کلیله گفت: اگر گاو را هلاک توانی کرد چنانکه رنج آن بشیر بازنگردد وجهی دارد و در احکام خرد تاویلی یافته شود، و اگر بی ازانچه مضرتی بدو پیوندد دست ندهد زینهار تا آسیب بران نزنی، چه هیچ خردمند برای آسایش خویش رنج مخدوم اختیار نکند. سخن بر این کلمه بآخر رسانیدند و دمنه از زیارت شیر تقاعد نمود، تا روزی فرصت جست و در خلا پیش او رفت چون دژمی. شیر گفت: روزهاست که ندیده ام، خیر هست؟ گفت: خیر باشد. از جای بشد. بپرسید که: چیزی حادث شده است؟ گفت: آزی. فرمود که: بازگوی. گفت: در حال فراغ و خلا راست آید. گفت: این ساعت وقت است. زودتر باید باز نمود که مهمات تاخیر برندارد، و خردمند مقبل کار امروز بفردا نیفگند. دمنه گفت: هر سخن که از سماع آن شنونده را کراهیت آید بر ادای آن دلیری نتوان کرد مگر که بعقل و تمییز شنونده ثقتی تمام باشد، خاصه که منافع و فواید آن بدو بازگردد. چه گوینده را دران ورای گزارد حقوق تربیت و تقریر لوازم مناصحت فایده ای دیگر نتواند بود. و اگر از تبعت آن بسلامت بجهد کار تمام بل فتح با نام باشد. و رخصت این اقدام نمودن بدان میتوان یافت که ملک بفضیلت رای و مزیت خرد از ملوک مستثنی است، و هراینه در استماع آن تمییز ملکانه در میان خواهد بود. و نیز پوشیده نخواهد ماند که سخن من از محض شفقت و امانت رود، و از غرض و ریبت منزه باشد. چه گفته اند: الرائد لایکذب اهله. و بقای کافه وحوش بدوام عمر ملک باز بسته است. و خردمند و حلال زاده را چاره نباشد از گزارد حق و تقریر صدق، چه هر که برپادشاه نصیحتی بپوشاند، و، ناتوانی از طبیب پنهان دارد، و اظهار درویشی و فاقه بر دوستان جایز نبیند. خود را خیانت کرده باشد.
شیر گفت: وفور امانت تو مقرر است و آثار آن برحال تو ظاهر. آنچه تازه شده است بازنمای، که برشفقت و نصیحت حمل افتد، و بدگمانی و شبهت را در حوالی آن مجال داده نیاید.
دمنه گفت: شنزبه بر مقدمان لشکر خلوتها کرده است و هریک را بنوعی استمالت نموده و گفته که «شیر راآزمودم و اندازه زور و قوت او معلوم کرد و رای و مکیدت او بدانست و در هر یک خللی تمام و ضعفی شایع دیدم. » و ملک در اکرام آن کافر نعمت غدار افراط نمود، و در حرمت و نفاذ امر که از خصایص ملک است او را نظیر نفس خویش گردانید، و دست او در امر و نهی و حل و عقد گشاده و مطلق کرد، تا دیو فتنه در دل او بیضه نهاد و هوای عصیان از سر او بادخانه ای ساخت. و گفتهاند که «چون پادشاه یکی را از خدمتگزاران در حرمت و جاه و تبع و مال در مقابله و موازنه خویش دید زود از دست برباید داشت، و الا خود از پای دراید. » در جمله آنچه ملک تواند شناخت خاطر دیگران بدان نرسد. و من آن میدانم که بتعجیل تدبیر کار کرده آید. پیش از آنکه دست بشود و بجایی برسد و حازم هم دو نوع است: اول آنکه پیش از حدوث و معاینه شر چگونگی آن را بشناخته باشد، و آنچه دیگران در خواتم کارها دانند او در فواتح آن باصابت رای بدانسته باشد و، تدبیر اواخر آن در اوایل فکرت بپرداخته. اول الفکر آخر العمل. چن نقش واقعه و صورت حادثه پیدا آمد دران غافل و جاهل ودوربین و عاقل یکسان باشد. و زبان نبوی از این معنی عبارت کند: الامور تشابهت مقبلة فاذا ادبرت عرفها الجاهل کما یعرفها العاقل.
