جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:
برد سعدی از کلامش درد وآه واشک وغم
برد یکجا عقل وصبر وهوش وتقوی روی تو
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:
سعدی خوش سخن کنون چو رستم آی
که من غرقه خون چون سیاوشم بی تو
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:
می کنی سعدی کلام عشق شیرین وبلند
عشق باید تا قیامت سر نهد برپای تو
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲:
مرده به رقص آید ازگفته سعدی از طرب
معجز عیسوی بود در سخن وگلوی او
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:
سعدی ودلدار را شبه نبیند خیال
حسن دل انگیز این شعر دل آویز او
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰:
سعدی چو شعر ز مقامات عشق خواند
دست خیال کجا رسد به کلام بلند او
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:
سخن گوید چوسعدی جمله گویند
سخن گفتن نمی باشد که جادو
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:
سعدی چرا مالک ملک سخن بگشت؟
گوید زفهم ودانش واوج هنر سخن
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:
در آن زمان که سعدی نبوددر عالم
کلام عشق کجابود ؟ چگونه آوردن ؟
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:
داد از عشق دلش سعدی دلبر ز سخن
رسم این است گهی دل دهی وگه بردن
حامد فرجی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۷ در پاسخ به مجتبی دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۵:
شروع درگیری های بیخودی رو داره نکوهش میکنه!. و بعضی دعواهای بی فکر رو!. البته بنظرم گاهی برای دفاع از شرافت خود بدون توجه به قوی پنجه یا سست بازو بودن باید جلو رفت و حتی مرگ رو تجربه کرد ولی زیستن در ننگ رو نپذیرفت. به قول کسرایی که از زبان آرش گفت:" دلم از مرگ بیزار است... که مرگ اهرمن خو آدمی خوار است... ولی آن دم که ز اندوهان روان زندگی تار است... ولی آن دم که نیکی و بدی را گاه پیکار است... فرو رفتن به کام مرگ شیرین است... همان بایستۀ آزادگی این است... به نیرویی که دارد زندگی در چشم و در لبخند... نقاب از چهرۀ ترس آفرین مرگ خواهم کند".
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:
به خداکه عقل حیران زدل وکلام سعدی
که درون خون بجوشد چه لطیف گونه آبی
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۶:
رخ خور چون نمایان شد ستاره کی اثر دارد
که در ملک سخن سعدی مثال آفتابستی
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷:
سعدی سخن عشق بیان کرد وبه خوبی
در دیده واندر دل وجانها بنشستی
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸:
سعدیا بذری زعشقت در جهان پا شیده ای
پرچم مهر ووفا را در جهان افراشتی
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۹:
خشم وقهر وتلخی ودم از جدایی می کنی
چشم مهر از سعدی شیرین نوا برداشتی
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۰:
حدیث مهر ومحبت روازسعدی گشت
که در دریچه جانها زخاک عشق شکفتی
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:
سعدی زشور وسوزی کندر سخن گزیدی
آتش به دل نشاندی از دیده خون چکاندی
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۴:
نیست دلبر چوتو نگارینی
نیست سعدی به تو هم آوردی
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷: