گنجور

حاشیه‌ها

باربد در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

باسلام
منظور از شکافتن آسمان ، با توجه به مصرع قبل احتمالا دگرگون کردن دنیا است و انداختن طرحی نو.
در اینجا یک جور شور ، وجد و شادمانی از حافظ به ذهن می رسه که میخواد تغییری در حال بد قبلیش بده.
اگه اشتباه میکنم راهنمایی کنید.
ممنون از همه

تنها در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

سلام دوستان. حجم اطلاعات و سواد ظاهرا بیداد میکنه. اقایون مفسر شعر،سه ماه می خور،ونه ماه پارسا میباش درست نیست.ویرگولو باید بعد از نه ماه بخونید. یعنی:سه ماه می خور ونه ماه،پارسا می باش. به این معنی که سه ماه می بخور و نه ماه که یعنی تمام سال....پارسا بودن رو هم به طعنه گفته.

محمد عرفانی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱۳:

جناب استاد شجریان این دو بیت را هم با نوازندگی دو تار عثمان محمد‌پرست نیز خوانده‌اند

امیرحسین رایگان در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۴۹ - غزل:

از بیت هفت به بعد یک مثنوی است و ربطی به 7 بیت اول که غزل هستند ندارد
انگار دو شعر متفاوت پشت هم آمده‌اند
باید تصحیح شود

فرهاد در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۰ - حکایت آن فقیه با دستار بزرگ و آنک بربود دستارش و بانگ می‌زد کی باز کن ببین کی چه می‌بری آنگه ببر:

تحریف شده . یک بیت حذف شده
ظاهر دستار چون حلهٔ بهشت
چون منافق اندرون رسوا و زشت
از برون تعنه زده بر بایزید
از درونش شرم میدارد یزید

راهین rahin.raha۱۴@gmail.com در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۶ - دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی:

سلام به دوستان. همه ی دوستان محبت کنند و دو بیت زیر رو کامل مفهومشو بگن یعنی حقیقتی که در دل خودش داره.
معنای کلمات دشوار رو هم محبت کنید بگین.
جان ها در اصل خود عیسی دمند
یک دمش زخم اند و دیگر مرهم اند
گر حجاب از جان ها برخاستی
گفت هر جانی مسیح اساستی

مصیب مهرآشیان مسکنی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:

با سلام حضرت حافظ شاعره استعاره های مصرحه زیبا می باشد ...مثلا طوطی طبعم زعشق شکر و بادام دوست ..اصلا نامی از لب و چشم که مشبه به است نیاورده فید به جای چشم بادام و به جای لب شکر فرموده یا نرگس ساقی بخواند ایت افسونگری چشم مست را به ساقی و مستی را به نرگس یا شهلا را به نرگس ...حال در این شعر چنان بی مزه واضح گشودن گره را انهم گشاد که معنی بسیار ضعیفی برای گشودن است آنهم چشم به کرم داشتن فقد برای گشادن هرگز نمی تواند درست باشد پس باید
بگوییم
گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
همچنان چشم امید از کرمش میدارم .

مسعود هوشمندی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:

بوئی درست بنظر نمیرسد
واژه ادبی این بیت بعنوان مطلع بویی هست

Babak در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:

عقلست گر آبادی ویرانگیم خوش تر
ور عقل شود گنجی ویرانه نخواهم شد
بیت بالا رو از جایی و اینگونه شنیدم

محمد در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷:

بیت آخر تضمین از شعر سنایی است

محمد در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشانده‌ای بر سر راه بر کن:

غژ غژ کردن هنوز در میان مردمان تاجیک و هزاره افغانستان کاربرد دارد و کلمه ای است اصیل و به معنای دست دست کردن و سرو صدابه معنای جنجال کردن است ،یعنی دراین جا وقتی مولانا می گوید مغژ یعنی توبه ات را به تعویق نینداز.

بی نام در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۵ - جواب خرگوش نخچیران را:

شرح و تفسیر بیت 1008
گفت : ای یاران ، حقم الهام داد / مر ضعیفی را قوی رایی فتاد
خرگوش به نخچیران پاسخ داد : ای دوستان ! حق تعالی به من الهام کرده است از این رو موجودی ضعبف ، رای و تدبیری نیرومند یافته است . [ الهام در لغت به معنی اِعلام است و در اصطلاح شرعی ، القاء معنایی است در قلب از طریق فیض . یعنی بدون سعی و اکتساب و اندیشه . بلکه الهام واردی است غیبی . ابن عربی گوید : خاصیت الهام چنین است که عارض می شود و زائل می گردد گاه بر صواب است و گاه بر خطا . ]
شرح و تفسیر بیت 1009
آنچه حق آموخت مر زنبور را / آن نباشد شیر را و گور را
برای مثال چیزی را که خدا به زنبور عسل از طریق الهام آموخته به شیر و گورخر نیاموخته است . [ مصراع اول بیت اشارت دارد به آیه 68-69 سوره نحل « و خداوند به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان و سقف های رفیع ، منزل گیرید و سپس از میوه های شیرین تغذیه کنید و راه پروردگارتان را به اطاعت پویید . آنگاه از درون آنها شربتی شیرین و رنگارنگ (عسل) بیرون آید که مایه شفای مردمان است . در این کار نیز آیت قدرت خدا برای اندیشمندان هویداست » مولانا برای تبین استدلال خرگوش مبنی بر اینکه قدرت حقیقی نه از جثه زفت و ستبر که از هوشمندی و زیرکساری برآید . به همین جهت زنبور عسل را مثل آورده . این حشره خردک اندام نیز به اقتضای ثقدرت و مشیت الهی ، انگبین گوارا و حیات بخش پدید می آورد . ]
شرح و تفسیر بیت 1010
خانه ها سازد پر از حلوای تر / حق ، بر او آن علم را بگشاد در
زنبور عسل خانه های کندو را پر از عسل (حلوای تر) می کند زیرا حق تعالی دری از این علم را به روی او گشوده است .
شرح و تفسیر بیت 1011
آنچه حق آموخت کرم پیله را / هیچ پیلی داند آن گون حیله را ؟
مثال دیگر ، آن چیزی که خداوند به کرم ابریشم آموخته است آیا فیل با آن جثه عظیم می تواند آن فن و هنر را بداند .
شرح و تفسیر بیت 1012
آدم خاکی ز حق آموخت علم / تا به هفتم آسمان ، افروخت علم
این انسانی که از خاک آفریده شده علم را از حق تعالی آموخت تا این که توانست آسمان هفتم را با نور خود روشن کند یعنی به اسرار بالا پی ببرد . پس علم و معرفت سبب برتری انسان می شود .
شرح و تفسیر بیت 1013
نام و ناموس ملک را در شکست / کوری آن کس که در حق در شک است
به کوری چشم کسی که نسبت به حق در شک و تردید است . آدم ، نام و آوازه فرشتگان را در هم شکست .
شرح و تفسیر بیت 1014
زاهد چندین هزاران ساله را / پوزبندی ساخت آن گوساله را
خداوند بر دهان زاهدی که چند هزار سال خدا را عبادت کرد پوزبندی زد تا آن گوساله (ابلیس) از اسرار و علم دین چیزی در نیابد . [ منظور از زاهد چندین هزاران ساله ، ابلیس است که قبل از آنکه به راه عصیان رود . هزاران سال خدا را عبادت کرده بود . مولانا ابلیس را به گوساله تشبیه کرده و شاید مراد از پوزبند ، تکبر ابلیس یا قیاسات عقلی سست او بوده است . چنانکه گفت : من از آدم برترم . چرا که اصل من از آتش است و اصل آدم از خاک . از اینرو کبر ورزید و فرمان حق را در سجده آوردن بر آدم اطاعت نکرد . ]
شرح و تفسیر بیت 1015
تا نداند شیر علم دین کشید / تا نگردد گرد آن قصر مشید
تا ابلیس بر اثر تکبر و قیاسات عقلی سست نداند که چه سان شیر علم دین را بمکد یعنی به فهم و دریافت حقایق و اسرار دین دست نیازد و اطراف آن کاخ استوار (علم دین) نگردد . [ قصر مشید در لغت به معنی کاخ بلند و استوار است اما در اینجا مراد علم و معرفت باطنی و یا حریم قرب الهی است . ]
شرح و تفسیر بیت 1016
علم های اهل حس ، شد پوزبند / تا نگیرد شیر ، زان علم بلند
دانش اهل حس ، یعنی آنان که حواس خود را به علوم ظاهری مشغول داشته اند و می خواهند از راه مجادله و مناقشه به اسرار ربانی واقف گردند آن علوم بر دهان روح آنان به منزله پوزبندی است که نمی گذارد از شیر حکمت و معرفت بنوشند .
شرح و تفسیر بیت 1017
قطره دل را یکی گوهر فتاد / کان به دریاها و گردون ها نداد
بر دل ما که قطره ای بیش نیست گوهری فرو چکیده که آنرا خداوند به دریاها و افلاک نیز نداده است . [ تشبیه دل به قطره به مناسبت خردی دل است و گوهر در کنایت از معرفت و یا عشق است . به عقیده عامه مروارید از باران در درون صدف متولد می گردد . دلیل است بر اینکه کلانی و ضخامت جثه مناط امتیاز و فضیلت نیست . چنانکه دل با همه خردی و کوچکی به معرفت و عشق اختصاص یافت و گردونها و دریاها با همه عظمت و پهناوری از این لطیفه بی نصیب ماندند . ( شرح مثنوی شریف ، ج 2 ، ص 391 و 392 ) . این بیت ناظر است به آیه 72 سورۀ احزاب « ما امانت خود را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم ولی از برداشتن این بار سنگین تن زدند و بیم بنمودند . در حالی که انسان این بار امانت را بر دوش کشید که او بسی ستمکار و نادان است » ،
شرح و تفسیر بیت 1018
چند صورت ، آخر ای صورت پرست / جان بی معنی ات ، از صورت نرست ؟
ای ظاهرپرست آخر تا کی می خواهی به صورتهای ظاهری توجه داشته باشی ؟ آیا هنوز جان فاقد معنای تو از صورت پرستی رها نشده است ؟
شرح و تفسیر بیت 1019
گر به صورت آدمی انسان بدی / احمد و بوجهل ، خود یکسان بدی
اگر انسانیت به صورت و شکل باشد لازم می آمد که حضرت محمد (ص) و ابو حهل هم برابر و یکسان باشد .
شرح و تفسیر بیت 1020
نقش بر دیوار مثل آدم است / بنگر از صورت چه چیز او کم است ؟
برای مثال نقشی که بر روی دیوار است مانند آدم است . اکنون نگاه کن که این نقش بر دیوار چه چیزی از انسان حقیقی کم دارد ؟
شرح و تفسیر بیت 1021
جان کم است آن صورت باتاب را / رو ، بجو آن گوهر کم یاب را
در جواب بیت قبل : جان در این نقش خوشرنگ و جلوه دار وجود ندارد حال برو و آن گوهر کمیاب را پیدا کن .
شرح و تفسیر بیت 1022
شد سر شیران عالم جمله پست / چون سگ اصحاب را دادند دست
وقتی که از طرف خداوند به سگ اصحاب کهف چنین اذن و پیروزی (دست) داده شد که همراه اصحاب کهف باشد . همه شیران جهان در برابر چنین مقامی که به آن سگ داده شد سرافکنده شدند . [ سگ به حکم شرع ناپاک است ولی چون به دنبال اصحاب کهف راهی شد و به آنان میل پیدا کرد . صورت ظاهر او نتوانشست باطن او را زشت و ناپاک سازد . پس مقرب بندگان خدا شد و شرافت جاودانه یافت . ]
شرح و تفسیر بیت 1023
چه زیانستش از آن نقش نفور / چونکه جانش غرق شد در بحر نور
وقتی که جان کسی در دریای نور الهی مستغرق باشد از صورت زشت خود چه زیانی می برد ؟ [ مسلما زیانی نمی برد چون زیبایی حقیقی به سیرت است نه به صورت . گرچه زیبایی صورت زیبا فضیلتی خدادادی است اما زیبایی سیرت از آن بالاتر است . ]
شرح و تفسیر بیت 1024
وصف صورت نیست اندر خامه ها / عالم و عادل بود در نامه ها
در قلم نویسندگان هرگز توصیف شکل و صورت نمی آید بلکه فقط اوصاف معنوی و درونی از قبیل دانا و دادگر نگاشته می شود . [ هر گاه بخواهند وصفی حقیقی از کسی در نامه ای و یا مقاله ای ارائه دهند به صورت ظاهر و قد و قامت آن شخص نمی پردازند بلکه به وصف معانی روحی و اوصاف اخلاقی و باطنی او توجه می دارند . ]
– تا اینجا مولانا برای اثبات عقیده خود در برتر بودن معنا بر صورت سه نوع دلیل اقامه کرده است . 1- دلیل حسی ، انسانها با وجود متحدالشکل بودن از نظر باطنی با هم اختلاف دارند . 2- دلیل مذهبی ، پیامبر (ص) با ابوجهل در صورت ظاهر با هم متحد بودند یعنی بر حسب ظاهر هر دو بشر بودند ولی کیف بشر ؟ 3- دلیل عرفی ، مردم بر حسب عادت ، خلق و خوی درونی را ملاک قضاوت خود قرار می دهند . چنانکه در دو بیت بعدی همین مقصود دنبال شده است .
شرح و تفسیر بیت 1025
عالم و عادل همه معنی است و بس / کش نیابی در مکان و پیش و پس
دانایی و دادگری معانی باطنی و حقایق درونی است که آنها را نمی توان در مکان و اینجا و آنجا پیدا کنی . [ پس مقولات معنوی را نمی توان در صورت و شکل ظاهر پیدا کرد بلکه جایگاه این امور ، اعماق روح است . ]
شرح و تفسیر بیت 1026
می زند بر تن ز سوی لامکان / می نگنجد در فلک ، خورشید جان
جانی که موصوف به صفاتی برین از قبیل دانایی و دادگری باشد از جانب لامکان بر تن تجلی می کند یعنی آن روح الهی از جانب غیب و از مرتبه لاریب بر جسم پرتو می افکند و در آن تدبیر و تصرف می کند . خورشید جان در حد دانش حتی در افلاک هم نمی گنجد تا چه رسد به اینکه در کالبد عنصری بگنجد . پس از بیت 1018 تا اینجا این مطلب گفته شد که ارزش و اعتبار انسان به اوصاف روحانی اوست نه مسائل ظاهری دیگر . از نظر ارتباط با حکایت مورد بحث نیز دلیلی شد بر اینکه خرگوش خردک اندام با نیروی فکرت و درایت بر شیر ژیان چیرگی تواند یافت . ]

