دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک
چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا
درخت اگر عَلَم پرنیان گشاد رواست
که خاک باز کشیدست مفرش دیبا
به نور و ظلمت ماند زمین و ابر همی
به درّ و مینا ماند سرشک ابر و گیا
فریفته است زمین ابر تیره را که ازو
همی ستاند درّ و همی دهد مینا
به زیر گوهر الوان و زیر نقش بدیع
نهفته گشت دِرازای عالم و پهنا
اگرچه گوهر و نقش جهان فراوانست
همه صناعت ابرست و دستبرد صبا
چه فایدهست ز نقش بهار و پیکر او
که از هواش جمالست و از بخار نوا
اگر هواش بدین روزگار تازه کند
به روزگار خزان هم هوا کندش هبا
بهار نعت خداوند خسرو عجم است
که بوستان شد ازو طبع و خاطر شعرا
بهار معنی رنگ و بهار حکمت بوی
بهار عقل ثبات و بهار کوه بقا
بلی بدین صفت و جایگاه و مرتبت است
مدیح شاه جهان شهریار بیهمتا
یمین دولت مجد و امین ملت صدق
امیر غازی، محمود، سیّدالامرا
از آفتاب جهان مردمیش پیداتر
از آنکه در همه احوال در خلا و ملا
بود پدید شب و روز مردمیش همی
به شب ز دیده بود آفتاب ناپیدا
چهار وقتش پیشه چهار کار بود
کسی ندید و نبیندش ازین چهار جدا
به وقت قدرت رحم و به وقت زلت عفو
به وقت تنگی رادی به وقت عهد وفا
اگرچه جود و سخاوت ز قدر بر فلکند
فرود سایۀ انگشت اوست جود و سخا
مدیح بازوی او کن که پیش بازوی او
قویترین کس باشد ز جملهٔ ضعفا
خدای دادش هرچ آن سزا و درخور اوست
مثل زنند که درخور بود سزا بسزا
شناخته است که منّت خدایراست همی
به خلق برننهد منّت او ز بهر عطا
به عزم کردن او کارهای خرد و بزرگ
چنان برآید گویی که عزم اوست قضا
رضا دهند به امرش ملوک، وین نه عجب
بدو شوند بزرگ ار بدو دهند رضا
سما چو بنگری اندر میان همت اوست
اگرچه پیکر او هست در میان سما
مبارزان را شمشیر او طلسمی شد
که سوی او نبودشان مگر که پشت و قفا
بزرگواری و آزادگی و نیکی را
ز هر که یاد کنی مقطع است ازو مبدا
گرش بتانی دیدن همه جهانست او
برین سخن هنر و فضل او بس است گوا
کس از خدای ندارد عجب اگر دارد
همه جهان را اندر تنی همی تنها
صلاح دین را امروز نیّت و فکرش
ز دی به است و ز امروز به بود فردا
به نام ایزد چونان شدهست هیبت او
که نیست کس را کردن خلاف او یارا
بهای او نه به ملک است نی معاذ الله
که ملک را به بزرگی و نام اوست بها
گهر بدست کسی کو نه اهل آن باشد
چو آبگینه بود بیبها و پستنما
خدایگانا هر جا که در جهان ملکی است
بطاعت تو گراید همی بخوف و رجا
تو رنجه از پی دینی نه از پی دنیا
ز بهر آنکه نیرزد به رنج تو دنیا
چو کم ز قدر تو باشد جهان و نعمت او
به کم ز قدر تو چون تهنیت کنیم تو را
به آفرین و دعایی مگر بسنده کنیم
به دست بنده چه باشد جز آفرین و دعا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تفکر دربارهی طبیعت و زیباییهای آن پرداخته و به بررسی رابطهای میان هوا، درخت، ابر و زمین میپردازد. او به نوعی از موضوعات فلسفی و عرفانی اشاره دارد که به تحول و تغییرات در طبیعت و هنر مرتبط میشود. همچنین، شاعر به مدح و ستایش شاه، محمود غزنوی میپردازد و او را به عنوان شخصیتی بزرگ، با ویژگیهای شایسته مانند سخاوت، عفو و قدرت توصیف میکند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که ارزش واقعی و مقام انسان تنها به خداوند وابسته است و دنیای مادی هیچ ارزشی در برابر عظمت و مقام الهی ندارد.
هوش مصنوعی: دل من از کارهای دلخواه و آرزوها به شگفتی افتاده است که بوی خوش مشک، از بوی خوش نسیم صبح جدا شده است.
هوش مصنوعی: از رایحه و رنگ متوجه میشوم، اما نمیدانم آیا این هوا به خاطر وزش نسیم صبا چنین شده یا اینکه نسیم صبا به خاطر این هوا است.
هوش مصنوعی: درختی که پارچهای زیبا و نرم به عنوان رختخواب گسترده است، شایسته است که زمین زیر آن نیز با زیبایی و لطافت پوشیده شود.
هوش مصنوعی: زمین در روشنایی و تاریکی مانند ابر است و اشک ابر و گیاه به زیبایی درخشان و دلربا میماند.
هوش مصنوعی: زمین به دلخواه خود ابر تیره را به دام انداخت تا از آن جواهر بگیرد و به او رنگ زیبا ببخشد.
هوش مصنوعی: زیر جواهرهای رنگی و نقوش زیبا، وسعت و بزرگی جهان پنهان شده است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در جهان جواهرات و زیورآلات زیادی وجود دارد، اما همهی آنها حاصل هنر ابر و اثر نسیم هستند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که زیبایی و جلوههای بهار و طبیعت، فایدهای ندارد اگر اصل آن زیبایی و جذابیت، به خاطر جاذبههای ظاهری و زودگذر است. به عبارت دیگر، زیباییها تنها زمانی ارزشمند هستند که از عمق وجود و ماهیت واقعی سرچشمه بگیرند، نه فقط به خاطر ظاهر و شرایط بیرونی.
هوش مصنوعی: اگر او در این زمان دچار تغییر و تحول شود، حتی در دوران پاییز نیز میتواند حال و هوای بهاری به خود بگیرد.
هوش مصنوعی: بهار به عنوان الهامبخش خداوند و بزرگترین پادشاه ایرانی شناخته میشود، و وجود آن باعث شکوفایی و زیبایی بوستانها و شعرو احساسات شاعران شده است.
هوش مصنوعی: بهار نشاندهنده زیبایی و زندگی است و رنگهای آن نمایانگر شادی و تازگی هستند. این فصل نه تنها جلوهگر حکمت و آگاهی است، بلکه بوی آن نیز نشانهای از پایداری و ثبات است. همچنین، بهار به مانند کوهی است که نماد بقا و استواری در حیات است.
هوش مصنوعی: بله، این ویژگیها و مقام و منزلت، شایسته ستایش از سوی شاه جهان، شهریاری بینظیر است.
هوش مصنوعی: دولت یمن که با شکوه و قدرت است و شخصی که مورد اعتماد ملت و نماینده راستگوی آنها، امیر غازی محمود، است، در بین فرمانروایان برتر قرار دارد.
هوش مصنوعی: آفتاب نشانهای از وجود مردم جهان است و بیشتر از آن که در هر موقعیتی، چه در تنهایی و چه در جمع، دیده شود.
هوش مصنوعی: شب و روز در حال گذرند و انسان نیز در شب به خاطر غیبت آفتاب، آن را نمیبیند.
هوش مصنوعی: در طول روز، انسان چهار کار مشخص دارد که به آنها مشغول میشود و هیچکس نمیتواند او را از این چهار فعالیت جدا کند و بر خلاف این، او همیشه درگیر این وظایف است.
هوش مصنوعی: در زمان قدرت و توانایی، باید رحم و لطف داشته باشیم. وقتی که در موقعیت دشواری هستیم، باید عفو و بخشش کنیم. در شرایط سخت، باید فرح و شادی را حفظ کنیم و در زمان وفا و تعهد، به وعدههایمان پایبند باشیم.
هوش مصنوعی: حتی اگر سخاوت و بخشندگی به اندازهی گنجایش خود پایین بیافتد، اما سایهی انگشت او نشاندهندهی بزرگی و عظمت سخاوت است.
