دیدم گلِ تازه چند دسته
بر گنبدی از گیاه رُسته
گفتم: چه بود گیاهِ ناچیز
تا در صفِ گل نشیند او نیز؟
بگریست گیاه و گفت: خاموش
صحبت نکند کرم فراموش
گر نیست جمال و رنگ و بویم
آخر نه گیاهِ باغِ اویم؟
من بندهٔ حضرتِ کریمم
پروردهٔ نعمتِ قدیمم
گر بی هنرم وگر هنرمند
لطف است امیدم از خداوند
با آن که بِضاعتی ندارم
سرمایهٔ طاعتی ندارم
او چارهٔ کارِ بنده داند
چون هیچ وسیلتش نمانَد
رسم است که مالکانِ تحریر
آزاد کنند بندهٔ پیر
ای بارخدای عالم آرای
بر بندهٔ پیرِ خود ببخشای
سعدی رهِ کعبهٔ رضا گیر
ای مردِ خدا! درِ خدا گیر
بدبخت کسی که سر بتابد
زین در که دری دگر بیابد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
چند مجموعه گل بر خرمنی از گیاه بسته یافتم.
گیاه گریه آغاز کرد و گفت: خاموش باش و بیش خرده مگیر که مرد کریم به بزرگمنشی و بزرگواریِ خود حقِّ همسایگی و همخانگی را از یاد نمیبرد و از همنشینیِ تهیدستان روی بر نمیتابد؛
مرا هم اگرچه مانند گلهای بیخارِ جهان نقشی خوش و بویی دلکش نیست به هر حال گیاهِ گلزارِ آفریدگارم.
چون بندهٔ درمانده را هیچ سببی از اسبابِ رسیدن به مراد نباشد، خداوندِ کریم وی را فرو نگذارد و چارهٔ کارش کند.
مالکانِ برده -که حق و قدرتِ آزاد کردنِ بنده را دارند- چنین آیین است که چاکرانِ فرتوت را آزاد میکنند.
ای خداوندِ بزرگِ جهان آرای، این بندهٔ دیرسالهٔ افتاده را عفو کن و بر وی رحمت آر.
ای سعدی، راهِ قبلهٔ رضا و تسلیم و خشنودی به فرمانِ حق در پیش گیر، ای مرد راه حق، ملازم درگاهِ یزدان باش؛
آنکس از هر درْ رانده و مطرود باشد که از آستان وی (خدا) روی بگرداند، زیرا جز درگاه ایزد پناهی نباشد (نتوان یافت).
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.