گنجور

حاشیه‌ها

عزیزالله موحدی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - در تحمل نکردن زور:

در بیت اول، مصراع اول، دو رویه «زیر» نیش مار رفتن درست هست، نه «زبر».

عبآس در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » چشمهٔ نور:

چقدر زیبا شعر رو تموم کرده واقعا لذت بردم

مهدی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸:

دیده =جمال گوش=پند

محمدعلی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:

چطور به خودتون اجازه دست بردن در اثر سعدی و امثالش رو میدید. در مقامی نیستید که همچین کنید. متاسفم که شهرت اشعار قدما در سطح وب فارسی به گنجور وصله خورده.

برگ بی برگی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:

عاشقی گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان سر رهبر است
مولانا در این بیت به روشنی بیان میکند بدوا این خداوند یا زندگی است که عاشق انسان شده و طرح زندگی این است که سرانجام ما را به سوی خود رهبری و راهنمایی کند تا ما نیز عاشق او شویم ، اما در صورت لجاجت انسان که غالب ما انسانها نیز چنین هستیم سرانجام طرح زندگی به کجا خواهد انجامید و مولانا در بخش بعدی این داستان به آن می پردازد ؛
چونک زشت و ناخوش و رخ زرد شد
اندک اندک در دل او سرد شد
کنیزک که سمبل انسان در سنین جوانی میباشد با زرگر که نمادی از چیزهای این جهانی میباشد آشنا میشود اما قرار نبوده با این گونه چیزهای آفل هم هویت شده و دلبسته او گردد و از او خوشبختی و آرامش پایدار طلب کند و این طرح زندگی بوده است تا برای مدتی کوتاه انسان به منظور تشخیص این جهان مادی از جهان بی فرم با این جهان فرم آشنا شود اما دلبسته و هم هویت با آن نشود ، بلکه به اصل خود و عشق پادشاه بازگردد و سرانجام کنیزک با کمک آن حکیم و طبیب الهی در می یابد که زرگر خوب روی نیز از جنس آفل بوده و قادر به خوشبخت نمودن وی نخواهد بود ، پس دیر یا زود از وی دل خواهد برید .امااین انسان ممکن است با چیز های دیگری از همان جنس آفل هم هویت گردد ولی طرح زندگی به گونه ای رقم خواهد خورد که انسان پس از مدتی هم هویت شدن با آنها ، مجدداً درخواهد یافت که این چیزهای آفل و گذرا نیز وی را به آرامش نخواهند رساند و بدین ترتیب زندگی یا خدا آنقدر این کار را ادامه خواهند داد تا وقتی کنیزک یا انسان دریابد که تنها با عشق و وصل شاهنشاه است که به خوشبختی و شادی بی سبب و آرامش دست پیدا میکند و این مهم با راهنمایی طبیبان الهی چون مولانا امکان پذیر خواهد بود اما بدون کار بر روی خود ما انسانها تغییری ایجاد نخواهد شد چرا که فقط کار مداوم ما ، همراهی طبیب الهی و عنایت شاهنشاه به منزله شربت زهر آگین برای زرگر من ذهنی متوهم ما خواهد بود که تا او نمیرد ما به اصل خود زنده نخواهیم شد .
موفق و پایدار باشید

راضی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

من یاد این افتادم که
ارنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد تو که با منی همیشه چه تری چه لن ترانی
هرچی از بیت های اول فاصله میگیریم شعر ضعیف تر میشه

علی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷۹:

با سلام
مصراع دوم بیت دوم " آن هر دو به وی دادم و از غم رستم" صحیح می باشد.

عین. ح در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۰۱ دربارهٔ امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲:

ای شهریار عادل می خور که خصم بددل
چون مرغ نیم‌بسمل در دام توست دروا

عین. ح در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲:

خانان همی به خدمت بوسند سم «اسبت»

Fatêh.A در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۱۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۷:

کلمات داخل پرانتز حذف شده‌اند به خواهش بویرایید: مقدمه نحو زمخشری در دست داشت و(با صدای بلند) همی‌خواند ضربَ زیدٌ عمرواً و کان المتعدی عمرواً. گفتم ای پسر خوارزم و ختا صلح کردند و زید و عمر(تو) را همچنان خصومت... و الخ.

میعاد در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۶:

بکُند صحیح است

جواد نجفی ازندریانی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳ - ارزش گوهر:

بیت نهم ویرگول نیاز نداره.جورِ دیگه بخونش.
در چهره ام ببین چه خوشیهاست و تابهاست بهتر ادا میشه وقتی در چهره ام ببین چه خوشیها و تابهاست خونده میشه .
مصرع دوم بیتِ یکی به آخر مانده رو هم متوجه نشدم.؟؟؟

حسین توفیقی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۴۰ دربارهٔ رهی معیری » منظومه‌ها » خلقت زن:

«فریب مار و دوراندیشی از مور» باید «فریب از مار» باشد.

.. در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۳۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۰:

چون شمع سحرگاهم
چون صبح برآ آخر..

.. در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۲۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۶:

نی خطا گفتم، تو و من کی بود در راه عشق،
جملگی عشق است، این را از مجاز آن می‌کنم..

.. در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۶:

عشقِ تو، تاوان‌ْسْت بر من..

کاظم ایاصوفی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۴۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۵:

مصراع دوم بیت سوم با یاد رخ خوبش صحیح است

عین. ح در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲:

بیت آخر «هر جایگه مه روزی»

عین. ح در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۱۱ دربارهٔ امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:

بیت ششم «نالهٔ زیر است»

عین. ح در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸:

بیت ششم باید اینگونه باشد:
خونم حلال دانی و بوسه حرام، چیست
می ننگری که بوسه حلال است و خون حرام

۱
۲۲۴۷
۲۲۴۸
۲۲۴۹
۲۲۵۰
۲۲۵۱
۵۵۲۱