ذهن تو بیک فکرت ناگاه بداند
وهمی که نهان باشد در پرده اسرار
رای تو بیک نپرت دزدیده ببیند
ظنی که کمین دارد درخاطر غدار
چون صاحب رای بر این نسق بمراقبت احوال خویش پرداخت در همه اوقات گردن کارها در قبضه تصرف خود تواند داشت و پیش از آنکه در گرداب افتد خویشتن به پایاب تواند رسانید.
در کار خصم خفته نباشی بهیچ حال
زیرا چراغ دزد بود خواب پاسبان
و دوم آنکه چون بلا بدو رسد دل از جای نبرد، و دهشت و حیرت را بخود راه ندهد، و وجه تدبیر و عین صواب بر وی پوشیده نماند.
جایی که چو زن شود همی مرد
آنجا مرداست بوالفضایل
و عاجز و بیچاره و متردد رای و پریشان فکرت در کارها حیران و وقعت حادثه سراسیمه و نالان، نهمت برتمنی مقصور و همت از طلب سعادت قاصر
و لایق بدین تقسیم حکایت آن سه ماهی است. شیر پرسید که: چگونه؟
گفت:
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان به رابطهای بین شیر و دمنه و مشورتهای دمنه درباره منصب و رفتار اطرافیان شیر اشاره دارد. دمنه به شیر میگوید که باید مراقب نزدیکان خود باشد و نگذارد که از او سوءاستفاده کنند. او بر اهمیت شجاعت در تصمیمگیری و دوراندیشی تأکید میکند و میگوید که باید از اتفاقات خطرناک پیشی گرفت و آنها را شناسایی کرد قبل از اینکه پیش بیایند. دمنه همچنین به این نکته اشاره میکند که باید به نصیحتها و حقیقتها توجه کرد و از پنهانکاری خودداری کرد تا خیانت در حق دیگران انجام نشود. در نهایت، او از دستوراتی صحبت میکند که اگر به خوبی اجرا شوند، میتوانند به بقای سلطنت شیر کمک کنند.
هوش مصنوعی: کلیله گفت: اگر بتوانی گاو را نابود کنی به طوری که رنج آن بشیر بازنگردد، دلیلی دارد و در افکار خردمندانه توجیهی پیدا میشود. اما اگر بدون اینکه آسیبی به او برسانی، دست از کار نکشی، باید مراقب باشی که به او صدمه نزنی، زیرا هیچ خردمندی برای آسایش خود، زحمت دیگری را انتخاب نمیکند. سپس سخن را به اینجا رساندند و دمنه از دیدن شیر غافل شد تا وقتی که فرصتی پیدا کند و به او نزدیک شود. شیر گفت: مدتی است که تو را ندیدهام، آیا همه چیز خوب است؟ دمنه گفت: بله، خوب است. سپس او از جا بلند شد و شیر پرسید: آیا حادثهای پیش آمده است؟ دمنه گفت: بله، یک مسئله است. شیر فرمان داد که بگوید. دمنه گفت: در حال خلوت و آرام میتوان به راحتی بیان کرد. شیر پاسخ داد: همین حالا وقت است، باید زودتر این موضوع را مطرح کرد، زیرا کارهای مهم نباید به تأخیر بیفتد و خردمند نباید کار امروز را به فردا موکول کند. دمنه ادامه داد: هر سخنی که شنونده آن را ناخوشایند بداند، نمیتواند با اعتماد به نفس آن را ابراز کند مگر اینکه به عقل و تفکر خود اطمینان کامل داشته باشد، بهویژه زمانی که منافع و فایدهای به او برگردد. زیرا گوینده در آنجا حقوق تربیت و لوازم نصیحت را رها کرده و فایدهای نمیتوان از آن برداشت. اگر هم به نتیجهای مثبت برساند، توانسته کار را به نام خود تمام کند. همچنین میتوان این اقدامات را به این دلیل انجام داد که ملک به خاطر آرا و ویژگیهای خردش از دیگران متمایز است و در این زمینه عقل و تفکر سلطنتی در میان خواهد بود. همچنین باید واضح باشد که سخنان من از روی شفقت و امانت گفته شده و از هرگونه غرض و ناراستی پاک است. زیرا گفتهاند: راهنما، اهل خود را دروغ نمیگوید. و بقاء تمام وحوش به دوام عمر ملک بستگی دارد. خردمند و شرافتمند باید از ادا کردن حق و بیان صداقت پرهیز نکند، زیرا هر کس نصیحتی را از پادشاه پنهان کند، و ناتوانی خود را از طبیب بپوشاند، و فقر و نیازمندی را بر دوستان خود پنهان بدارد، در حقیقت به خود خیانت کرده است.
