گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حافظ

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو؟

ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم: «این احوال بین»، خندید و گفت:

«صعب‌روزی، بوالعجب‌کاری، پریشان‌عالمی»

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل

شاه ترکان فارغ است از حال ما، کو رستمی؟

در طریق عشق‌بازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

خیز تا خاطر بدان تُرک سمرقندی دهیم

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

گریهٔ حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق

کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

 
 
 
غزل شمارهٔ ۴۷۰ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۴۷۰ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۷۰ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

بوی جوی مولیان آید همی

یاد یار مهربان آید همی

حافظ

همین شعر » بیت ۸

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

ابن یمین

گر نشینم با تو در خلوت به شادی یک دمی

از غبار خود نبیند چشم دل دیگر نمی

حاصل از عالم دمی دانم که گویم با تو راز

اهل دلرا زین دمی خوشتر ز ملک عالمی

ایدل از دلبر مدار امید شادی بهر آنک

[...]

خواجوی کرمانی

ای مقیمان درت را عالمی در هر دمی

رهروان راه عشقت هر دمی در عالمی

با کمال قدرتت بر عرصه ی ملک قدم

هر تف آتش خلیلی هر کف خاک آدمی

طور سینا با تجلی جمالت ذره ئی

[...]

نسیمی

گوهر دریای وحدت آدم است، ای آدمی

گر چو آدم سر اسما را بدانی آدمی

زنده باقی شو، ای سی و دو نطق لایزال

حاکم نطقی و نطق عیسی صاحب دمی

گر ببینی صورت خود را به چشم معرفت

[...]

جامی

موج زن می بینم از هر دیده طوفان غمی

می رسد در گوشم از هر لب صدای ماتمی

اهل عالم را نمی دانم چه کار افتاده است

اینقدر دانم که در هم رفته کار عالمی

زاشک محتاجان به هر سو سایلی بین غرق خون

[...]

امیرعلیشیر نوایی

فانیا گر شادیت باید طمع بگسل ز خلق

زانکه از رنج طمع دل را رسد هر دم غمی

گر بود در خاطرت رازی فرو خور دم مزن

چون ز ابنای زمان ممکن نباشد محرمی

بایدت از عالم آزادی برو آزاده باش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

معرفی ترانه‌های دیگر