سید محسن در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح سلطان اویس:
نُه قبه نیلی حباب درست است
سید محسن در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح سلطان اویس:
درود بر شما---خسروان بندند صحیح است و قلزم جود تو را نُه قبه نیلی حبابدرست است---موفق باشید
میثم در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۰:
دوستانی که به گنجور گیر دادن که چرا به جای "آموختنی"، "اندوختنی" آورده، این آموختنی در رباعی 1899 حضرت مولانا آمده. این دوتا را باهم اشتباه گرفتید!
.. در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:
ابر از سر شوق، گاه پائیز گریست
بی بادهی مهر دوست مینتوان زیست
آتش آتش برگ که رقصان به هواست
زآب و گل ماست جمله و جز ما نیست..
ن.ت
Seyed Tabibi در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
در بیت آخر غَمَت یا قمة به معنی مست شدن از گرانی طعام که با مصرع اول بیت از نظر معنی همخوانی دارد. گرچه قمست از نظر قافیه درست به نظر می اید ولی مفهومی نداشته و مغنی هم ندارد.
میثم آیتی (شاعر) در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
"نیکی به جای یاران ، فرصت شمار یارا"
از آنجا که در نسخه های گوناگون بعضی حروف کم و زیاد می شوند به نظر حقیر این مصرع به این صورت درست تر است:
« نیکی به جای آرا ، فرصت شمار یارا »
محمدرضا در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۳ - حقیر و بیخصم دیدن دیدههای حس صالح و ناقهٔ صالح علیهالسلام را چون خواهد کی حق لشکری را هلاک کند در نظر ایشان حقیر نماید خصمان را و اندک اگرچه غالب باشد آن خصم و یقللکم فی اعینهم لیقضی الله امرا کان مفعولا:
درود خدمت اساتید و سروران گرامی، عزیزانی که اطلاعات کافی در مورد اشعار و بخش ها دارند لطفا امثال بنده بی اطلاع را از ارایه مفهوم و معنی بخش ها محروم نکنند- بدون تفسیر عزیزان بسیاری از قسمت ها برای بنده حقیر غیرقابل فهم و گنگ هستند. سپاس فراوان از توجه شما
Behrouz در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۹:
چوژه
لغتنامه دهخدا
چوژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ)چوزه . (ناظم الاطباء). جوجه .
علیرضاشجاع زاده فسا در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
با احترام به همه اساتید موسیقی
صدای زیباوآسمانی استادشجریان عزیر تکرار نشدنی هست .
شهرزاد در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۶ - قصهٔ هدهد و سلیمان در بیان آنک چون قضا آید چشمهای روشن بسته شود:
سلام خدمت بزرگواران.سوالی که مدتها ذهنم درگیر کرده که سرنوشت آدما جبر یا قابل تغییر و اینکه مولانا میفرمایند وقت قضای الهی برسه چشم عقل بسته میشه چطور تعبیر میشه؟
دلارام در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۵:
ممنون فهمیدم
دلارام در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۵:
اخه چرا میگه در دورنش ماه و بیرونش خورشید.منطور از درون و بیرون چیه
بنا در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۵:
تصویر صورت یار را که در آیینه افتاده به ماه تشبیه کرده و خود صورت را که روبروی آیینه است به آفتاب.
یعنی یار را خورشید مه رو نامیده
که آیینه از بخت خوش هم با مهتاب همخانه است و هم با آفتاب طرف.
خدا شانس بده!
بنا در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۳۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۱ - نوای طاهره:
شعر از طاهره قره العین نیست. یا خود وی آن را سرقت کرده یا طرفدارانش که در پی ادیب توانا نمایش دادن وی اند. چنانکه شعر معروف "لمعات وجهک اشرقت" صحبت لاری را نیز به نام قره العین پخش گردانیده اند:
لمعات وجهک اشرقت و شعاع طلعتک اعتلی
زچه رو الست بربکم نزنی؟ بزن که بلی بلی
به جواب طبل الست او، ز ولا چو کوس بلی زدم
همه خیمه زد به در دلم، سپه غم و حشم بلا
پی خوان دعوت عشق او، همه شب ز خیل کروبیان
رسد این صفیر مهیمنی که گروه غم زده الصلا
من و مهر آن مه خوب رو، که چو زد صلای بلا بر او
به نشاط و قهقهه شد فرو، که انا الشهید بکربلا
دلارام در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۵:
از رخت آیینه را خوش دولتی رو داده است
در درون خانه اش ماه است و بیرون آفتاب
در درون خانه اش ماه یعنی چی؟
سید مصطفی جهان بخت در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۹۶:
در مصرع دوم کلمه «باز» اشتباه است. «باد» صحیح است.
نسرین تو زد پریر بر من آذر
دی باد ز سنبلت مرا داد خبر
امروز در آبم از تو چون نیلوفر
فردا ز گُل تو خاک ریزم بر سر
از شاهکارهای مهستی است در مراعات النظیر!
نام چهار گل: نسرین، سنبل، نیلوفر و گُل (گل سرخ)
نام چهار ظرف زمان: پریر (پریروز)، دی (دیروز)، امروز و فردا
نام چهار عنصر: آذر (آتش)، باد، آب و خاک
سید مصطفی جهان بخت در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۹۴:
لطفاً تصحیح بفرمایید: در مصرع اول «تالانه» به معنی «شلیل» است و فاصله بین تا و لانه اضافه است. در مصرع دوم هم «بادام» صحیح است و فاصله با و دام زیادی است. مراعات النظیر برای میوه هاست.
بابک بامداد مهر در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷۱:
چون مرابیدارکرد ازخواب،خواب دیگران
زیباست،درست است که خفته نمی تواندخفته رابیدارکندولی من از خواب (غفلت)دیگران به خودآمدم وبیدارشدم
دکتر صحافیان در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:
تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است
دل سودا زده از غصه دو نیم افتاده است
بوی خوش زلف یار مستش کرده، اما دل عاشق تمامیت خواه ما از افتادن زلفش به دست نسیم دو نیم شده( آغاز غزل شروعی در ناز کشیدن از معشوق است که در بیتهای بعد با وصف زیبایی هایش ادامه پیدا می کند)
بیت2:سیاهی چشم جادوگرت نوشته های سحر است اما این چشم جادوگر، خود بیمار است(بیماری چشم: زیبایی مضاعف)
بیت3:خال سیاه در حلقه زلف خم تو مانند نقطه حرف ج است( اکنون شوق خود را پس از رفع نگرانی افتادن زلف به دست نسیم ابراز می کند)
بیت4:زلف خوشبویت در چهره چون بهشت به سان طاووس است.
بیت5:دلم در شوق هوس انگیز بوی تو خاک راه نسیم است( ناز کشیدن ثمر داده و شوق آفریده، اکنون به نسیم دلخوش است)
بیت 6: بلکه دلم تبدیل به خاک راه تو شده ( سخت افتاده کویت شده)که هوس برخاستن با هیچ نسیمی هم ندارد
بیت7:بی تو استخوان های پوسیده ای هستم که با سایه تو چون دم عیسی زنده ام می کند( گرچه سایه بی جان است و جان بی سایه اما سایه تو کیمیای جان است )
بیت 8:عشق زنده کننده تو چنان است که کسی که هم نشین کعبه بوده را مقیم میخانه کرده است( در این شراب حقیقت کعبه را دیده است)
بیت9:با غم سراسر شادی عشق تو یکی هستم و این یگانگی از آغاز ( ازل ) بوده است.
آرامش و پرواز روحاینستاگرام:drsahafian
سید محسن در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح امیر شیخ حسن: