گنجور

حاشیه‌ها

حامد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۵ - حکایت:

همت اگر سلسله جنبان شود
یا
دولت اگر سلسله جنبان شود

علیرضا رسولی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱:

با سلام
در پاسخ به جناب مبینی باید عرض کنم که آقای سید روح الله(آکا) صفوی، فایز پژوه و نویسنده کتابی در باب دوبیتی های فایز، در یک شروه(نوعی آواز بومی جنوب) این دوبیتی را بسیار زیبا خوانده اند و به همان صورت «درخت شادکامی» این عبارت رو ادا کردند. البته بتده قصد جسارت نداشتم و منظور از نگارش این حاشیه اطلاع رسانی بود.

د. ق. مصلح بدخشانی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » شب:

دست بر زلفش زدم، شب بود و چشمش مست خواب

Mo Taheri در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶:

شاهککاری دیگر از رند دوران

S.K در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۵:

سلام و درود خدمت دوستان گرامی
دوستان معنی این بیت چیست؟
" بس بگفتم کو وصال و کو نجاح / برد این کو کو مرا در کوی تو "
با سپاس فراوان

بهروز صفاییان حقیقی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

در خصوص مصرع دیو بگریزد از ان قوم که قران خوانند باید گفت این مصرع نتیجه منطقی است که خواجه در خصوص فهم زاهد میفرماید و این مصرع نیز دارای دو مفهوم متضاد است مفهوم نخست که همانگونه که سخن شناسان عزیز از شیخ اجل نقل نمودند و وی نیز متاثر از حدیثی از امیر المومنین علی (ع) بوده است که بلی در خانه ای که قران تلاوت بشود شیاطین از انجا کریزان میشوند و ان خانه بطور کلی مصون است ولی مفهوم دیگری که خواجه رندانه اشارت فرمودند این است که دیو نیز از انسان متعصب قشری ظاهربین میگریزد و دراینجا نظر به وخامت احوال دارد حال اگر بخواهیم سابقه مذهبی ان را هم یاد اور بشویم جنگ مولا علی با خوارج که اکثرا قاریان قران بودند ومتاسفانه همه قشری متعصب باری نظر حافظ بر مفهوم دوم استوار تر مینماید زیرا چونان همیشه مفتضح نمودن زاهد را منظور تظر داشته و باز این خاصیت پاردوکسی و چند وجهی شعراین نادره دهر است و براستی اگر تمام شعرای جهان را درکفه ای و حافظ وشعر بلیغش را درکفه دیگر بگذاریم کفه لسان الغیب میچربد

بهروز صفاییان حقیقی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

در خصوص مصرع دیو بگریزد از ان قوم که قران خوانند باید گفت این مصرع نتیجه منطقی است که خواجه در خصوص فهم زاهد میفرماید و این مصرع نیز دارای دو مفهوم متضاد است مفهوم نخست که همانگونه که سخن شناسان عزیز از شیخ اجل نقل نمودند و وی نیز متاثر از حدیثی از امیر المومنین علی (ع) بوده است که بلی در خانه ای که قران تلاوت بشود شیاطین از انجا کریزان میشوند و ان خانه بطور کلی مصون است ولی مفهوم دیگری که خواجه رندانه اشارت فرمودند این است که دیو نیز از انسان متعصب قشری ظاهربین میگریزد و دراینجا نظر به وخامت احوال دارد حال اگر بخواهیم سابقه مذهبی ان را هم یاد اور بشویم جنگ مولا علی با خوارج که اکثرا قاریان قران بودند ومتاسفانه همه قشری متعصب باری نظر حافظ بر مفهوم دوم استوار تر مینماید زیرا چونان همیشه مفتضح نمودن زاهد را منظور تظر داشته و باز این خاصیت پاردوکسی و چند وجهی این نادره دهر است و براستی اگر تمام شعرای جهان را درکفه ای و حافظ وشعر بلیغش را درکفه دیگر بگذاریم کفه لسان الغیب میچربد

شیفته حق در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱۴:

اشاره مولانابه سختیهای طاقت فرسای سلوک است.عارف معاصر(حضرت عبداعظیم صاعدی)درتعریف سلوک میفرمایند:سلوک یعنی مجموعه اعمال وافعال دقیق وطاقت سوزی که صحاری مشقاتش وکوره های امتحانش سالک رادرهم میریزد ذوب میکند خمیرمیسازد به اعلی میبرد به اسفل می آورد به عسرویسر می افکند به ابلیس مبتلا میدارد به اشک مینشاندبه خنده می اندازو....سلوکی که سرانجام درانتهای راه سالک رابه رب به آفریدگار به خالق وبه خداوندپیوندمیزندوبااین پیونددیگرسالک نیست که میبیند سالک نیست که میشنود ...وهمچنان سالک نیست که شعرمیسراید پیام میدهد بلکه حق است وحق جزحق نمیگوید(کتاب باحافظ تاکهکشان عرفان واخلاق)

بهروز صفاییان حقیقی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

در پاسخ ان گرامی که فرمودند مراد حافظ نمیتواند خدا باشد و بر مذهبیان خرده گرفتند به نظر این کمترین بر خطاست زیرا هرکسی با هر مشرب فکری میتواند جرعه نوش این بیکران باشد البته برخی از اشعار حافظ فقط بر معشوق زمینی دلالت دارد و هرگز نمیتوان ان را ما ورایی دانست مانند غزل بسیار شیوا زلف خوی کرده و حندان لب ومست پیرهن چاک و عزل خوان صراحی در دست و... این عزل کاملا زمینی است ونشانی از معشوق ماورایی ندارد ولی در دیوان خواجه برخی از عزل ها را هم با توجه به ریشه های تصوف وعرفان در شعر متقدمین میتوان به حضرت باری نسبت داد ولی شگفت انکه این عزل ها نیر در خصوص معشوق زمینی نیز مصداق دارد ولی عکس ان متصور نیست همانگونه که در عزل مطروحه شرح ان رفت ودیگر اینکه ویژگی منشور گونه شعر حافظ این است که هر کسی با هر زاویه دیدی بتواند از ظن خود با وی یار گردد و این ویژگی است که باعث میگردد که همگان به وی تفال زده و مورد پسند عام وخاص گردد

علی جلالی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - در موعظه و نصیحت و تخلص به ستایش بهاء الدین سعد بن احمد:

متن از چه نسخه ای است؟

شیفته حق در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵۰:

وهمه حقایق عالم وجودرا بالعیان مشاهده می نماید علامه طهرانی درکتاب لب اللباب این مرحله ازسلوک رااینگونه توضیح داده است:دراینحال واردعالم اسلام اعظم میشود دراینجاخودراجوهری میبیندیکتاوگوهری بی همتا.برعالم طبیعت محیط وازموت وفنامصون وازکشاکش متضادات فارغ.درخودصفا وبهاوضیائی مشاهده مینمایدکه فوق ادارک عالم طبیعت است زیرا ازعالم طبیعت مرده وحیات تازه ای یافته است

کمال در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب:

من خیلی کوچک تر از اساتیدی هستم که نظرات خود را اینجا بیان میکنند و تنها یک علاقهمند به ادبیات فارسی هستم و عاشق این داستان به راستی که یکی از زیبا ترین سروده های فارسی هست
یکی از هزاران نکته که در این داستان نظر من رو به خودش جلب کرد این بیت بود :
چو باشد نام من در نام ایشان
بر آید کام من چون کام ایشان
تصور میکنم در اینجا شاعر بیان میکنه نام من در کنار نام این سلطان بزرگ خواهد شد در صورتی که امروز شما هیچ نام و نشانی از اون سلطان پیدا نمی کنید درصورتی که نام این شاعر بزرگ با سرودن این ابیات زیبا تا ابد خواهد درخشید .

علی قاسمی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴ - تلبیس وزیر با نصاری:

من از آن روزن بدیدم حال تو
حال تو دیدم ننوشم قال تو
اشاره به اینکه زبال حال بر زبان قال برتری دارد.

امیر در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:

باسلام و عرض ادب خدمت دوستداران گنجینه ادبیات فارسی
بیت زیبای دیگری از این غزل امیدبخش دیده ام که آوردنش اینجا خالی از لطف نیست:
بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد

خاکی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » اندوه دوشین:

محفلم چون مرغ شب از ناله دل گرم بود

چون شفق از گریه خونین شرابی داشتم
جانم رهی

حمید رضا۴ در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

همایون عزیز،
مولوی در همان اولین داستانِ به اصطلاح عاشقانه اش در مثنوی، بیگناه کشی را توجیه می کند. ما روزانه شاهد نتایج فلاکت بار اینگونه توجیه در جهان هستیم.
نیز، مهمترین پیامِ آنچه شما عشق از سوی عیسی میخوانید اینست که “او عاشق شماست و اگر به او ایمان آورید، هرآنچه گناه کرده اید را می بخشد و نزد خود به بهشت می برد”. حال معلوم نیست با نتایج این همه گانگستر و مافیایی که پس از ارتکاب هر جرمی، صلیبِ کت و کلفتِ آویخته بر گردنشان را می بوسند تا جایشان در بهشت حفظ شود، چه باید کرد.
هر فردی میتواند ادعا کند که عشق شناس است و عاشق. اما نتایجِ گفتارها و کردارها را می باید مشاهده و بررسی کرد.
امروزه می توان هر زوج جوانی که خواهان فرزند هستند را با چند ساعت نشست و آموختن فنون و تکنیک های پرورش کودکان آشنا کرد تا انسانی عاشق به تحویل جامعه دهند. فردی که با خود، دیگران، و کل هستی با مهربانی و درک و احترام برخورد می کند، و در برابر هر چالشی در زندگی با استفاده درست از عقل، و بدور از احساساتی شدن بهترین را حل را انتخاب می کند.
هیچ نیازی به خدا و مذهب و عرفان هم نیست. اما، انسانِ عاشق می تواند در خلوت خود و یا هم باورانش، بدور از تحمیل به دیگران، لحظات شیرینی از باورهای فلسفی نیز بیافریند.
بسیار غم انگیز است که انسانها روزانه و مدام از وسایل و دستاوردهای دانشمندان استفاده می کنند، اما آنجایی که با باورهایشان سازگار نیست، از جمله تعبیر عشق، آنان را نادان خوانده و می گویند که فقط جلال، مصطفی، عیسی، ویا فلانی می داند.

هادی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

در مورد برگ درختان سبز می تواتد برگ درختان سرسبز (درختان زنده نه خشک) باشد هرچند که پر واضح است که سبز صفت برای برگ است ولی می توان این برداشت را هم داشت.

بهرام در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:

بسیار زیباست
با بابک جان و گمنام جان موافقم
سعدی استثناست و در نوع درخشش و تاثیر گذاری هم متفاوت از همگان است

مهدوی فر در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:

با سلام و قدردانی بابت سایت بسیار خوبتون.
همانطور که در تصویر مرتبطی که ارائه کرده اید هم مشخصه، در بیت پنجم مصرع اول کلمه صحیح پاش است نه پایش.

مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

مصراع دوم بیت دهم، کلمه «غنا» صحیح است که در مقابل فقر قرار می‌گیرد:
به میزان، می‌شود سنگ تمام، از سنگ کم، ظاهر / غنا و فقر، در آیینه‌ی محشر، شود پیدا
.
اشاره به جریان ذیل هم دارد:
منافقی، به سلمان (وقتی که استان‌دار مدائن بود)، گفت: ریش سفید تو، بهتر است یا دم سگ؟ سلمان در نهایت ملایمت فرمود: اگر از پل صراط رد شدم، ریش من؛ و اگر افتادم، دم سگ.
.
مظفر محمدی الموتی

۱
۱۷۹۸
۱۷۹۹
۱۸۰۰
۱۸۰۱
۱۸۰۲
۵۴۰۸