آزادبخت در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در تغییر احوال مردم و دگرگونی روزگار:
ببخخشید
در سماع پند و اندر دیدن ایات حق
آزادبخت در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در تغییر احوال مردم و دگرگونی روزگار:
غازیان نابوده در غز و غزای روم و هند غز درست است ان زمان غزان به ایران میتاختند در احسن التقاسیم در مدح خراسانیان امده
ترس الترک و سد الغز و هول الروم
آزادبخت در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در تغییر احوال مردم و دگرگونی روزگار:
در منازل در قدیم حج منزل به منزل بود و حاجیان در هر منزل پی گدایی به در خانه بزرگان هر منزل میرفتند
در زمین مشتی خر و گاوند سر بر کرده اند
سر بر میکنند و نه سرو بر میکنند -
در ماسعَ پند و اندر دیدن َ ایات حق درست است بی واو
تاذکین آذر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۰:
با سلام به همه دوستان
در مصرع آخر به نظر «از چَه مگو از جاه گو» مناسبتر است. ضمن یانکه از چاه درآمدن یوسف و به جاه رسیدن نیز به ذهن تداعی میشود.
وزن «جان» با شعر هماهنگ نیست.
اییار در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۲ - تفسیر قوله علیهالسلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما:
با درود فراوان حضور سروران ارجمند جناب محمد امین مروتی. دکتر صحافیان و همهٔ زحمتکشان گنجور .
حقیر تنها برای قدردانی از زحمات شما در خصوص معانی و شرح و تحلیل ابیات که بی مزد و منت و بطور رایگان در اختیار پویندگان این سایت گذاشته اید فقط متوانم دعاگو باشم و از درگاه خداوند منان سلامت و سعادت شما را خواستار باشم امید که در این خصوص همیشه موفق پیروز بوده تا تشنگان سر چشمه عشق و عرفان از این آب زلال و شراب معنوی بر خوردار باشند
برگ سبزی است تحفهٔ درویش.
چه کند بینوا همین دارد .
آریا در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:
این شعر درستش همینه هیچ جایی سانسور نشده اون ابیات عجیب مثل ز شیر شتر ... و این ها جعلیه
مصطفی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:
منظور از عشق مسافری که در خواب دیده بود و عشق حقیقی چیست؟
A.p در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷:
تا کی در انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پا کنی
در حقیقت هر غزلی یک بیت الغزل دارد که بدون شک بیت ذکر شده بیت الغزل شعر است
عبدالعزیز میرخزیمه در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:
آبرو می رود ای ابر خطاشوی ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
بر اساس توضیحی که مولف کتاب حافظ جاوید نوشته است این بیت بشکل فوق صحیح است ، اما در نسخه های مختلف دیوان حافظ این بیت به شکل "ابر خطاپوش" آمده است بنظر میرسد که یا شباهت "خطاپوش" و "خطاشوی" در نوشتن ، یا سابقهء ذهنی نویسندگان نسخه ها و به یاد داشتن بیت دیگر حافظ ؛ "خوش عطابخش و خطاپوش خدایی" ، دارد در این تغییر و تبدیل موثر بوده است . خداوند را خطاپوش خوانده اند زیرا ستارالعیوب است . اما ابر ، پوشندهء هر چه باشد ، خطاپوش نیست ولی خطاشوی هست .
خاقانی میگوید :
ای فیض رحمت تو گنه شوی عاصیان
ریزی بریز بر دل خاقانی از صفا
که ابر رحمت گنه شوی است . علت هم اینست که در روزگاران گذشته یا بر لوح فلزی می نوشته اند و آن را بعد می شسته اند ، یا دفتر و اوراق را از نوشته های خطا می شسته اند .
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که درس عشق در دفتر نباشد
عین این مضمون را خواجهء شیراز در بیتی دیگر آورده ، و تقریباً همین معنا را با مختصر اختلافی در لفظ ادا کرده است :
آبی به روزنامهء اعمال ما فشان
بتوان مگر سترد حروف گناه از او
آبی فشان همان "ببار" است و "ستردن" روزنامه اعمال و زدودن نقش گناه از آن با "شستن" میسر است نه پوشیدن . پس ابر رحمت خطاشوی است نه خطاپوش . گواه دیگر این سخن شعر نظامی دربارهء شستن گناه است نه پوشیدن آن .:
بر در عذر آی و گنه را بشوی
آنگه از این شیوه حدیثی بگوی
با این حساب شاید بهتر باشد بیت ماقبل آخر این غزل به شکلی که آورده شد تصحیح شود . با سپاس فراوان
سعید در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
دوستان عزیزی که جنگ و جدلشون روی شرابه و یکی از شراب خوردن دفاع میکنه و یکی رد میکنه .باید بگم من چون خوردم میدونم اصلا اون حس روحانی که انسان ممکنه بهش دست بده و ...خوردن شراب نمیده.شما بخور حالت تهوع هم میگیری چه برسه به حالت روحانی .کوتاه بیایم دیگه از این بحث های بی سرانجام .هیچ چیز بالاتر از اون حس معنوی که
به صورت طبیعیی بدست میاد نیست.
عیسی پاشاپور در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » باد خزان (در افشاری):
با سلام. تصنیف باد خزان در آواز افشاری از اجراهای ماندگار استاد شجرایان و بزرگان موسیقی است که بسیار خاطره انگیز است و هرگز کهنه و تکراری نمی شود.
امیر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳:
معتمد گرامی سعدی می فرماید:اگر مردمان جهان علاقه مند به شعر من هستند و با ان انس می گیرند و سر لوحه زندگی اشان هست به این دلیل هست که من در محراب ابروانت به گوشه نشینی و ریاضت پرداخته ام. ریاضت به معنای تحمل جور و سختی برای تهذیب نفس است. در واقع می توان گفت علت رستگاری سعدی تواضع و بی خویشی در برابر یار هست و به امر او مطیع که حسن تعلیل هم در بیت موجوده
امیر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:
درود علی گرامی نچشاند صحیح است زیرا سعدی می فرماید:کسی که همیشه وضعیت خوش و خرمی داشته باشد و مفهوم عملی و حسی از جدایی و فراق نداشته باشد وقتی به وصالی می رسد نمی تواند شیرینی حقیقی ان را درک کند زیرا او سختی و غمی را تجربه نکرده پس نمی تواند شیرینی وصال را بچشد زیرا هر روزش وصال است. مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
امیر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:
نیوشا گرامی واژه عشق وابسته به کلمه شمشیر است که خود شمشیر وابسته حیات است زیرا کشته صفت هست نه اسم پس عشق وابسته وابسته است.
مرتضی حیدری آل کثیر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱- در مدح پیامبر اکرم محمد مصطفی(ص):
با تشکر از شما
لطفا این مصرع اصلاح شود
فضلیکه از شداید برزخ شوم خلاص«ت»
Shisui در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۰۰ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۷ - حکایة فیالتّمثّل الصوفی:
در پاسخه به «علی» عزیز.
اگر دقت کنید مرد فاسق داره زاهد رو مذمت میکنه که چی شد، شما که گفتی زمین خشک شده به خاطر گناهان ما، حالا تویی که زاهد هستی داری اینکارو میکنی دیگه گیاهان مشکلی ندارند؟ بارون اومد؟ خشکسالی رفت؟
بهمین خاطر باید شعر تصحیح بشه به:
بر بساط زمین نبات بماند،خلق را قوّت حیات بماند
نسخه شنیداری ای که من شنیدم دقیقا به همین صورت بود.
سهراب فرسیو در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب:
این بیت:
چو شصت آمد نشست آمد پدیدار
چو هفتاد آمد افتاد آلت از کار
در نسخهای چنین درج شده است:
چو شصت آمد نشست آمد به دیوار
در لغتنامهی مرحوم دهخدا معنی کلمهی "نشست" را جستجو کردم، هیچیک از معانی مختلف "نشست" (تخت، سریر، صندلی و غیره) مناسب برای درک معنی مصرع اول این بیت نبود، جز اینکه "... نشست آمد بهدیوار" را بپذیریم. در این صورت تنها یکی از معانی "نشست" در لغتنامهی دهخدا بهاین بیت معنا میدهد: «مقعد. اِست. دُبر.» (یادداشت دهخدا).
یعنی وقتی بهشصت سالگی رسیدی و مثلاً خواستی شلوار بهتن کنی، باید "نشست" را بهدیوار تکیه بدهی، والا ممکن است بهزمین بیفتی.
عباس پارساطلب در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۴ - خاریدن روستایی در تاریکی شیر را به ظن آنک گاو اوست:
این داستان با تفصیلی تمام و تفاوت در برخی از جزئیات داستان در سندبادنامه ظهیری سمرقندی آمده است. حکایت صعلوک و شیر و بوزنه ص 157 از چاپ سیدمحمد باقر کمالالدینی.
مهدوی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۸:
بیت4مصرع2:
چه شود دل حزین مرا رذل خودت خبر کنی(اشتباه)
چه شود دل حزین مرا زِ دِل خودت خبر کنی(ویرایش)
با احترام
آزادبخت در ۴ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در تغییر احوال مردم و دگرگونی روزگار: