علیرضا ترابی در ۵ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۶ دربارهٔ عنصری » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود:
سلام.
در بیت بیستم، احتمالاً «خدای» بوده به جای «خدا». یک هجا بعد از کلمه ی «خدا» جا افتاده، که با کلمه ی «خدای» درست میشه.
در بیت سیام بین «چو» و «نان» نباید فاصله ای باشه.
عین. ح در ۵ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۴:
در بیت ماقبل آخر احتمالا مصراع نخست اینگونه درست باشد: «وا دل زار من ار به گوش تو هر شب»
عین. ح در ۵ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:
در مصراع نخست «گِردِ گلستان» درست است. البته نابسامانیهایی هم در تایپ و فاصلهگذاری وجود دارد
عین. ح در ۵ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:
غیر از چند اشتباه تایپی، در مصراع
عین. ح در ۵ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:
در مصراع دوم «وز جامِ روزگار» درست است
یکی (ودیگر هیچ) در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:
به نام او
بی شک ما وارثان فرهنگ کهن ایران زمین نیستیم !!
ببینید این فرهنگ التقاطی چه بر سر مردم ما آورده که شعر حافظی را که بر تارک فرهنگ پارسی می درخشد در حد نوحه های کوچه بازاری صد من یه غاز متصور می گردند و پیکرهء فرهنگ کهن ایران زمین را با متوهمات خویش ملوث می گردانند.
صدها بلکه هزاران دریغ و افسوس که این مرز و بوم بدست بیگانه افتاده و شرافت خاکش بدست اهریمنان متجاوز لکه دار گشته است.
بی مایگان و بی شرف ها را بر مسند نشانده اند و بر فرهنگ شریف و اصیل آن سیلاب قاروره گشوده اند.فرهی از افسر یلان میهن رخت بربسته و خیانت و وطن فروشی و لوده گری و گوساله پرستی باب گردیده است !!
آیا نمی بینید!
شرم بر ما !
احمد در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:
بهنظر من این غزل بسیار شبیه به غزلهای مدرن است؛ خصوصا بیت زیر:
در انتظار رویت ما و امیدواری
در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی
میثم.ط در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۶ - قصهٔ هدهد و سلیمان در بیان آنک چون قضا آید چشمهای روشن بسته شود:
سلام و درود بر شما، بانو شهرزاد.
خیر، در زندگی آدم ها چیزی به نام سرنوشت جبر موجود نیست. فرقه جبریون چنین ادعای داشتن، که آن هم می خواستن اشتباه ها و گناهان خود را به خدا نسبت بدن.
قضا و قدر به این معنی نیست که سرنوشت ما نوشته شده، بلکه این است که خدا قضا کرده که نور وقتی از آب می گذرد شکسته شود، و خلاف این هم نیست.
یا قضا زده آتش داغ باشد، قدر برای آن تعیین کرده که هر چقدر آتش بیشتر باشد، داغی آن بیشتر شود.
قضا و قدر این است.
و برخی از فرقه شیعه هم می گویند که تا حدودی تعیین شده که البته استدلال های سستی می آورند و پذیرفتنی نیست. برخی دیگر رویای صادقه را به همان آیه 172 سوره اعراف اشاره می کنند. که البته این هم باطل است. چرا که در آن آیه گفته " مِنْ بَنِی آدَمَ" نگفته " مِنْ آدَمَ". اگر می گفت آدم سخنی دیگر بود، ولی چون گفته فرزندان آدم، بنابراین به این معناست که هر انسانی پیش از به دنیا آمدنش، یک پیمان خداجویی می گیرد که سرشت خدایی دارد، مگر اینکه در زندگی موانع یا کسانی باشند که او را از راه به در کنند.
اگر در برخی از آیات قرآن دقت کنید، سخن از این باب زیاد گفته شده. آمده که هر کاری بکنید، به پای خودتان است.
بدرود.
فریدالدین پوررحیم در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
بر سر پیمانه شد :
مطابق با حافظ انجوی شیرازی
فرید در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
در بیت اول همانگونه که دوستان هم اشاره کرده اند: " بر سر پیمانه شد" طبق کتاب انجوی شیرازی درست بنظر میرسد...
زیباتر هم هست
شهرام زندی در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست ، بهترین و حقیقی ترین تعریف عشق است که توسط مولانا بیان شد
دوستان مستحضرند که در تاریخ ما عمده ی مفسران عشق زمینی و محبت شدت یافته را عشق فرض میکنند و تمام توضیحات را از آن رو میدهند که چنین نیست
و این را هم اضافه کرده باشم که عشق چنانچه در چندین جا توسط مولانا تعریف شده است و مولانا بدرستی اقرار کرده است که عشق قابل شرح نیست
تعریف دیگری که مولانا ارائه داده عبارت است از
عشق ، چون صیاد او بر آسمان است ای پسر
فرهاد ۲ در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:
وقت زیادی صرف کردم و معانی و تفاسیر مندرج از طرف دوستان را خواندم . چیزی که بر معلوماتم اضاف نشد هیچ ، سردرد هم گرفتم از خواندن اینهمه پرت و پلا که شخصی چون همیشه بیدار که گمانم بیدار که نیست هیچ ، بلکه هزارو چهارصد سال است که بخواب عمیقی فرو رفته و تمایلی به بیدار شدن هم ندارد و همفکران او ، نوشته بودند . حیف از اینهمه انرژی و وقت !! اینجا نباید جای خالی کردن عقده و نشر افکار پوسیده و تکراری متعصبانه باشد . در این سایت که وجودش غنیمت است باید بزرگان و اندیشمندان صاحب صلاحیت نظر بگذارند تا مشتاقان درک و معنی پاسخ درست برای سوالاتشان بیابند نه مسابقه بوکس تماشا کنند . خود خواهانه فرصتها را نابود میکنند اینگونه افراد !!!
Erfun در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵:
کسی میدونه آوازی که تو قسمت 23 رادیو چهرازی از همین شعر هست رو کجا میشه پیدا کرد؟
FARVAHAR در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸:
درود به همه دوستان...
نمی دونم چی بگم!از معنی شعر واقعا مشخص که منظور خیام چیه ... چرا آخه باید می عرفانی باشه!؟زندگی واقعمون رو ازمون گرفتن که تا می تونن خودشون بدزدن و بخورن و مارو با خیال و توهمات سرگرم کردن نمی دونم چی دیگه از جونمون می خوان؟ شهد و شکر تو جوب بدرد همون عربای 1400سال پیش می خوره
...
عمرتان را پی حوری و زنان لخت جنت بودید و رعیت ماندید
حاکمان شهرتان ترن و طلا می بردند هی نماز می خواندید هی دعا می کردید
...واقعا جای تعجب داره ... یه جایی پرواز همای میگه (گوییا در خواب غفلت مانده ان اصحاب کهف ) واقعا قضیه همونه
میثم.ط در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۷:
سلام و درود.
خیر، جناب داودوند. الست و بلی برگفته از آیه مبارکه 172 اعراف است. آیه ای که به سرشت خداجویی آدم ها اشاره دارد که از نیکی ها خوششان میاید و از بدی ها بیزارن.
البته حضرت مولانا در اینجا از استعاره و کنایه بهره بردن.
بدرود.
FARVAHAR در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
نمی دونم شما با چه رویی فرهنگ غنی ایرانی رو با این جور اعتقادات زیر سوال می برید؟! چند تا انسان درست و حسابی و روشن فکر بعد از ظهور اسلام(فاجعه ظهور اسلام)
پیدا میشه که اونهارو هم شما زیر سوال می برید با ربط دادن به اسلام و دین و...
خیام شاعری بود که بدون هیچ تعارفی شعر های خودش رو می گفت نمی دونم چطوری اینها رو به منبر و نماز و اسلام و هرچی که دوست دارن ربط می دن و یه نکته که کسی اشاره نکرده بود اینکه کمتر کسی قبل از مرگ خیام می دونست که اون شاعر هستش
زمانی که دیگه خودش می دونست رفتنیه میگه که شعر هم داره و البته کسانی هم بودن که در سبک خیام شعر می گفتن و محتوای رباعیاتشون با قانون اون زمان تطابق نداشت و جرعت این رو نداشتن که بگن شعر از خودشونه برای همین می گفتن که شعر واسه خیام هست به همین دلیل خیام شعر های زیاده داره که واسه خودش نیست
علیرضا در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱:
با درود و سپاس از شما؛
متاسفانه مصرع های بیت آخر شعر جا به جا تایپ شده و نیز برای واژه رنگ در مصرع آخر، حرف «ی» اضافه تایپی است.
لطفا اصلاح بفرمایید
علی هاشمی در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۳۰ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴:
سلام
در تایید سخن جناب دوستعلی
در بیت سوم کلمه خاصان صحیح است
در حلقه خاصان مکش این عام کالانعام را
بشیر رحیمی در ۵ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۳۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۵:
جناب مهرزاد. من نسخهی کابل را دارم. همان کلمهی "قدرت" آمده و "است" را در اخر ندارد. به نظر من همان بدون "است"، خیلی بهتر است.
بحر قدرتم بیدل؛ موجخیر معنیها
مصرعی اگر خواهم سر کنم، غزل دارم
من نمیدانم خانم منیر، از کدام نسخهی چاپ کابل سخن میگوید.
همچنین در نسخهی کابل، بیت دوم این گونه آمده:
گر دهند بر بادم، رقص میکند شادم
خاک عجزبنیادم، طبع بیخلل دارم
رقص میکند شادم، نه رقص میکنم شادم
منصور در ۵ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵: