در شب وصل تو می لرزد دلم چون آفتاب
تا مباد از رخنه ای آرد شبیخون آفتاب
هر سری را در خور همت کلاهی داده اند
افسر دیوانگان باشد به هامون آفتاب
هیچ جا در عالم وحدت تهی از یار نیست
نامه هر ذره ای اینجاست مضمون آفتاب
ناخنی خورده است بر دل از هلال ابروی من
زان نشیند از شفق هر شام در خون آفتاب
از رخت آیینه را خوش دولتی رو داده است
در درون خانه اش ماه است و بیرون آفتاب
صائب آن بهتر که گردون ترک بی رویی کند
زردرویی می کشد زان روی گلگون آفتاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و وصال محبوب صحبت میکند و احساسات خود را به تصویر میکشد. دلش در شب وصال میلرزد و به آفتاب تشبیه میشود که نماد عشق و روشنی است. او به این نکته اشاره میکند که در این دنیا هیچ جایی از یار خالی نیست و هر ذره از وجودش نشانی از محبوب دارد. شاعر همچنین ابراز میکند که زیبایی محبوبش مانند ماه در درون خانهاش و آفتاب در بیرون است. در آخر به زیبایی و روشنی آفتاب اشاره میکند که از چهره محبوب برمیخیزد و تأثیر عمیقی بر دل او دارد.
هوش مصنوعی: در شب پیوند و نزدیکی تو، قلبم چون آفتاب میلرزد و نگران است که مبادا از جایی ناخوشایند، آفتاب به سمت ما نزدیک شود.
هوش مصنوعی: هر کسی را بر اساس تلاش و تلاشش توفیق و موفقیتی اختصاص دادهاند. حتی افراد دیوانه نیز در دشت هامون تحت نور آفتاب دارای ارزشی هستند.
هوش مصنوعی: در هیچ نقطهای از جهان، وجود یار خالی نیست. هر چیزی که وجود دارد، در واقع، پیامی از نور و روشنایی است.
هوش مصنوعی: در دل من زخمی از هلال ابروی تو برگرفته شده است که به همین دلیل هر غروب، خورشید در خون شفق مینشیند.
هوش مصنوعی: از چهرهای که زیباست، آینه خوش شانسی نشان میدهد. درون خانهاش ماه به معنای زیبایی و درخشش نیازی به نور خورشید ندارد و بیرون از خانه، آفتاب همیشه تابان است.
هوش مصنوعی: بهتر است که آسمان، چهره بیحالت خود را ترک کند، زیرا زیبایی زردرنگ از روی گلهای سرخ آفتاب میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
از شفق هر چند شوید چهره در خون آفتاب
زردرویی می کشد زان روی گلگون آفتاب
پیش آن رخسار آتشناک اندازد سپر
گر چه می ساید سر از نخوت به گردون آفتاب
تا به روی آتشین یار کردم نسبتش
[...]
خون گل ریزد درین باغ پرافسون آفتاب
میزند چون ماه بر شبنم شبیخون آفتاب
عمرها رفت و همان بیگانهای با ما، مگر
در قیامت گرم خواهی شد به ما چون آفتاب؟
از بتان هند هرشب محفلم بتخانه است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.