فروغ در ۵ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۱۳:
آن رند که از عالم دل آگاه است
از دامن او دست فلک کوتاه است
بیگانه ی عالم غم است، غم این است
از ما تا تو هزار فرسخ راه است
شهرام زندی در ۵ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۶:
ای حبس کرده جان را تا کی کشی عنان را
درتاز درجهانش اما نه در جهانش
عنان کشیدن در سیر معنوی ، کار عقل و آموزه های قبلی ماست مولانا میفرماید که جانت حبس نکن
عنان را مکش
در جهان حق در تاز و بتاز
اما با تفکرات معیوب خودت او و عواملش را که عشق را جاری میکنند فراری نده
نه در جهاندن ، ترکیبی قدیمی است به نظر اینجانب به معنی دور نکردن و فراری ندادن است
بسیار خوشحال میشوم اگر یاران مخلص جواب دهند
محسن در ۵ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:
در پاسخ به علی:
چقدر ردیفش به شعر سعدی میخوره!!!
احتمالا یک سعدی دیگه که ساخت حکومته اون شعر را گفته!
آرشام در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۱۲ - حکایت در عالم طفولیت:
سلام این بخش از شعر واج آرایی یا تکرار دارهه
لیلا حسن زاده در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:
سلام و سپاس از مطالب مفید دوستان
باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم
از آنجایی که در دوران گذشته و باستان (حتی امروزه) رسم بر این بوده که در نوروز درب زندانها را باز می کردند و گاه بخشی از حبس زندانیان را میبخشیدند. منظور مولانا از مصرع اول همان باز شدن قفل زندانها و بخشیدن زندانیان بوده است.
.. در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۴:
چنان نادر خداوندی ز نادر خسروی آید
که بخشد تاج و تخت خود، مگر چون تو کلهداری..
دکتر مجتبی گلی سما مشهد در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۰) حکایت روباه که در دام افتاد:
شبیه داستان کفشگر در کتاب سندبادنامه از ظهیر الدین سمرقندی
درود بر عطار عزیز روحش قرین آرامش باد
Deargoli@gmail.com
.. در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۱:
چو من با تو چنین گرمم
چه آه سرد میآری؟!..
محمد سالمی در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:
سلام و درود.
این بیت بی نهایت زیباست:
جانش چگونه تحفه فرستم؟ کزوست جان
کس دوست را چگونه فریبد به مال دوست؟
(حتی اگر جان خود را هم فدای دوست (حضرت حق تعالی) کنم کار مهمی نکرده ام و تحفه ای برای دوست نفرستاده ام چون این جان مال و از آن خود دوست بوده است و او بوده که جان مرا خلق کرده ....
محمد سالمی در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:
با سلام و درود
به نظر حقیر، بیت دوم این گونه صحیح است:
دل را چه قدر و قیمت جان چیست؟ کین دو رفت
وندر خجالتیم هنوز از جمال دوست
(قیمت جان به جای قیمت و جان)
اگر کسی راهنمایی کند ممنون می شوم.
سید محسن در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۲:
پشت بر صومعه کردیم....--- درست است
سید محسن در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۱ دربارهٔ صامت بروجردی » کتاب المناجات با قاضی الحاجات » شمارهٔ ۵ - و برای او همچنین:
چشمی به حال.......خویش وا کنیم----بهر گذشتگان.....---بهر حساب چون.....---درست است
سید محسن در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ صامت بروجردی » کتاب المناجات با قاضی الحاجات » شمارهٔ ۴ - و برای او همچنین:
ابلیس وار........ببر کند---گر دست........لطفت جدا کنی----درست است
سید محسن در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۲ دربارهٔ صامت بروجردی » کتاب المناجات با قاضی الحاجات » شمارهٔ ۳ - و برای او همچنین:
افعال ما.....ورضای تو.....---نادیده بین......و رد دعا مکن----صامت بود سگ ...---درست است
سید محسن در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ صامت بروجردی » کتاب المناجات با قاضی الحاجات » شمارهٔ ۲ - و برای او همچنین:
چشم امید سوی تو دارند ممکنات----درست است
فرزام در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸:
این هم اکتشاف جدید: هندو یعنی فارسی!
در ادبیات ما هندو و ترک استعاره اند: سپیدی و سیاهی، زیبایی و نازیبایی: مثلاً خاقانی در قصیدهی ایوان مدائن می گوید:
این است همان درگه کو را ز شهان بودی
دیلم ملک بابل، هندو شه ترکستان.
که اقتدار ساسانیان را نشان می دهد که می توانستند هندویی را ،با همهی تضاد، به شاهی ترکستان بگمارند
سید محسن در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱۳ - وفات اسکندر:
شوم بر مرکب چوبین.....----ندیمانش به صد....----درست است
سید محسن در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱۲ - حکایت عابد با کور:
شاید این....در این شام تار---- داد ان نان را....----درست است
.. در ۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲۴:
گرت طالب نبودی شه
چنین پرهات نگشودی..
فروغ در ۵ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۱۸: