گنجور

حاشیه‌ها

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۸:

به نام او
گرچه بنده از طرفداران حضرت مولانا هستم و از اشعار الهی او حظ وافر می برم ولی باید این نکته را به خود یاذ آور شویم که خداوند انسان را آزاد آفریده است و هرگونه اندیشه ای که او را از چیزی بترساند در پی بنده کردن انسان و زنجیر تقید به پای او بستن است.و لذا می بینیم که اندیشه های متحجر در اشعار مولانا نیز پدیدار است . گرچه با این حرف ممکن است برای خود دشمنان جدی تراشیده باشم ولی حقیقت این است که ما ایرانیها بیش از حد نرمال خودشیفتگی در وجودمان هست بطوریکه سوفسطاییان یونان باستان انگشت کوچک ما نیز نمی شوند.
تفسیری در حاشیه یکی از غزلیات شمس مشاهده نمودم که کتابی را کپی کرده و بعنوان حاشیه درج نموده اند ! و شاید حاشیه نویس محترم خود نیز آن مطالب را اصلا نخوانده است و نمی داند که چه آسمان و ریسمانی را بهم بافته است.نکتهء دیگر اینکه ما ایرانیها همیشه متمایل به سوی باد موافقیم و کمتر اظهار نظری می کنیم که اندیشمندی ما را زیر سوال ببرد!
باری در آن حاشیه طویل نظریات اکهارت و مولانا مبنی بر ترویج بلاهت(گول شدن) و اینکه بهشت خداوند سرشار از ابلهان است و هرکه فنا خواهد ناگزیر از پاک کردن تمامی هارد حافظهء خویش است تا بغیر از اندیشهء او در ذهنش نماند !!
برای آنان که در مقام لاف هستند این گفتار عملیست ولی برای منی که با دل و جان این حماقت را آزموده ام تجربه ای بس مخرب بود که باعث گشت سالهای جوانی را با افسردگی و پریشان حالی سپری کنم .
خداوند به ما یک من بخشیده که آنرا متعالی کنیم نه اینکه آنرا به لجن کشیده و انکار کنیم و لاف گزاف زده و خویش را خدا بدانیم و در بدبختی و فلاکت زندگی نماییم!!! یعنی نهایت سفاهت و بلاهت را ارج نهیم و باد هوا را فخر خویش بدانیم!
یک سوال منطقی از خود می پرسیم که اگر توانستیم با خود صادق باشیم چشم ما را به حقیقت بینا می کند.
اگر من خدا باشم آیا از آفریدن موجودات حقیر و بیچاره ای که دایم در حال عجز و التماس باشند و مانند مگس مدام به من بچسبند بر خود افتخار می کنم یا به موجوداتی که قدرت و شحاعت استقلال از من را کسب کرده اند افتخار خواهم کرد ؟؟
شما خود کلاه خویش را قاضی کنید

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - مطلع سوم:

بیت نهم. زادهٔ خاطر بیار کز دل شب زاد صبح
کرد در این سبز طشت خایهٔ زرین عزاب
در مصرع دوم غراب به صورت عزاب تایپ شئه است باید اصلاج گردد. غراب به معنی کلاغ است که رنگش سیاه است لذا خاقانی شب را به کلاغ تشبیه کرده و خورشید را به تخم طلایی تشبیه کرده است.
خاقانی طلوع خورشید را به تتخم گذاشتن کلاغ تشبیه نموده است.
در مصرع اول این بیت : انگار شخصی به خاقانی می گوید حالا که روشنایی صبح از دل شب بیرون آمد تو هم دست به کار شو تا خاطر و اندیشه تو زایش کند.

محمدامین در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۱:

سلام و درود
فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَیْنِهِمَا نَسِیَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَبًا
کهف/61
هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند، ماهی خود را (که برای تغذیه همراه داشتند) فراموش کردند؛ و ماهی بعداز افتادن در آب زنده شد و راه خود را در آب پی گرفت و رفت.

محمد صادق مظلومیان در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:

Ayatollahnejabat@

محمد صادق مظلومیان در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:

آیت الله العظمی نجابت (اعلی الله مقامه) در تفسیر این بیت
چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود
از حافظ می فر مایند:
حافظ چهل سال زحمت سلوک کشید؛ امّا عاقبت آنچه کار ساز بود, همان دوسال طریق عشق و محبّت بود.
می فرمودند: اگر شاگرد از راه محبّت وارد شد, بدل استاد می شود و با او یگانه می گردد.
شاید ذز همین جهت بود که ایشان در بین شاگردان مرحوم آیت الله انصاری ممتاز و منحصر به فرد بود.

کاوه کیانی هفت لنگ در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۴۱ - گفتار اندر پوشیدن راز خویش:

درود بر روح آزاده مرد بزرگ دیار پارس سعدی حکیم,جز ازیک اندیشه والا و پاک و داشتن معرفتی عظیم از جهان پیرامون بیان چنین افکار و اشعاری بس غیرممکن بنظر می آید,آرزو میکنم گذران عمر همه ی انسانهای جستجوگر به این گنج واقعی عالم هستی رهی یابد تا از عطششان در شناخت بهتر آن بکاهد چراکه ما انسانها راهی جز پناه بردن به دانش برای رهایی از جهل ,این دشمن واقعی همه ی انسانها,نداریم......

بیتا در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۴۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۱:

دوستان عزیز معنی این شعر و واژه های کلیدیشو میخوام, لطفا راهنماییم کنید

Erfan در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » توپ روس:

وزنش
مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل است؟

مریم در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:

سلام لطفا بیت
ابروی تو محراب ، بسوزد به عذاب / هر مست که او بخسبد اندر محراب
رو معنی کنید و حسن تعلیل در این بیت را توضیح دهید. با سپاس

Suri Dalir در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۳:

آقا رضا سلام منظور از چار٬ چهار عنصر (آب و آتش خاک و باد) از پنج ٬ پنج حس (بینایی ٬ شنوایی ٬ بویایی ٬ چشایی و لامسه) و از شش ٬ مشرق ٬ مغرب ٬ شمال ٬ جنوب ٬ بالا و پایین است (مثلاً در غزل دیگری میگوید : شش جهت حمام و روزن لامکان) .« زالله خشم کردم » نهایت بزرگ بینی انسان است حتی یک قدم از «بار دیگر از ملک پران شوم / آن چه اندر وهم ناید آن شوم» فراتر رفته. اگر وقت کردید مقاله من (Abusing Rumi ,
discourse Philosophical) را بخوانید. البته به زبان انگلیسی است . خواستید سعی میکنم سلسله مقالاتم با عنوان ویژگیهای حماسی دیوان شمس را در فیسبوک میگذارم.

خسروساسان در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۹ - سفر فریدون و سپاهش از اروندرود تا بیت‌المقدس پایتخت ضحاک:

در بیت 21، «به یارانش گفت آنکه بر تیره خاک
برآرد چنین بر ز جای از مغاک»
«برز» به جای «بر ز». برز به مانای شکوه، بلندی است.
در بیت 23،
«بیاید که ما را بدین جای تنگ
شتابیدن آید به روز درنگ»
«بباید» به جای «بیاید»

داود در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:

دوستانی که اطلاعات ادبی عمیق یا نسخ قدیمی بالای 150 سال ندارند لطفا اشعار حافظ را همانطور که در نسخه های معتبر منتشر شده بخوانند و اشاعه دهند و اگر بیتی را متوجه نمی شوند با اساتید معتبر مشورت نمایند و از اصلاح ابیات با ذهنیت غیر کارشناسی خود خودداری نمایید تحریف از همین اشتباهات کوچک و از ذهن آغاز می شود.

ســراج در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱:

سد
لغت‌نامه دهخدا
سد. [ س َ ] (عدد، ص ، اِ) صد. عدد یکصد. عدد بعد از 99 : ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش آتشکده دارم سد و بر هر مژه ای ژی . رودکی .فری زآن زلف مشکینش چو زنجیرفتاده سدهزاران کلج بر کلج . شاکر بخاری .به نیم گرده بروبی بریش بیست کنشت بسد کلیچه سبال تو...
وحشی از معدود شاعران و سخنسرایانی ست که در اشعارش " سد " را با سین می نویسد،کمی هم مطالعه بد نیست...
درود و مهر...

sh در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:

اللهم عرفنی نفسک

مهدی رسولی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۷ - بار دیگر رجوع کردن به قصهٔ صوفی و قاضی:

درباره دوستی که موضوع غرانیق رو آورده:
دوست عزیز در آوردن ترجمه، تحریف و سانسور نکن.
ترجمه فولادوند از آیه 36 انبیا:
و کسانی که کافر شدند چون تو را ببینند فقط به مسخره‏ ات می‏ گیرند [و می‏ گویند] آیا این همان کس است که خدایانتان را [به بدی] یاد می ‏کند در حالی که آنان خود یاد [خدای] رحمان را منکرند (36)

ترجمه المیزان از آیه 36 سوره انبیا:
و چون کفار تو را ببینند به جز مسخره ات نگیرند، (می گویند): آیا این است که خدایتان را (به زشتی ) یاد می کند، و آنان خودشان قرآن را که یاد آورنده خدای رحمان است منکرند (36).

چه دلیلی داره به جای ذکر، نماز بگذاری و وانمود کنی غرانیق و آیات شیطانی به حق اند؟ در حالیکه دلایل کافی وجود داره بر رد این موضوع. لطفا دقت کنید. مولوی هم که معصوم نبوده.
تفسیر المیزان از همین آیه:
کلمه (ان ) در این آیه نافیه است، و مراد از اینکه فرمود: (ان یتخذونک الا هزوا)، این است که منظور مشرکین از معاشرت با رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم) را منحصر در استهزای به آن جناب کند، و خلاصه معنا این است که ایشان جز مسخره کردن تو منظور دیگری از آمد و شد با تو ندارند.
و تقدیر جمله (اهذا الذی یذکر آلهتکم )، (یقولون اهذا...) و یا (قائلین اهذا الذی...) است، و این جمله حکایت استهزایی است که ایشان می کردند، و استهزایشان همین است که نام او را نبردند، و با ذکر وصف به وی اشاره کردند، و مقصودشان از اینکه گفتند: (آیا این است که خدایان شما را یاد می کند؟) این است که خدایان شما را به بدی یاد می کند، و نیز اگر نام آن جناب را نبردند، منظورشان احترام از خدایان خود بوده، نظیر کلام مشرکین زمان ابراهیم که می گفتند:(سمعنا فتی یذکرهم یقال له ابراهیم ).
و جمله (و هم بذکر الرحمن هم کافرون )، در موضع حال است، از ضمیر در (ان یتخذونک )، یا حال است از فاعل (یقولون ) - که گفتیم در تقدیر است - و این به ذهن نزدیک تر است و حاصل کلام این است که مشرکین به تعصب و حمایت از آلهه خود بر تو خشم می گیرند، چون تو درباره آنها می گویی نفع و ضرری ندارند - با اینکه سخن حقی می گویی - مع ذلک جز با استهزاء و اهانت پاسخت نمی گویند، برای خدا غیرت به خرج نمی دهند، که چرا مردم نسبت به یاد خدا کافرند؟ چون خودشان همان کفارند.

بنده در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

با سلام
نسخه خطی رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس موجود در کتابخانه دیجیتال دانشگاه ملک سعود:
پیوند به وبگاه بیرونی

سید محمد مهدی شریفی حسینی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۸ - گفتار در معنی فنای موجودات در معرض وجود باری:

وقتی در مقام فناء فی الله حق سبحانه و تعالی بر سالک عارف تجلی می نماید جهانی نمی بیند تا بدان توجه کند و یک وجود را در نظر حق بین در می یابد لذا این بیت آخر اشاره به همین مرحله از عرفان است.
چو سلطان عزت علم برکشد جهان سر به جیب عدم درکشد

رضا در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۴ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۲۳:

رای تو بیک نظرت دزدیده ببیند
نظرت به اشتباه نپرت تایپ شده

مرضیه پیله فروشان قزوینی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۱۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲ - در نعت پیغمبر اکرم:

معنی برخی لغات این شعر:
امی: بیسواد
کوس: طبل بزرگ
دوال: تسمه چرمی که با آن طبل می نوازند
نوبت زن: طبل زن
چار بالش نه: چار بالش نشین، مسند نشین

رسول بهاری در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳:

سلام بر همه عزیزانی که برای این مطلب حاشیه نوشته‌اند:
لازم است نظر خود را به کلمه «دستان» که بعضی از دوستان به آن اشاره کردن عرض کنم که؛
من فکر نمی‌کنم دستان مخفف داستان باشد چرا که خود دستان به معنای «حکایتی است که حکم حماسی دارد» یعنی اینکه (دستان) به معنای (حماسه) میتوان تعریف کرد. پس معنی و مفهوم اینکه گفته خواهد شد به دستان نیز هم میتواند به این معنا باشد که:
این مطلب اینقدر نیاز به بسط و گسترش دارد که می‌تواند به حماسه تبدیل شود که صد البته تعریف ما از این مصرع میتواند خیلی ناچیز باشد، در حد بضاعت خودمان عرض می‌کنم. امیدوارم به صاحبنظران بی‌نزاکتی نکرده باشم.

۱
۲۵۱۰
۲۵۱۱
۲۵۱۲
۲۵۱۳
۲۵۱۴
۵۵۱۷