گنجور

حاشیه‌ها

شراب در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:

]چرا لینکهای ترجمه اشعار رو نمیگذارید به جای اسم خواننده ای که شعر را اجرا کرده؟

حسن ابراهیمی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۰:

به راه خطا میروی درست است

علی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶:

لطفا تصحیح شود:
مکن چنگ گردون گردنده تیز ---> جنگ گردون گردنده تیزیاب

مهدی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:

وااااای به حال دگران
چه دل خونی داری استاذ، همین قسمت از شعر زیبات برای سوزاندن عالم بسه، انقدر زیباس این اشعار که من دز صدد یادگیری زبان ترکی هستم تا بتونم اصل اشعار استاد رو با تمام وجود درک کنم. روحت شاد و یادت گرامی

فریان در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۶:

اگر نامهربونم مهربون بی،به صورت رباعی ذکر شده

محمود طیّب در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:

در مورد مصراع پایانی، بتوان درست است. نتوان نادرسته.

محمود طیّب در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:

ما به زبان سعدی سخن می گوییم یا سعدی به زبان ما سخن گفته است؟
زنده باد نام و سخن این بزرگمرد سخن.
تنها کسی که سعدی را به معنای واقعی شناخت، حضرت حافظ بود. که از خود گذشت و سعدی را مدح گفت

آرام نوبری نیا در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۹:

با سلام و درود،
این غزل در بیت اول قافیه ندارد، احتمالا این بیت میتواند بجای بیت اول بنشیند!
زهی رویت بهار زندگانی
به لعلت زنده نام بی نشانی
شاد و پیروز باشید

هاوژان شارویرانی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:

سلام دوستان خسته نباشید..معنی خوی تو مصرع اول چی هست..لطفا جواب بدید

محمدرضا کربلایی رضایی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

با سلام و احترام
اینجانب احتمال می دهم منظور حافظ حضرت عباس بوده باشد. با استناد به بیت با صبا در چمن .... این ادعا به نظرم آمده است.

بارقه... در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

با توجه به برداشتهای ارزشمند تمامی دوستان ارجمند...معمولا اشعار جناب خیام چون از دو جنس متضاد عقل و دل ساخته و پرداخته شده است ...تقریبا از نظر من بیشتر قابل تاویل است تا تفسیر تا ببینیم نظر ایشان چیست...
این دو بیت را هم که از سروده های بنده حقیر می باشد هدیه ایست تحفه درویش
آن خمارو مست دو چشمون سیاه...آن شراب و خم و انگورو گناه...همه را ساقی مست بر تو نوشت...تا تو را مست به دوزخ ببرد یا که بهشت...

مصطفی موفق یامی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:

به نظر می رسه این شعر را حافظ در مورد امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف سروده باشه...

همایون در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵:

این گونه هم می شود گفت که تقدیر با آنکه تند و سرکش است ولی رام خداوندی و سوارکاری شمس دین است
از غزل هایی است که در آن مقام خداوندی به شمس داده می شود با تاکید بر جایگاه او که عرش است و مافوق هفت آسمان
به عبارت دیگر رابطه خود وشمس را که رابطه عشق حقیقی است با معیار رابطه انسان و خدا می سنجد
و میدان عشق را گسترش می دهد و از رابطه محدود انسان و خدا خارج می کند
و در حقیقت انسانی که سعی میکند خدایی در بیرون بسازد ولی مقام خودش در حد یگ گرگ وحشی بیش نیست را میخواهد بزرگ و سرور سازد
شاید چند بیت آغازین از گفته های شمس باشد

عرفان نادریان در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

در جواب آقای حسن:
معنی بیت: یک پشت زمین دشمنر روی به من آرند/ از روی تو بیزارم گر روی بگردانم
یعنی اگر یک عالم دشمن به من رو بیاورند (یعنی حمله کنن)، هرگز رو بر نمیگردانم. عبارت: از روی تو بیزارم، گر... مثل اصطلاح امروزیه که میگیم نامردم اگه فلان کارو بکنم. از روی تو بیزارم اگه بخوام رومو برگردونم. یعنی امکان نداره رو برگردونم.
از طرفی سعدی با هنرمندی فراوان، مفهومی پنهان در این بیت قرار داده. این که اگر رو به من بیاورند، (در حالی که من همیشه رو به تو هستم و تورا میبینم و نمیتوانم از تو چشم بردارم)، اگر روی از تو بگردانم، مثل این است که از روی تو بیزار با‌‌شم چرا که محو تماشای تو هستم.
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم

گره گوار سامسا در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۳۸:

تا هنگامی که رقص و پایکوبی نکنیم
نمیتوانیم غم را لگدکوب کنیم
برخیزیم و نفسی بکشیم/صحبتی کنیم/می نوشیم /پیش از دمیدن صبح
که این صبح بسیار بدمد/برآید/که ما دم نزنیم/نفس نکشیم/خاموش باشیم/مرده باشیم

A در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۲:

مولانا در اینجا هم ارادت خود را به امام حسین ( علیه السلام ) نشان میدهد . میگوید این شهیدان ( شهیدان کربلا ) عاشقانند بر فنا بودن . فنای در خدا . و می ترسند که بلا و امتحان الهیشان کم باشد ( ترس ایشان ز بی بلا بودن ) و به کسانی که در ظاهر ، دین دارند و به امام حسین ایراد میگرفتند که چرا حج را به عمره تقلیل داد ، طعنه می زند و میگوید تو فقط روزه ات را بگیر . تو نمیتوانی در روز عاشورا در کربلا باشی ( ششه میگیر و روز عاشورا ... تو نتانی به کربلا بودن ) ( ششه در اهل سنت ، شش روز روزه مستحبی است که در تاریخ خاصی می گیرند ) توضیح کامل تر در سایت زیر قابل مشاهده است که سخنان آقای کریم زمانی است. پیوند به وبگاه بیرونی

تیمور ناصری در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۴:

بیرون‌ نتوان رفت به هرکلفت (از آن) بزم
گر تنگی اخلاق دل افشار نگردد

محمد در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عابدی که در زمان موسی مشغول ریش خود بود:

این حکایت خیلی آموزنده است و مفهوم ساده ای دارد ولی عمل کردن به نصیحت شاعر بسیار دشوار است.

رضا منصوری در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۵:

برنامه 501 گنج حضور جناب آقای شهبازی

هادی تدین در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

در این غزل حافظ واضح اشاره کرده که روی سخن با کیست، این غزل در واقع صحبت های درونی حافظ با خودش است در غم یار وحتی خودش رو سرزنش هم می کنه که صدمایه داشتی و نکرد کفایتی همش در یاد و در غم یار بودی و خسرو هم کنایه ای از خودش هست، این غزل غزل کنایه آمیزی هست، همش کنایست، به یارش می گه که گل اگر بوی تورو نمی داد به عنوان عطر استفاده نمی شد، حتی بوی گل هم کنایه از یارش می بینه، شراب می خوره و در آتش نگاه می کنه و رخ یارشو تصور می کنه پس جهنم براش بهشته، فقط در این شعر خسرو کنایه ای از خودش هست وبقیه از یار، نمی دونم حالا تاریخ نگاران ادبی چه پیشینه ای از این غزل دارند

۱
۱۷۵۰
۱۷۵۱
۱۷۵۲
۱۷۵۳
۱۷۵۴
۵۴۱۰