سرم سودای او دارد، زهی سودا که من دارم!
از آن سر گشته میباشم که این سوداست در بارم
سرم در دام این سودا بهل، تا بسته میباشد
اگر زین بند نتوانم که: پای خود برون آرم
حدیث آن لب شیرین رها کردیم و بوسیدن
چو یاد رخ خوبش ز دور آسایشی دارم
ز کار عشق او ما را نشاید بود بیکاری
که تا بودیم کار این بود و تا باشم درین کارم
نشان دانهٔ خالش ز هر مرغی چه میپرسی؟
ز من پرس این حکایت را، که در دامش گرفتارم
رفیقان راز عشق او ز من بیزار نتوان شد
اگر زاری کنم وقتی، چه باشد؟ عاشق زارم
نه نیکست این که: خود روزی ز بد حالان نمیپرسی
مگر نیکو نمیدانی، طبیب من، که: بیدارم؟
تو پنداری که: او با تو وفا ورزد، دلا، مشنو
جمال خوب و مال پر،وفا ورزد؟ نپندارم
ازین سودا که میورزد نخواهد شد دلم خالی
اگر در پای او صد پی بسوزند اوحدی دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق شدید شاعر به معشوقش است. او از آتش عشق و دلبستگیاش سخن میگوید و احساس میکند که در دام این عشق گرفتار شده است. شاعر از یاد لبهای شیرین و چهره زیبا و دلنشین محبوبش به یاد میآورد و میگوید که در عشق او کار و فعالیت دیگری برایش وجود ندارد. او از دوستانش میخواهد که او را درک کنند و بیان میکند که هیچکس نمیتواند از درد عشقش بیخبر باشد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشقش هیچگاه خالی نخواهد ماند، حتی اگر به قیمت از دست دادن همه چیز باشد.
هوش مصنوعی: دل من پر از خیال اوست، چه خیال عجیبی که من دارم! از آنجایی که این خیال در زندگیام سنگینی میکند، دچار آشفتگی هستم.
هوش مصنوعی: من در این فکر و خیال گرفتار شدهام و نمیتوانم خود را از این بند رها کنم، حتی اگر بخواهم، نمیتوانم پای خود را بیرون بیاورم.
هوش مصنوعی: ما از صحبت درباره لبهای شیرینش گذشتیم و به یاد بوسهای که از زیباییاش در دل داریم، به آرامش رسیدهایم.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم در عشق او بیکار بمانیم، زیرا از ابتدا فقط همین کار را داشتیم و تا زمانی که در این راه هستم، همچنان به این کار ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دربارهٔ نشانهها و ویژگیهای آن دانهٔ خاص بپرسی، به هر پرندهای که میخواهی نپرس. از من بپرس که خودم در دام آن افتادهام و تجربهاش را دارم.
هوش مصنوعی: دوستان و همراهان راز عشق او نمیتوانند به خاطر درد و زاری من از من دور شوند. اگر من دردی را فریاد بزنم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ من عاشق و دلسوختهام.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر کسی همانند من از وضعیت بد دیگران بیخبر باشد، نشاندهنده این است که او به خوبی حال را نمیداند. یا به عبارت دیگر، آیا تو نمیدانی که من هوشیار و بیدار هستم؟
هوش مصنوعی: تو فکر میکنی که او به تو وفادار خواهد بود، اما قلب من این را نمیپذیرد. نیکبختی و زیبایی و دارایی نمیتواند وفاداری را تضمین کند.
هوش مصنوعی: دل من هرگز از این عشق خالی نخواهد شد، حتی اگر به خاطر او صد بار بسوزم. برای من، عشق اوحدی بسیار ارزشمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا باز آی تا با تو غم دیرینه بگسارم
حدیثی از تو بنیوشم نصیبی از تو بردارم
دلا گرمن به آسانی ترا روزی به چنگ آرم
چو جان دارم ترا زیرا که بی تو خوارم وزارم
دلا تا تو زمن دوری نه درخوابم نه بیدارم
[...]
بخواب مرگ خواهم شد مکن ای بخت بیدارم
که من دور از درش امشب زعمر خویش بیزارم
خلافست اینکه می گویند باشد آرزو در دل
مرا در دل بود بد خوی و چندین آرزو دارم
نه آخر عاشقان باری زخوبان رحمتی بینند
[...]
خر خمخانه را ناسور پیدا گشت و بیطارم
بنیش از سقبه آن ناسور در یکهفته بردارم
چو خر شاعر بود بیشک که بیطاری کند شاعر
چه داند آن خر شاعر که من شاعر نه بیطارم
ز تسعیر خر شاعر بسازم خمره مرهم
[...]
نصیحت میکنم دل را که دامن درکش از یارم
چو با دل بر نمیآیم به رنج دل سزاوارم
اگر معزولم از وصلش ندارم غم بحمدالله
که در دیوان هجرانش منم تنها که بر کارم
من از وی بر خورم گویی کس این هرگز نیندیشد
[...]
چو من عادت چنین دارم که غم را شادی انگارم
به بیماری چنان کآمد تو هم میدار تیمارم
به درد تازه هر ساعت مرا مشغول خود میکن
از این بیکار کم داری دمی بیکار مگذارم
به یک غم ابلهی باشد که از عشق تو بگریزم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.