مسلم فلاح در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۴ - منازعت امرا در ولی عهدی:
با عرض ادب
یک توضیح در مورد رحمه للعالمین بودن پیامبر در ارتباط با شرح بیت 717 توسط استاد فرهاد:
معنی آیه 107 انبیا این نیست که پیامبر برای جهانیان رحمت است.بلکه معنی اش این است که که ما پیامبر را نفرستادیم مگر ازروی رحمت خودمان .یعنی اگر نمیفرستادیم کسی نمیتوانست ما را بازخواست کند وبه کسی نیز بدهکار نبودیم اگر فرستادیم از روی رحمت بوده است
مفاهیم آیات 56 قصص،3و99 یونس،272 بقره ،35 انعام و86و87 اسرا ،31 رعد وسایر آیات مشابه به این موضوع دلالت دارند.
جعفر عسکری در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۱۰:
آن حُسن و دَلال بین و آن مکر و فَنَش
وان دست به عُشّاق جهان بر زدنش
وان ناز و تکبرش که من بی ریشم
یا رب تو به تیغ ریش،گردن بزنش!
این رباعی از مهستی در اثر ارزشمند بیاض تاج الدین احمد وزیر ( 782 ق) است که در منابع دیگر نیامده است.
البته در سفینه کهن رباعیات (سده 8 هجری) با اختلاف جزئی در متن و بدون نام سراینده ثبت است.
ناصر قنبری در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:
سلام بر ادب دوستان
لطف کنید معنای بیت زیر در دماوندیه استاد ملک الشعرا را بفرمایید :
تا وارهی از دم ستوران وین مردم نحس دیو مانند
با توجه به اینکه ستوران بمعنای چهار پایان و اسبها و یا استران میباشد
بهنام در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
درودها.
مصرع دوم بیت اول بجای "سخن" واژه ی "سخی" درج شده
مسلم فلاح در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر:
از استاد گرانقدر فرهاد بابت شرح وتفسیر ابیات تشکر میکنم .ایشان در شرح بیت 615 راجع به جبر واختیار توضیحاتی بیان فرموده اند از ایشان وسایر اساتید صاحب نظر درخواست میکنم در این باره مطلب زیر را نیز نقد بفرمایند.
علیرغم اینکه خداوند در قرآن با زبان ساده وروشن در مورد جبر واختیار ما را راهنمایی کرده است اما با وجود این،موضوع جبر واختیار یکی از مفاهیم لاینحل برای عده کثیری محسوب میشود.حتی افراد صاحب فکر واندیشمندان نیز بجای توجه به این آموزه در قرآن سعی کردند هریک به نوعی موضوع را با حدس وگمان خود توجیه کنند وهیچ وقت هم نتوانسته اند آن را حل کنند.
خداوند در آیه 68 سوره قصص میفرماید: و پروردگار تو هر چه را بخواهد میآفریند و اختیار آن را دارد، و آنان اختیاری ندارند. خدا از آنچه برای او شریک قرار میدهند منزّه و بالاتراست . وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ
در اینجا خداوند اختیار را برای خودش میداند وبرای دیگران اختیاری قایل نیست.ودر آخر آیه قایل شدن اختیار را برای غیر خدا شرک میداند.
اما در جاهای مختلف قرآن برای انسان توانایی اراده قایل است: مثلا در بخشی از آیه 152 آل عمران میفرماید:.....َ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الْآخِرَةَ .... برخی از شما دنیا را و برخی از شما آخرت را (اراده میکند)میخواهد. یادر آیات زیر نیز به اراده انسان صحه میگذارد:
النساء : 134 مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ .....
هر کس پاداش دنیا بخواهد، پاداش دنیا و آخرت نزد خداست، ...
هود : 15 مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها ....
کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را بخواهند [جزای] کارهایشان را در آنجا به طور کامل به آنان میدهیم، .....
اگر به معنی کلمات اختیار واراده دقت کنیم مشخص است که اراده به معنی خواستن است واختیار مجموع خواستن وبه انجام رساندن یک عمل است.بعبارتی اختیار شامل اراده وبه فعلیت رساندن اراده است.