هوش مصنوعی: به قدرت و توانایی او ارج بگذار، زیرا در برابر نیروی او حتی قویترین انسانها نیز در مقایسه با ضعیفترینها به حساب میآیند.
هوش مصنوعی: خداوند به هر کسی آنچه را که بایسته و شایسته اوست عطا میکند، همانطور که درختان به تناسب نوع خود میوه میدهند.
هوش مصنوعی: خداوند به انسانها احسان میکند و نیازی ندارد که به خاطر لطف خود بر کسی منت بگذارد. نعمتهای او به خاطر بخشش و مهربانیاش است، نه برای اینکه بخواهد بر کسی تکبر کند یا از او انتظار قدردانی داشته باشد.
هوش مصنوعی: با ارادهای قوی، کارهای کوچک و بزرگ بهگونهای پیش میرود که گویی اراده او سرنوشت را رقم میزند.
هوش مصنوعی: سلطنتها به خواسته او راضی میشوند و این موضوع عجیب نیست که اگر از او راضی باشند، بزرگان نیز به او توجه کنند.
هوش مصنوعی: اگر به آسمان بنگری، همت و اراده او در آنجا وجود دارد، هرچند که جسم او در میان آسمان قرار دارد.
هوش مصنوعی: مبارزان به مانند کسانی هستند که شمشیر او بر آنها جادو شده و نمیتوانند مستقیم به سمت او بیایند، بلکه فقط از پشت و به صورت پنهان میتوانند نزدیک شوند.
هوش مصنوعی: هر که را که به یاد بزرگواری، آزادگی و نیکی بیفتی، میتوان گفت که او منبع و سرچشمه این ویژگیها است.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی او را ببینی، تمام جهان در برابر توست. همین که او به این موضوع اشاره کرده، خود هنری و فضیلتی بزرگ به شمار میرود.
هوش مصنوعی: هیچکس نباید از خداوند شگفت زده شود، زیرا او میتواند تمام جهان را در یک وجود جمع کند و آن وجود تنها باشد.
هوش مصنوعی: امروز برای بهبود دین، باید نیت و تفکر را از گذشته بهتر کرد و از امروز به سوی فردا پیش رفت.
هوش مصنوعی: به نام خدا، به طوری که قدرتمندی او به وضوح نمایان شده است، هیچکس توان مخالفت با او را ندارد.
هوش مصنوعی: بهای او به دلیل مقام ملک و بزرگی آن نیست، بلکه ارزش او به خود اوست و نه به دارایی یا نام بزرگی که دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی که لیاقت و شایستگی آن را ندارد، چیز قیمتی را در دست بگیرد، آن چیز مانند شیشهای بیارزش و کم ارزش به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، هر جایی که در جهان سلطنتی باشد، همه به فرمان تو گردن مینهند و از ترس و امید به تو روی میآورند.
هوش مصنوعی: تو برای هدفی معنوی رنج میکشی، نه برای بهدست آوردن نعمات دنیوی، زیرا دنیای مادی ارزش زحمات تو را ندارد.
هوش مصنوعی: اگر دنیا و نعمتهایش به اندازهی ارزش تو نباشد، چگونه میتوانیم تو را تبریک بگوییم؟
هوش مصنوعی: آیا تنها به ستایش و دعا اکتفا کنیم؟ زیرا در دست انسان، جز ستایش و دعا چیزی دیگر نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا
به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی
بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
[...]
شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا
چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا
چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم
که نیست یک شب جان مرا امید بقا
چو شمع زارم و سوزان و هر شبی گویم
[...]
ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما
چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ
چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
غنوده همچو دل تنگ ماست دیدهٔ تو
[...]
ز دور جنبش این چرخ سیمگون سیما
چو سیم و زر شده گیر: اشک ما و چهره ما
شود چو سیم و زر اشک این و چهرة آن
که هست شعبدهٔ چرخ سیمگون سیما
مشعبدیست فلک، حقه باز و حقه تهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.