هوش مصنوعی: شیر گفت: امانت تو بسیار مهم و مشخص است و تأثیرات آن در وضعیت تو نمایان خواهد شد. هرچه که تازگی دارد را نشان بده، چرا که این میتواند به محبت و نصیحت مربوط شود و نباید اجازه دهی که بدگمانی و تردید در اطراف آن شکل بگیرد.
هوش مصنوعی: دمنه گفت: شنزبه بر سران لشکر پنهانی وارد شده و هر کدام را به نوعی راضی کرده و گفته که «شیر را تست کردهام و قدرت و قوت او را شناختهام و نقشههای او را درک کردهام و در هر یک نقص و ضعفی را مشاهده کردهام.» پادشاه در احترام به این کافر نعمت خیانتکار زیادهروی کرده و او را مانند نفس خود مورد احترام قرار داده و دست او را در امور حکومتی آزاد گذاشت تا دیو فتنه در دل او لانه کند و وسوسه نافرمانی از سر او شکل بگیرد. گفته شده که «وقتی پادشاه یکی از خدمتکارانش را در جایگاه و مقامش ببیند، سریع او را از دست میدهد، وگرنه خود به زانو در میآید.» در واقع، هر چیزی که پادشاه بتواند بشناسد، دیگران قادر به درک آن نیستند. من میدانم که تدبیر کارها باید سریع انجام شود، قبل از آنکه کار از دست برود و به جایی برسد. همچنین باید در نظر داشت که تدبیر هم به دو نوع است: اول اینکه فرد پیش از وقوع بدی، آن را بشناسد، و دیگری اینکه آنچه دیگران در پایان کارها میدانند، او در ابتدا با دقت به آن پی ببرد و تدبیر پایان کار را در آغاز فکر خود ایجاد کند. اول فکر، آخر عمل است. وقتی واقعهای رخ میدهد، غافل، جاهل و عاقل در آن یکسان دیده میشوند. زبان نبوی نیز به این معنا اشاره کرده است که «امورها پیش میآیند و مشابهت دارند، اما وقتی که از بین میروند، جاهل آن را مانند عاقل تشخیص میدهد.»
هوش مصنوعی: ذهن تو به یکباره متوجه میشود که یک اندیشه پنهان وجود دارد که در پس رازها نهفته است.
هوش مصنوعی: خودت را مراقب کن؛ چون کسی که احساس بدی به تو دارد، در پس ظاهری دوستانه، در حال برنامهریزی و نقشهکشیدن برای دزدیدن امتیازها یا فرصتهای توست.
هوش مصنوعی: کسی که به امور خود توجه و دقت کند، میتواند در هر لحظه کنترل کارهایش را در دست داشته باشد و قبل از اینکه به مشکلات بزرگ برخورد کند، خود را از آن شرایط نجات دهد.
هوش مصنوعی: در هیچ وضعی نباید غافل و بیخبر از کار دشمن باشی، زیرا دشمنان ممکن است در کمین باشند و غفلت تو میتواند به ضررت تمام شود.
هوش مصنوعی: دوم اینکه زمانی که بلای ناگواری به فردی برسد، او نباید از خود بیخود شود یا در ترس و حیرت فرو برود، بلکه باید توانایی تدبیر و درک صحیح او محفوظ بماند.
هوش مصنوعی: جایی که مردان به نرمش و لطافت زنانه رفتار کنند، آن مکان نشاندهنده ویژگیهای برجسته و فضایل انسانی است.
هوش مصنوعی: در حالت ناتوانی و درماندگی و با ذهنی پر از سردرگمی، در کارهای خود گیج و ناامید هستم. در برابر حوادث زندگی مضطرب و غمگین هستم و تلاشهایم در رسیدن به آرزوهایم محدود و ناکام مانده است.
هوش مصنوعی: این تقسیمبندی شبیه به داستان سه ماهی است. شیر پرسید: "چگونه اینطور میشود؟"
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.