مثلا اگر یک عمل ساده برخاستن را در نظر بگیریم این برخاستن تشکیل شده است از اراده برای برخاستن وتوانایی برخاستن .خواستن (اراده)دست ماست اما توانستن برای برخاستن به ما داده نشده است.بلکه این توانایی مطلقا دست خداست وهر وقت ما میخواهیم بلند شویم خداوند ما را بلند میکند. ویا توانایی بلند شدن را به ما القا میکند.
ودربعضی موارد این توانایی را خداوند به برخی افراد نمیدهد.مثل افراد دارای معلولیت حرکتی. آنها میخواهند بلند شوند ولی نمیتوانند.آیا کسی میتواند بگوید که انسان های معلول مجبور هستند ولی انسانهای سالم مختار؟
انسان های معلول نیز مثل انسان های سالم صاحب اراده هستند واراده میکنند برخیزند اما توانایی برخاستن دست خودشان نیست که برخیزند دست خداست و خداوند مقدر کرده که اراده آنها را برای برخاستن پاسخ مثبت ندهد. برای بقیه حسب اراده شان برای برخاستن توانایی برخاستن را نیز خداوند به آنها القا میکند.
پس اگر بخواهیم کلمات رادر جای صحیح خود بکار ببریم بهتر است بجای اینکه بگوییم انسان موجودی مختار است بگوییم انسان موجودی صاحب اراده است واختیار مختص خداوند است.
در قرآن قرینه های زیادی برای تایید این نظر میتوان پیدا کرد از جمله :مثلا در آیه 17 سوره انفال میفرماید وقتی تیر انداختی تو نینداختی بلکه خدا انداخت.( ....وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی ....)تیر انداختن ترکیبی است ازخواستن برای تیر اندازی وعملکرد دقیق ماهیچه های دست ،بازو ومغز و.....متناسب با خواستن تا هدف محقق شود.ازاین میان فقط اراده پرتاب تیر دست انسان است وبقیه موارد همگی دست خداست. اینکه ماهیچه ها انرژی داشته باشند.اینکه کارکرد مغز دقیق وبه موقع باشد.اینکه همانگی مغز با ماهیچه های دست مناسب باشد .اینکه تیر به موقع رها شود واینکه تیر درست حرکت کند و....همگی دست خداست.
وبه همین خاطر است که خداوند حمد را انحصارا مخصوص خود میداند.حمد در واقع تحسین وستایش بخاطر یک عمل زیبا ودلپسند است.مثلا وقتی یک بازیکن فوتبال گل زیبایی را به ثمر میرساند به زعم ما آن گل را بازیکن زده است اما به زعم خداوند در عمل ترکیبی گل زدن به جز خواستن برای گل زدن که متعلق به بازیکن است همه افعال مربوط به ،به فعلیت رسیدن گل در اختیار خداست وعمل خدا محسوب میشود ولذا اگر قرار است کسی بابت این گل زیبا تحسین شود خداوند است نه بازیکن .(الحمد لله).البته مسئولیت انسان نیز بابت همین خواستن هاست.
mu ya.shafeian@gmail.com در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود:
کیومرث.
پژوهنده ی نامه ی باستان اینگونه خبر آورد که:
1- کیومرث برای پادشاهی به کوه رفت
2- لباس پلنگینه پوشید (به شکل پلنگ با پوست پلنگ)
3- از او «فر» شاهنشاهی ساطع شد
4- همه ی خلایق در کنار او آرامش داشتند جز حسودان.
5- پیش نماز خلایق بود
6- امام دینی انسانها بود
7- انسانها -ایرانیان- دینشان را از او می گرفتند
8- فرزندی داشت به نام «سیامک»
9- سیامک برای دفاع از پدر در برابر دیو اهریمن حسود، به جنگ رفت
10- سیامک با پوشش بدون زره به جنگ رفت
11- دیو حسود باجنگ معکوس از پشت به او خنجر زد
12- سیامک کشته شد
13- یک سال تمام کیومرث و خلایق همراه او، در عزای سیامک عزاداری کردند
14- رنگ عزای آنها، فیروزه بود
15- خدای متعال بوسیله فرشته وحی، به آنها وحی فرمود که عزاداری بس است
16- خدای متعال اجازه داد به کیومرث که، کینه دیو اهریمنی حسود را به دل بگیرد
17- تا قبل از وحی الهی، کیومرث نسبت به هیچ کس هیچگونه کینه و حسادت و انتقام و بد خواهی و مرگ نخواست و نداشت؛ نسبت به هم مهربان و پدر گونه بود. حتی آن لحظه که در حال عزاداری بود، کینه قاتل را بر دل نداشت
18- کیومرث بعد از وحی الهی، شب و روز به دنبال انتقام از اهریمن حسود قاتل بود.
ابوسعید در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
گفتی که حافظ این همه رنگ وخیال چیست
نقش غلط مبین که همان لوح ساده ایم
سیدفریددژم در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۴ - داستان مهبود با زروان:
با توجه به سیر تاریخی در شاهنامه و مقایسه با سایر مآخذ به نظر میرسد که حکیم به رغم اطلاع از تقدم زمانی مهبود بر بوزرجمهر، این داستان را بدون رعایت زمان وقوع نگاشته باشد.
در ضمن در تاریخ طبری و یونانی و رومی نامی از زروان به عنوان بدخواه مهبود در میان نیست و آذرونداد مسبب مرگ مهبود نگاشته شده است.
فلذا راهی که میتوان چاره نمود این است که استفاده حکیم توس از کلمه زروان، ابزاری است و بایست ریشه را در تقابل و یا تطابق آیین مزد یسنا و زروانیسم در آن دوران جستجو کرد و دلیلی برای جانبداری حکیم از یکی و تخریب دیگری پی گرفت
همایون در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۴:
از غزل های پیش از ملاقات شمس است ولی نکات بسیار مهمی درخود دارد
بیشک جلال دین عیسی را بسیار خوب می شناخته است و علاقه عظیمی به او دارد بطوریکه پیامبر محبوب او بوده است در عین حال که فردی مسلمان است و هویت اسلامی دارد ولی بطور آشکار هوادار مسیح است
در این غزل کاملن خود را آشکار میکند
از خدا میخواهد که سرنوشتی چون عیسی به او بدهد زیرا رحمتی در کار خداو جهان نمی بیند همچون عیسی که چاره خود را در آشتی با تقدیر از راه عشق می بیند بجای آشتی با خود
و کنار آمدن با وعده فردا و
آنچه در قران وعده داده شده را همینجا طلب میکند و خود را چون بچه و یک مؤمن ساده گول نمی زند
و مصطفی را به سنایی که پیامبر برگزیده اوست حواله میدهد
و در این راه با شهامت ناشی از پاکی و عشق سخن میگوید چون بیش از ایمان خود به عشق خود باور دارد در نتیجه نیازی به هیچ صلاح و ظاهری ندارد چون به نیرو و اصالت عشق پی برده است اینگونه است که با شمس آنگونه جفت میشود و آفرینشی پیامبرگونه پدید می آورد که از دست هیچ مؤمن دینداری بر نمی آید و توصیه شمس بخوبی برای او کارآمد میشود که دوست دار واقعی محمد کسی است که متابعت محمد کند و متابعت حقیقی یعنی خودت محمد شوی نه دنبال رو
عیسی میگفت من راهم یعنی تو هم راهی
نه آنکه راه مرا بروی بلکه راه خودت را برو
مهریار mohsen.۲۹۸@gmail.com در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:
خزینه به معنی لجن و مخزن اب حمام عمومی است در حالیکه خزانه به معنای جایگاه مال و اموال هست لطفا اصلاح بفرمایید . منظور حافظ این است که جمع کردن مال و اموال برای ایندگان کفر است زیرا رزاقی که امروز به تو دادفردا هم به او میدهد و اگر به این اعتقادی داشته باشیم از جمع کردن بیهوده ی مال و اموال و استفاده نکردن از آنچه خداوند در اختیارت داده دوری میکنیم زیرا اعتقاد داریم که رزاق خداست
در همین مضمون عطار میفرماد که هر کس به جمع آوری مال و مال اندوزی روی بیاورد در روز قیامت به صورت موش محشور خواهد شد زیرا خاصیت موش جمع کردن و انبار کردن است
همایون در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۵:
اگر از غزل هایی باشد که در أوائل آشنایی با شمس و با حضور شمس در کنار خود سروده باشد میتواند قابل تامل باشد با چند مشخصه
اول اینکه بسیار تصنعی و ساختگی است
دوم از شیوایی کلام و وزن برخوردار نیست
سوم کمی حالت چاپلوسی و ناخوشایند دارد
و میتوان گفت شعر یک مرید برای خوشایند مراد و مرادپروری گفته شده است ولی از آنجا که در صداقت جلال دین نمی توان تردید داشت باید گفت بخشی مربوط به رسم ورسوم آن دوران است و بخشی هم به آتشین نشدن عشق است که پس از غیبت شمس روی میدهد
صفا در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶:
دوست عزیزم
جناب محمد
اجازه میخوام با فرمایش جنابعالی مخالف باشم. بیت 《هر که به جِدِ تمام در طلبِ ماست، ماست ،،، هر که چو سیل روان در طلب جوست، جوست》 ارتباطی با مثل عاقبت جوینده یابنده است ندارد. بلکه این جملهایست که مولانا از طرف حضرت حق نقل قول میکند. یعنی پیام خداوند است که میفرماید هر که با همهی وجود خواهان من باشد، من است. (خداست) مصداق مصرع دیگری از مولانا که میفرماید 《هرچیز که در جستن آنی، آنی…》 یا در معارف سلطان ولد صفحه 151 میخوانیم:《جویای هرچه هستی، میدان که عین آنی》
یعنی در طلب هر چه باشی همان هستی.
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۷:
بیت دوم مصرع اول
دفدیم اشتباه است
دیدیم
Ali M.l.i در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۵۴ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
دوبیت اخر این شعر توسط یانو هایده در دستگاه سه گاه خوانده شده است.
همایون در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۳:
عرفان و رازورزی نزد جلال دین کاری دو نفره است، این عرفان با دوستی و همنشینی با شمس دین آغاز شد و با دوستی با صلاح دین ادامه یافت و با حسام دین به اوج رسید. او دوعقل را قبول دارد و رشد انسان و نو آوری را کار دو عقل و دو دوست و دو یارِ غار می داند به قول شمس این جهان پدید آمد تا دو دوست ملاقات کنند
با آمدن دوست مسیح پیدا میشود که انسان و پیامبر برگزیده جلال دین است و کار دل سروسامان می پذیرد و سر سجده گاه خود را پیدا میکند و عاشق خانه خودرا می یابد اشتیاق به یگانگی میرسد و سفر پایان می یابد و چنگ خرد بکار میافتد و دروغ و ریا چون راهزنی بدام مکافات گرفتار میشود
مهدی قربانی زیناب در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را:
سلام خسته نباشید از تمام زحماتی که میکشید سپاس گزاری میکنم در مورد شعر هم باید گفت مثل همیشه عاااااالی
شهلا در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
سلام و درود
جهان حضرت مولانا که عاشقی ست، جهان بی سویی ست
"این سو حهان آن سو جهان بنشسته من در آستان
بر آستان آن کس بود کو ناطق ِ اَخْرَس بوَد"
شهلا در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹:
سلام و درود
جهان حضرت مولانا که عاشقی ست، جهان بی سویی ست
"این سو حهان آن سو جهان بنشسته من در آستان
بر آستان آن کس بود کو ناطق ِ اَخْرَس بوَد"
زیبا روز در ۴ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۵:
در این غزل شاعر از جانب خود و از جانب معشوق ،از هر دو جانب سخن می گوید .بیتی که این طور شروع می شود :
شب چو به خواب می رود گوش کشانش می کشم ...سخن معشوق است
جعفر عسکری در ۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۵۲: