گنجور

حاشیه‌ها

.. در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:

وجود
خویش‌آروینِ رویاگونه‌ی عشق!
خود را در همه و همه را در خود دیدن
یکتایی..

ن.ت

قاموس در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۷:

در مصراع: "غیر ان لم یعرفوا یشقی به من"
عبارت صحیح چنین است:
"غیر ان لم یعرفوا عشقی بمن"
توضیح آن که، «باء» بعنوان حرف اضافه (جر)
در زبان عربی متصل (به کلمه بعد) نگاشته
می شود و علی الاصول بسیار بعید و خلاف
فصاحت است که مولوی در میان عبارتی عربی
به یکباره (آن هم در حد یک حرف) به فارسی
چیزی بگوید و دوباره در کلمه بعدی به عربی
بازگردد...
*** بنا به درخواست دوستی که برگردان فارسی
اشعار را جویا بودند -به اجمال و در حد برگردانی
نسخته و ناسفته- سطور ذیل پیشکش می گردد:
ای خردسالی که پیکرت تر و تازه است/
و از زمان شیرخوارگی ات چندان نمی گذرد!/
ای آن که سیمایت مانند هاشمیان (سادات)
و پس گردنت چونان ترکانست/
و ای آن که مویت همانند دیلمیان و چانه ات مانند رومیانست/
جان او جان منست و جان من جان اوست/
کیست که همزیستی دو روح را در یک پیکر دیده باشد!؟/
مردمان درست می گویند که من عاشق هستم/
اما نمی دانند که من عاشق کیستم!/
خواهید مرا پاره پاره سازید و خواهید پاره هایم را بپیوندید/
که هر چه از شما رسد، در نزد من نیکوست!/
وطنم از (اشتیاق) کالابرگی که مراست، می گدازد/
و کالابرگ من از آنچه در وطنم هست، تباه می گردد/

رضا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵:

نشستم به زابل به فرمان تو

امیرسبزعلی داویجانی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۸ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۷۱ - ذکر حسین منصور حلاج قدس الله روحه العزیز:

چطور برما که انسانیم
خدایی خفته در جانیم
چنین خطبی سزا باشد
به سجاده صفـا بـاشـد
اگر ما خود جدا دانیم
از این غفلت که میدانیم
سرا پا خفته در خوابیم
چه میدانیم که در خوابیم
رهایی از من خود را نمییابیم
که مفهوم ان ال حق نمیدانیم
بگوییم که خدا بالاست
ولی اینجا میان ماست
یکی مثل حسین منصور
خدا با او یکی چون نور
زه دست دادیم چه بیهوده
چه میدانیم که حق بوده
زمان بر ما چو زندان شد
به تکرارها، بی پایان شد
بگویم ما منی های های خود را
جدایی از بدی دیدن خود را
همی چون من نمیدانم که در قبلم
چوشاید من عطا کس های قبلم
خفیف و آن عطا هم، همین باشن
خدآنها نمی‌خواستند که لعن شن
حسین منصور یکی مثل ما بود
ریاضت سیغلی بر جان ان بود
ولی آیا ما ها هم حاظر هستیم
ته اعماق ببینیم منصور هستیم
ترا بس ای قسم دادم که حلاج
اگر ما آدمان در لعن تو حلاج
به آن نور خدایی که تو داری
گذر کن بندگان با آن که داری
دلت را من بگم جای خداوند
صفای هر دوتون تو و خداوند
مثال شبله وانان که خوب اند
ببینو رحمتی کن با خداوند
گذشتی کردی تو رستم نکرده
میفهم که خدا با تو چه کرده
خدای در درونت همینجاست
میان ما خطا کاران ناپیداست
میخوام خدا ما همه بیدار باشه
جهانم از منی ها بی عار باشه
یکی باشیم همه یه ما آدم ها
نه خشمی و نه نیرنگو بدی ها
چنان با هم یکی میشیم اینبار
نه کشور باشه او نه تویی بدار
میخوایم جای خدارو بکنیم پاک
غبار هر بدی را ما کنیم پاک
خدا خوشحال شود با پاکی پاک
دگر این واقع زشتو کنیم پاک
بیایم تخم صفاو عشق بکاریم
خدا هستیم لاقت در دل بکاریم
که هر جا میروم غیرت نبینم
نشان از هیچ بدی هیج جا نبینم
بیایم با هم زمین عشق بکاریم
خدا هم ذوغ کنه شادی میکاریم
همینجا از وجودت و خدایت
تشکر میکنیم شدیم هدایت
دل نوشته ای از امیر سبز علی
خدایه درون همه ما بیدار به امید همبستگی جهانی یا علی

فریبرز در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

استادی داشتم که همیشه در تفسیر شعرها آخر توضیحاتش میگفت : المعنی فی بطن الشاعر . ما هر کدوم با توجه به مدار توحیدی خودمون به این بیت ( بیت آخر ) نگاه می‌کنیم ، و من هم با توجه به درک خودم خدمت دوستان عرض می‌کنم .
اگر این عمر خودمون رو لحظه ی بینهایت کوچک در عمر بینهایت خودمون در نظر بگیریم و بدونیم که لحظه عمر ما حد واسط ورود از بینهایت قبل به و خروج به بینهایت بعد بدونیم و این عمر رو موهبتی از خداوند بدونیم که بما داده تا لذت بردن رو تجربه کنیم ....
حضرت مولانا میگفته های ابیات بالای من همه باید بشما بگه که مسیر گذر کردن از این لحظه بینهایت روون و سهل هستش ولی گاهی وابستگی های ما به مخلوقات انسان در مسیر اون رو از مسیر روون و آروم دور میکنه و تمام گرفتاریهای ما انسان‌ها بواسطه ی عملکرد خود انسان‌ها صورت میگیره .

مهیار در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۹:

سبال مالیدن : کنایه از لاف زدن ، ادعا کردن
خستم از خستن /xastan/ به معنی زخمی شدن و آزرده شدن میاد
تو مصرع بود اندیشه چون بیشه در او صد گرگ و یک میشه . تبدیل گفتار به گفتار محاوره و تبدیل است به ه جالب توجه

russel در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

باسلام و سپاس از کوششهای پربار شما متأسفانه آنچه شما با عنوان " لغتنامه، ابجا ، جستجو ، وزن " برای من یک پدیده مزاحم است که مرتب در هنگام " کپی" کردن یک بیت ، چان با سماجت بدنبال من می آید که حداقل برایمن که روزی باید صدها بیت را برای تحقیقم " کپی" کنم ، وقت گیر است. بدیهی است که این امکان باشد که این افزوده برای برخی نعمت و کمک کننده باشد . تا یار ....
با تشکر فراوان . دست مریزاد

محمد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۷:

با توجه به تصاویر کتب خطی، به نظر می رسد در مصرع دوم بیت اول "بسته" قافیه باشد نه "رسته"

حیدر در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳:

ساقی بیا که عشق ندا می کند بلند
به نظرم این بیت را مولانا اینگونه فرمود هرچه گویم عشق را شرح وبیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن
و چقدر آسمانی چه چه زد شجریان این بیت را که به قول استاد سایه اگر حافظ زنده می شد و اشعار خود را از زبان شجریان با آن تحریر های جادویی می شنید بی گمان بوسه هایش را نثار این لب ها و حنجره جادویی می کرد .

نادر در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:

گهواره تراش، کنایه از سنگ قبر تراش است. قبر، گهواره‌ی ابدی!

شیخ در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:

جناب حسین ش
نمیدانم وقتی قرآن کریم 1400 سال پیش از حقایق نجومی ای سخن میگفت که تازه امروز اندیشمندان غربی درحال کشف آنند امثال هاوکینگ کجا بودند؟ به راستی هاوکینگ چه نیازی دارد برود از آیت‌الله مرتضی رضوی دزدی علمی کند؟ مگر نمیگفتید دین خرافه است؟ و نیز نمیدانم کجای شعر خیام دین ستیزی بوده که شما این شعر را این‌گونه تفسیر میکنید! وقتی سواد ادبی ندارید و تنها اسطوره‌تان درد ادبیات فارسی، صادق هدایتِ افسرده و فحاشی است که در آخر خودکشی کرد، مجبور نیستید سخنی بگویید؛ اسطوره ندارید، اسطوره دزدی نکنید، همان خاموش بمانید بهتر است.

علی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:

این شعر رو جناب سید محمد معتمدی با آهنگسازی محمدرضا لطفی در قطعه وطنم ایران هم به اجرا گذاشتند و خوندن از دستش ندید
این متن رو جستوجو کنید تا به کلیپش برسید
Mohammad Reza Lotfi and Sheyda Ensemble - Vatanam Iran Live

Shahram در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:

این مقام نفی و انکار است یعنی هیچکدام از ارزوهای ذکر شده رخ نخواهد داد. خیام بنیانگذار نیهیلیسم در شرق است. نیچه فرزند معنوی خیام در غرب است.

همایون در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت مجنون که خاک می‌بیخت تا لیلی را بیابد:

عجب طبعی دارد عطار
انسان را مبهوت میکند

عادل در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در پند و ستایش:

بنظرم دهان فرنگی درست است نه دهانه فرنگی. این ادعا در تصویر مرتبط پایین صفحه نیز تایید می شود. دهانه فرنگی نوعی سنگ بوده که در طبابت کاربرد داشته و چنین اشتباهی در نوشتار که یک پدیده جدید است باعث سردرگمی در درک معنی می شود. مثل آنچه کتاب من را بنویسند کتابه من!

برگ بی برگی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۳:

گر از می شمس الحق تبریز نه مستی
پس معتکف خانه خمار چرایی
میفرماید اگر از این ابیات نورانی مست و مدهوش نمی شوی پس اینجا به چکار آمده ای ؟

آرمین عبدالحسینی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:

همه قبیله من عالمان دین بودند
ابجدش میشه 609 (سال تولد سعدی)

بهیار سپیدان در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

سپاس. دست مریزاد!
مصراع دوم بیت چهاردم باید نگذارد باشد و بگذارذ وجهی ندارد . هم عارف اهل جمع و گذاشتن نیست هم تقابل با مصرع قبلش لازم است.

سعید fathi.saeid۶۴@gmail.com در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴:

بیت هفتم به طور زیبایی شباهت داره به بیتی از شیخ اجل که میفرمایند:
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشا کنان بستانیم.....

تیمور ناصری در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۴:

شرم‌قصورم از سخن‌، شکوه‌اعتبار برد
آینه (‌داری) عرق از نفسم غبار برد

۱
۱۸۰۰
۱۸۰۱
۱۸۰۲
۱۸۰۳
۱۸۰۴
۵۴۰۸