منصور در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۵:

بیت اول نو = تو
بیت دوم چشم = چشمم
بیت ششم وقا = وفا

جلال در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:

سلام. از حاشیه ها برابر خود شعر حظ و استفاده بردم.
سپاس و قدردانی.
ضمنا ابتدا از شکستن سبو و ادامه آن تصورم رفت که با حاشیه ها به خاکی زدم .

مجرم در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » گئتمه ترسا بالاسی:

این بیت از شیخ عظیم شیروانی هست:
گئتمه ترسا بالاسی منده سنه سایه گلیم
دامنونن یاپیشیپ سنله کلیسایه گلیم
یا سن ایسلامی قبول ایله منیم دینیمه گل
یا کی تعلیم اله من مذهب عیسایه گلیم

همایون رضایی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸:

به نظر من صورت درست مصرع اول بیت ششم باید این باشد: «بیم جان این بار خونم می‌خورد»

فرزاد در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۵ - قصهٔ آنک کسی به کسی مشورت می‌کرد گفتش مشورت با دیگری کن کی من عدوی توم:

دربیت اول وا رهد صحیح است

کاظم ایاصوفی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۲۷ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:

مصراع دوم بیت ماقبل آخر نرد درست است نه نزد

هادی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۹ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۳:

دوستان مصراع چون نشود ز تیر تو... باید توجه داشت که بصورت پرسشی خوانده میشه

امیرحسین رایگان در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۹ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۳:

انتهای بیت هشتم باید کلمه «است» باشد که به اشتباه «نیست» آورده شده

۱
۲۰۵۸
۲۰۵۹
۲۰۶۰
۲۰۶۱
۲۰۶۲
۵۴۸۶