به حرم رهم ندادن که برون در چه کردی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۹:
در بیت سوم اشاره به این آیه داره
مَن طَلَبَنی ، وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی ، عَرَفَنی
وَ مَن عَرَفَنی ، اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی ، عَشَقنَی
وَ مَن عَشَقتَنی ، عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقتَهُ ، قَتَلتَهُ
وَ مَن قَتَلتَهُ ، فَعَلّی دیَتَهَ وَ مَن عَلَیّ دیَتَهُ
فاَنَا دیَتَهُ.
همانطور که عراقی میگه ، به کدام مذهب است این به کدام ملت است این که کشند. عاشقی را که تو عاشقم چرایی
سیروان در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
واقعاً روتون میشه راجع به سعدی نظر بدین،البته همین نوآوریتون بود که الان وضع زنها شده این،تازه فکر میکنن پیشرفت کردن و امتیاز گرفتن خبر ندارن الان تو چنگ برده داری نوین هستن.
همه فکرا توی پایین تنست،مهم نیست فکر کنی بپوشونیش یا نشونش بدی،به هر حال قرار بود مشغولت نکنه که مشغولی..
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۳۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
درود بله ...موافقم ...سعدی و مولانا و حافظ کامل نیستند ...هر چند از ما کامل تر بی گمان ...و هر کدام یک وجه کامل شدن را شکل میدهد... بی گمان تمام عقاید شان کامل نیست ... در ضمن اشعار ایشان برای الگو گرفتن نیست ...چون عشق الگو نمیخواهد عاشق میخواهد ...
به اشعار به صورت شعر بنگریم و با جان و دل بخوانیم و از تعصبات بیرون آییم و آیین دیگری بر جای نهیم ... :)
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
احساس میکنم اشتباهی صورت گرفته و با توجه معنی شاید منظور همان زن جنس مونث نباشد و اگر هم باشد توهینی نیست ... اگر به تمامی شعر نگاه کنیم جور دیگری برداشت میشود ...
ولی در کل نه ؛
تنها مرد به درجات بالا نمیرسد ...
بهتر است بدانیم که همه با هم برابر هستند ... :)
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:
بلی
بی گمان به ارده شاعر است و خلاقیت ایشان ... ولی الا بر اساس معنی گویی در هر بیت یک معنی گونه گون دارد ...
چه خلاقیت سرشاری داشته است سعدی ...
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۶ - صفت کشتن خلیل علیهالسلام زاغ را کی آن اشارت به قمع کدام صفت بود از صفات مذمومهٔ مهلکه در مرید:
عالی بود ... بله ...البته میتواند شکی در ایمان هم باشند ولی به نظرم شما درست گفتید یعنی درست تر از من ...
محسن جهان درود... :)
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:
بی دل بی نشان ...
هر شاعری برای خود بسیار بالا هست ...اینجا بحث از مولانا بود و من از مولانا گفتم و همچنین اینجا مربوط به مولانا و اشعار اوست نه سعدی و بله از نظر من هم سعدی بسیار خوش سخن است و مقام او یقینا چون مولانا بالا هست ...شیرینی و حلاوت سخن او استثنایی ست ... کسی چون او شاید نیاید ... اینها را گفتم فقط بر این اساس که نکند شما فکر کنید که من تنها مولانا را برتری میدهم ...هرچند شاید برخی بد پندار کنند ...
اما در کل من هنوز شاعر مورد علاقه خود را نیافتم ... هر شاعری چه معاصر و چه سنتی ( قدیمی ) چنان خوش گفته آمد که هر کدام در هر وجه چهره من هستند...
سخن از چه گویم من در این بازی
که هر چه گویم سخن باقی ست
احمـــدترکمانی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۳۹ - گفتن خویشاوندان مجنون را کی حسن لیلی باندازهایست چندان نیست ازو نغزتر در شهر ما بسیارست یکی و دو و ده بر تو عرضه کنیم اختیار کن ما را و خود را وا رهان و جواب گفتن مجنون ایشان را:
شهریست پُر ظریفان وز هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر میکنید کاری
چشم فلک نبیند زین طُرفه تر جوانی
در دست کس نیفتد احمدترکمانی :)
محمد قاضی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۳۹ - گفتن خویشاوندان مجنون را کی حسن لیلی باندازهایست چندان نیست ازو نغزتر در شهر ما بسیارست یکی و دو و ده بر تو عرضه کنیم اختیار کن ما را و خود را وا رهان و جواب گفتن مجنون ایشان را:
با توجه به معنی ننماید یا بننماید در بیت هفتم درست است ، خصم در اینجا به معنی شوهر و قاصرات الطرف زنانی که جز به شوهر خود نگاه نکنند ، رجوع به معنی قاصرات الطرف در لغتنامه ی دهخدا شود
احمـــدترکمانی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
گل در برو می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
خدمت همه شا غلاما تبریک عرض میکنم
مبارک باشه..شب یلدا کیا این فال براشون اومد
پیشنهاد میشه برای جوان کردن جمعیت کشور از بیت اول این شعر
استفاده شود
مهرداد در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷:
سلام، ایا برای رعایت وزن در بیت دوم "از آب" نباید به "زاب" تغییر کند
احمد رحمتبر در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۰۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۷۵:
بوره: بیا، فعل امر از گویش لکی است.
کوروش در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۸:
ای دیده تو از گریه زبون مینشوی ؟
ای دل تو در این واقعه خون مینشوی ؟
ای جان چو به لب رسیدی از قالب من
آخر به چه خوشدلی برون مینشوی ؟
Rend در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳ - در نعت خواجه کاینات:
کلمه پروانه در بیت چهارم اشتباه نوشته شده و باید به جای آن پرواز قرار داده شود.
امیررضا عطایی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
دعوی خوبی....
....با چشم تر آید گوا. به نظرم با این آیه در ارتباط میاد
آیه ۸۳سوره مایده :....تری اعینهم...شاهدین.
جهن یزداد در ۳ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
تو نزادی و ان دگر زادند - ان دگر بجای دیگران کاربدی باستانی دارد همان بیت نخست درست است اما بجای دیگر باید دگر نوشت -
کوروش افشار در ۳ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۴۹ در پاسخ به مسعود شیخی نژاد دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۷ - در بیان آنک صفا و سادگی نفس مطمنه از فکرتها مشوش شود چنانک بر روی آینه چیزی نویسی یا نقش کنی اگر چه پاک کنی داغی بماند و نقصانی:
درود بر شما. شعر را باید از درونتان حس کنید و آرام و طوری که هستند بخوانید تا متوجه شعر شوید. مولانای بزرگ می فرمایند افکار همانند ناخن هایی هستند که روی خود آدم(اگر کتاب نیروی حال اکهارت تول را بخوانید با تفاوت خود و نفس آشنا می شوید) کشیده می شوند تا گره های زندگی(که زندگی را همانند کیسه دانسته است) را باز کنند.هر چه افکار بدتر باشند ناخن ها عمیق تر کشیده خواهند شد و خودی(در اینجا از خود به عنوان نفس مطمئنه یاد شد) که همانند آیینه است از پاکی آن کاسه شود و از بین برود.در ادامه می گوید گشودن گره های این کیسه سخت است و گره پشت گره خواهد بود اما زمان گشودن گره آخر که خواهی فهمید هیچ در آن کیسه نبوده است بسیار سخت تر است(دنیا ارزش سختی ها را ندارد و نباید برای باز کردن گره های دنیا خود را بد کرد) این اتفاق زمانی می افتد که دیگر پیر شده ای و می فهمی تمام عمر در حال باز کردن گره ها پشت گره ها بوده ای.در ادامه می فرمایند به خودت بیا و ببین چه کسی هستی و ببین حد و اندازه تو چقدر است! می فرمایند اگر به خودت بیایی آن زمان خواهی فهمید چه موجود بزرگ و عالی رتبه ای هستی. ادامه می فرمایند عمر خودت را در صحبت های بی ارزشی که می کنی تلف نکن(موضوع و محمول دو جز یک جمله هستند) و همینطور جملاتی که می شنوی(مسموع به معنای شنونده).البته این صرفا یک مثال فقط برای بیان امور بی ارزش است و باید کل کار های بی ارزش در زندگی را در نظر گرفت که عمر را به باد فنا می دهند.در ادامه و در نهایت هم گفته به درون و به مرکز هستی خود برو و آنجاست که در آنجا همه چیز شکل می گیرد و آنجاست که بی حد خواهی بود و آنجاست که همانند آتش است و این دنیا همانند دود است که از این آتش برخواسته و رفتن سوی دنیا و مادیات به جای رفتن سوی اصل هستی و وجود و خداوند سیاه کاری و اشتباه است.امیدوارم که درست معنا کرده باشم.اساتید اگر تصحیح بفرمایند ایرادات بنده را ممنون خواهم شد.
مریم السادات لطیفی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۴۶ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵۲:
عراق یا همان اراک به معنای ایران کوچک می باشد.
مریم السادات لطیفی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۲۳ در پاسخ به کمال دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۰:
اینکار نه تنها مورد رضایت نیست و جالب به نظر نمیرسه بلکه بسیار بیهوده و عبث و اعصاب خردکن هست.
مریم السادات لطیفی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۴۱: