nabavar در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳:
گرامی سینا
خرابات را خراب آباد یا ویرانه ها معنی کرده اند .
ربطی به خورآباد و آئین مهر ندارد.
در” تصوف مقام و مرتبۀ خرابی و نابودی عادات نفسانی، خوی حیوانی، و محل کسب اخلاق ملکوتی که عارفان و سالکان از قید عادات و حالات نفسانی رهایی یافته و از بادۀ وحدت سرمست شوند“ نیز آمده است
سینا در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳:
با احترام به همه نظرات ، دقت کنید به واژگان خرابات و خرافات در بیت اول. با توجه به این که تا جایی که من فهمیدم ریشه اصلی واژه خرابات «خوراباد» (یعنی محل پرستش ایزد مهر در آیین کهن «مهری» ) بوده پس هیچ بعید نیست که منظور حافظ این معنی باشد و خواندنش به صورت خُرابات که تناسب آوایی بیشتری هم با واژه خُرافات پیدا میکند هم مورد نظر ایشان باشد و او زیرکانه این دو واژه را با هم قافیه کرده. به هر حال نور خدا همه جا هست و حقیقت در همه ادیان تنیده شده( در خرابات مغان نور خدا می بینم! - ایـن عجـب بین که چه نوری ز کـجا می بینم!)
امیر در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
چرا بیت اول "شکایت" و "حکایت" جابهجا آمده؟ لطفا اصلاح کنید.
nabavar در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۵:
می کند یک جانب از خوان تهی سرپوش را
هر سبک مغزی که بر سر می نهد دستار کج
منظور از خوان تهی سبک مغزی و نادانی ست
nabavar در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۵:
گرامی حسین عمی
می کُنَد یک جانب از خوانِ تهی سرپوش را
هر سبک مغزی که بر سر می نهد دستار کج
هر بی خردی که عمامه {دستار} کج می گذارد ، گویی سرپوشِ ظرف غذای خالی را کج گذاشته است.
یک جانب = کج
hasan.m در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:
سلام،
بیت پنجم ، اوج عرفان ، دیدگاه عارف را به جهان هستی به زیبائی بیان نموده
قابل توجه ، اینکه این اشعار توسط آستاد شهرام ناظری بخوبی و به زیبائی اجرا نموده
حسین در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۰۲:
در مصرع آخر، قبل از کلمه "بهاری" یک کلمه مثل جوی یا ابر از قلم افتاده است.
مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰:
بیت پنجم «خدنگ گر مرو» به صورت ذیل، اصلاح شود:
از هدف، گرد «خدنگ گرمرو»، ظاهر شود / هست خاکستر ز دلها، شعلهی آواز را
مظفر محمدی الموتی
مرتضوی کیاسری در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:
سلام . با توجه به بیت اول و بیت آخر ، بنظر میرسد که حافظ برای مقام شاه نعمت ... احترام قائل است و براستی از ایشان گوشه چشمی تقاضا می کند تا بدین ترتیب از طبیبان مدعی بی نیاز باشد . اما ظاهرا در بیت پایانی ابراز ناامیدی میکند. در بیت اول ما هیچ سخن طعنه آمیز نمیبینیم و نگاه مستقل به این بیت ، فقط یک امیدواری را نشان میدهد که در بست پایانی به ناامیدی مبدل میشود.
احمد الیاسی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
میفرمایند که شرف مرد به جود است و کرامت ، به سجود
کاری به ادامه شعر نداریم
اون کاما که قبل از به اومده یه وقفه توی ریتم شعر میندازه و جمله رو دو قسمت میکنه شرف مرد ... به سجود : منظور از به سجود 《در ادامه شمردن خصوصیات بزرگ بودن》 یعنی افتادگی
پویا در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
بیت آخر، زنگ درسته نه رنگ
منظور از زنگ، زنگیانی یا حبشه یا اتیوپی امروزی که در دوره های مختلف به اسم های مختلف یاد میشد.
میفرماید پوست سیاه کسی که اهل حبشه است سفید نمیشود، چون نژادش حبشهای(زنگیانی) است.
حسین عمی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۵:
با سلام میشه بیت 2 رو توضیحی بدین در باب معنی و لحن خواندنش؟؟؟
گنگ خواب دیده در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸:
سلام
به نظرم هر دوتا برداشت از مصرع گر کشتنیم (کشته نیم) درست است. ولی گر کشتنیم هم بیشتر شنیده شده و هم سپردن اختیار به دست معشوق رو بیشتر می رسونه.
پریسا در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان):
بعث به معنی زنده کردن درست است (بعث مرده) که ور شعر به اشتباه بحث آمده است.
بر اساس نسخه اصلی دیوان و شرح استاد جعفری مدرس شعر نظم معاصر دانشگاه تهران
سینا در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
جناب رهگذر، واجب میدانم بگویم که اطلاعات علمیتان به طرز عجیبی غلط است! (هرچند ارتباطی به شعر ندارد اما نتوانستم پاسخی ندهم) 200 میلیون سال قبل دوران دایناسور ها بود و زمین تا آسمان، فاصله زمانی داشت با «تکامل» انسان امروزی (هومو ساپینس یا انسان خردورز) که حداکثر 100 تا 150 هزار سال قبل میشود و از 5 میلیون سال قبل است که گونه های انسان نما (که تفاوت کم اما مهمی با نیاکان شامپانزه ها یا اورانگوتان های امروزی داشتند) یافت شده و آخرین گونه های انسانی به جز ما در فاصله 10 تا 30 هزار سال قل از بین میروند. ( تقاضا دارم حذف نکنید هرچند بی ربط است چون ضروری است که اطلاعات غیر علمی مطرح شده بی جواب نمانند)
هم مسیر در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
اتفاقاً «جهان» به طور کامل به معنای عالَم است. با توجه به سطح عرفانی مولانا که همه ما به نیکی میدانیم قبل اینکه شاعر بزرگی باشد عارف بزرگی بودند، بسیار بسیار کم لطفی است اگر بخواهیم اشعار گهربار ایشان را با چشم دنیابین خود بسنجیم و معنا کنیم. با نگاه عارفانه که بخوانید، تازه متوجه عمق و تسلط مولانا به عرفان خواهید شد.
مینا در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
با سلام و احترام و ضمن تشکر از تفاسیر و معنی کردن اساتید، بنده هم بر این عقیده هستم که مراد حضرت حافظ با ایهام هر دو هست. یکی جام می ( انسان کامل و عارف حقیقی) و دیگر، شیخ احمد جام(رضی ا...)
علی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
با سلام و عرض ادب خدمت حافظ پژوهان گرامی، با توجه به اینکه حضرت حافظ مرید شیخ الاسلام احمد جامی عارف سده ی 5و 6 بوده و شیخ الاسلام جامی در شکستن میخانه و حد زدن بر نوشندگان معروف است. به نتیجه میرسیم که منظور جناب حافظ از شراب و می، آن معنی مصطلح در جامعه نبود و مرادش جام و می معرفت و عرفان می باشد. کما اینکه عرفای دیگر هم همچون عراقی در رساله عملیه خود به صراحت از اصطلاحات عرفانی و معانی آن نام برده.
و دیگر اینکه خطاب به اشخاصی که بر این اعتقادند که حضرت حافظ العیاذ بالله کافر و ملحد بوده اینه که اگر به خودشون زحمت بدن و دیوان حافظ رو بخونن متوجه میشن که ایشان فردی موحد بوده اند.
ابیاتی مثل:
1-هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ/ از یمن دعای شب و ورد سحری بود
2- صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ/ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
3-چون احمدم شـفـیع بود روز رسـتخیز
گو این تن بـلاکش مـن پـرگنـاه بـاش*
آن را که دوستی علی نیست کافر است
گـو زاهـد زمانـه و گو شـیخ راه بـاش*
امـروز زنـده ام بـه ولای تـو یا عـلی
فردا به روح پـاک امامان گـواه بـاش
قبر امام هشـتم و سـلطان دیـن رضـا
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
اما اینکه فقهای خشک مذهب و خشک مغز متعصب و متظاهر حضرت خواجه را کافر و ملحد خطاب میکردند، از این جهت بوده که افکار و اعمال و همچنین رای های باطل ایشان را به نقد می کشیده و در صدد احیای دین حقیقی و آزاد کردن مردم از بندگی جهل و تلبیس آنان بوده است.
مهدیه در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۶:
در بیت هفتم هم میگه چو شکرگیر تو گشتم چو من از تیر تو گشتم تیر اینجا به معنی سهم هست. در بیت "تیر او باد عزُّ و نعمت و ناز تا بتابد بر آسمان بر، تیر" در این بیت هم تیر اول به معنای سهم و تیر دوم به معنای عطارد هستش
احمد در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۹: