصحیح شود.

ارشیا گرامی زادگان در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۵۳ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:

به گمانم بیتی که با " چستی و" شروع میشه به گونه ای دیگر آمده است

۱
۲۵۲۶
۲۵۲۷
۲۵۲۸
۲۵۲۹
۲۵۳۰
۵۵۱۹