خسرو در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست * که از آن دست که او میکشدم میرویم
عیسی گفت: من تاک خدای زنده حقیقی هستم و او باغبان است ، هر شاخهای در من که میوه نیاورد، آن را دور میسازد و هر شاخهای که میوه آورد او را پاک و طیب می سازد [یوحنا 15 : 1- 2]
خسرو در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند *آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
عیسی گفت: من چیزهای بسیاری دارم که بگویم ، لکن خدای زنده حقیقی است که مرا فرستاد و من آنچه را میگویم که به من گفته بگو [یوحنا 8 :26]
خسرو در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
بارها گفتهام و بار دگر میگویم *که من دلشده این ره نه به خود میپویم
عیسی گفت: خداوند مرا مبداء راه خود قرار داد ، قبل از اعمال خویش از ازل ، من از ازل برقرار بودم از ابتدا ، پیش از بودن جهان ، من از خدا صادر شدم [ امثال سلیمان 8: 22 ]
عباس بروجردی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت:
چون زمین بر شکستگی است چرا آسمان بی تفاوت است. نباید بی تفاوت بود نسبت به آنچه که نوشته یا نقد میشود . شکر خدا که مردان اهل فضل و موشکاف هنوز در بحر بیکزان ادبیات ما وجود دارند. مصرع " مکُش مورکی را که دانه کِش است" یک ترکیب بسیار بی لطافت و خواندنش مانند لغلغۀ زبان احساس میشه که نه ظرافت درش است و نه زیبائی داره. و در مصرع دوم هم که گفته شده" که او نیز جان دارد و جان شیرین خوش است" کاملا شعر سکته دارد. حکیم فردوسی ایذا و اذیت دیگران حتا آزار یک جاندار بسیار ضعیف و ناتوان مثل مورچه را که هیچگونه ابزار دفاعی از خود را ندارد تقبیح و محکوم کرده است . به مثل معروف مگر مورچه چی است که بخواهیم اورا مورک خطاب کنیم. میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است درش هم لطافت و هم کاملا دل نشین است و شیخ اجل حضرت سعدی هم کاملا اشاره اش به نیازردن مور دانه کش است که فرموده: سیاه اندرون باشد و سنگدل که خواهد که موری شود تنگدل درون فروماندگان شاد کن
ز روز فروماندگی یاد کن . حق نگهدار همه
حمید دوستی نژاد در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۱۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب:
با درود فراوان
بیت ششم را از گذشته چنین در خاطر دارم:
تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان رَوِش در زمانه مدان
و گمان میکنم این درست است
ا.ه.هیچ در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
حافظ رند بود ، و رندانه دو گروه را به هم انداخته ، تعصب در هر دو گروه که اصرار می کنند این است ولا غیر مورد نکوهش رندان است ، شاید روزی خود حافظ راز سر بسته را به دستان گفت .
محمود در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:
بنظرم چشمانت می گویند لا ابروت میگوید نعم درسته و خیلی هم زیباست به این دلیل که وقتی معشوق برای عاشق ناز می کند ،دقیقا چشمانش را کمی باز کرده و ابروانش یکی بالا و دیگری کمی به سمت پایین می آید و چنانچه به نوشتار کلمه نعم دقت بکنید ابروت می گوید نعم در آن حالت که اشاره شد کلمه نعم متصور می شود.با تشکر
محمد در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:
بیت فلک ها یک اندر دگر بسته شد .... اشاره به شکل گیری منظومه ها و کهکشانها دارد که حول ستاره یا سیاهچاله واحدی حرکت خود را در طی میلیونها سال اغاز کردند و بصورت امروزی درامدند
دو بیت زمین را بلندی نبود .... و ستاره بر او شگفتی نمود .... اشاره به گرد و هموار بودن زمین درابتدای شکل گیری ان و برخورد شهاب سنگ یا خرده سیاره ها تا رسیدن به فرم امروزی ان دارد و همچنین تاریک بودن در ابتدا بدلیل عدم حرکت وضعی که انهم در نتیجه برخورد سیارک ها بوده وگرنه مانند کره ماه دایما یک سمت روز و یک سمت تاریک بود
با چنان دقت بالایی از نجوم و اخترفیزیک صحبت شده که قدر مسلم فردوسی اشراف بر علمی فراتراز تنها شعر و ادب پارسی را بر ما می نماباند
بنده در رشته های فیزیک و مهندسی تحصیل کردم و اولین باری که این شعر را دیدم خشکم زد و تاسف خوردم که چرا ایشان را صرفا شاعر معرفی میکنند !!!! ایمان راسخ دارم کل شاهنامه عین واقعیت بوده و ما به ازای تاریخی دارد و سرگذشت زنجیر واری از اولیا و خواص می باشد
نادر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۹:
چون خداوند شمس دین را میستایم تو بدان
کاین همه اوصاف خوبی را ستودم از قرن
چندین قرن است که مولوی شناسان برای ملای رومی معلم و مرشدی بنام شمس ساخته اند و در مورد اینکه چه کسی بوده تذکره ها نوشته اند و حتی برای او مزار و مقبره معین نموده اند!
ولی حقیقت اینستکه شمس ، شمس دین و شمس تبریزی همه اشاره به روح قدسی الهی دارد که ملهم شعراست وبهمین اعتبار است که رسول اکرم میفرمایند کلید گنجهای ملکوتی زبان شعراست
این شمس همان روح الهام دهنده و روح القدس است که انعکاس ذات خداست در عالم امر و خلق.
انعکاس خورشید در آئینه مقارن خورشید است و هیاکل توحید که حضرت امیرالمومنین مظاهر حقیقت مینامند ( حدیث کمیل) همان شموس ظهور الهیند و ازین نظر است که خداوند در قرآن میفرماید فلا اقسم برب المشارق و المغارب یعنی هر یک از شموس ظهور مشرقی دارند و مغربی و مشرق ظهور بعد همیشه مغرب ظهور قبل است یعنی از همانجا که ظهور شمس دین قبل آخرین طلایع خود را نمایان نموده شمس دین و خورشید ظهور بعد اشراق مینماید مثلاً ایران مغرب شمس محمدیست و البته اشراق ظهور مهدوی از ایران باین سبب ظهور شمس از مغرب است و مغرب شمس مهدوی نیز به تاکید حضرت باقر آذرباییجان یعنی ایران است ( حدیث لابد لنا ) پس رجعت مسیحائی نیز از ایران است
خلاصه کلام اینکه وقتی ملای رومی میگوید ای شمس دین تو مقارن خدائی مقصود او اینستکه صفات خدا از وجود تو ظاهر میشود و اگر من تورا میستایم باین سبب است که خدا چنین امر فرموده که همه ملائکه بسوی تو سجده کنند زیرا تو نور خدا را میافشانی و ازین نظر مقارنی با او و کلمه قرن در خاتمه شعر اشاره به تقارن هیاکل توحید و شموس ظهور است با ذات غیب منیع لایدرک در عالم امر و عالم خلق
لئون در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۱۶:
با سلام خدمت اساتید محترم
آیا امکان دارد معنی ابیات را خیلی واضح توضیح دهید، بی زحمت
با تشکر
اییار در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:
طبل ٬پنهان چو زدم تشت من از بام افتاد.
کوس رسوائی ما بر سر بازار زدند.
اییار در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۷:
طبل٬پنهان چو زدم تشت من از بام افتاد.
کوس رسوائی ما بر سر بازار زدند.
عمار در ۴ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۴ - به عیادت رفتن کر بر همسایهٔ رنجور خویش:
اِبا = اگر الف را مفتوح بخوانیم . در زبان عرب به معنی پدر است و اگر الف را مکسور بخوانیم در زبان فارسی به معنی نانخورش است . ( شرح مثنوی ولی محمد اکبرآبادی ، دفتر اول ، ص 268
بابک در ۴ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » ناز ایله میسن:
سلام
ضمن تشکر از کسانیکه این غزل را معنی کرده اند.متاسفانه بیت اول اشتباه معنی کرده اند.
خیلی ها از دست تو ناراحتند که به اونها ناز نمیکنی
منهم از دست تو ناراحتم که ناز مرا کم کرده ای
حسن کاظمی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷:
این شعر رو جناب آقای کریم صالح عظیمی در آلبوم آوای همایون به صورت تصنیف همایون به روایت استاد دوامی میخونن
بابک در ۴ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » ناز ایله میسن:
سلام
ضمن تشکر از کسانیکه این غزل را ترجمه کرده اند.متاسفانه بیت اول را همگی استباه معنی کرده.
خیلی ها از دست تو ناراحتند که به آنها ناز نمیکنی
من هم از دست تو ناراحتم که ناز مرا کم کرده ای.
(به من کم ناز میکنی)
مهدیه در ۴ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱ - آمن بودن بلعم باعور کی امتحانها کرد حضرت او را و از آنها روی سپید آمده بود:
بیت سوم مصرع اول باید اصلاح بشه. پیداش کن
بهرام در ۴ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۶:
این حکایت دلیل محکمی است که همگان باید گلستان و بوستان را بخوانند و بدانند و به فرزندان خود بیاموزند. روان سعدی شاد
مهرداد داودی mdavoudi۱۲@gmail.com در ۴ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۲ - قصهٔ رستن خروب در گوشهٔ مسجد اقصی و غمگین شدن سلیمان علیهالسلام از آن چون به سخن آمد با او و خاصیت و نام خود بگفت:
در بیت زیر هر سر مویت باشد که هر سو مویت تایپ شده
زین سر از حیرت گر این عقلت رود
هر سو مویت سر و عقلی شود
مزتضی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰: